eitaa logo
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
360 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
3.5هزار ویدیو
32 فایل
✨همه چی از همه جا، اینجا👇 🎯https://eitaa.com/Noorkariz 🔹 آیـــدی👇 @Yamahdi_adrecnii
مشاهده در ایتا
دانلود
- اینطوری که نمیشه. من بشینم شما رو تماشا کنم! حالم خوبه بخدا - منم نگفتم بدی می خوام بهتر شی.. خب؟ چانه نمی زنم. حریفش نمی شوم آخر. صدای زنگ در می آید. - حتماً الهه و بچه هان. باز کن درو دخترم چشمی می گویم و گوشی آیفون را برمی دارم. - کیه؟ حق به جانب جواب می دهد. - منم دیگه باز کن ابروهایم بالا می پرد. دربازکن را می فشارم. جلوتر از الهه بچه ها داخل حیاط می دوند. روی ایوان می ایستم و سلام می کنم. بچه ها با سر و صدا از کنارم رد می شوند. - سلام مریم جان. حالت چطوره.. خوبی؟ از پله ها بالا می آید. می گویم خوبم و حالش را می پرسم. رو به رویم می ایستد. با دقت نگاهش می کنم. یادم به آن شب می افتد که برای لحظه ای کوتاه جلو آمد و به هر دویمان تبریک گفت. بعد از آن شاید فقط یک بار دیگر. دست روی شانه ام می گذارد و بفرما می زند. نام رمان : 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz