eitaa logo
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
340 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤔قصّه و غصّه نادیده گرفتن استعداد فرزندان ما در مدارس ۸۰ درصد بچه هامون تلاش میکنند ولی به هدف و موفقیت نمی رسند و در نتیجه..‌.😔 ⛔️❌انتهای مسیر نادیده گرفتن استعدادهای فرزندانمان را از زبان دکتر عزیزی بشنویم. انتشارش با شما 🔄 https://eitaa.com/Noorkariz
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
#زیارت_عاشورا با صدای علی فانی https://eitaa.com/Noorkariz
ـ﷽ـ نهمین روز از ختم زیارت عاشورا🖤 همگی باهم تلاوت میکنیم زیارت عاشورا را ، هدیه به شهیدبهروزقدیمی بزرگوار 🌾 پس بسم الله👌 https://eitaa.com/Noorkariz
🍀 (ره): تربیت فرزند از همه‌ی شغل‌ها بالاتر است. اگر شما بانوان یک فرزند خوب به جامعه تحویل دهید، برای شما بهتر است از همه عالم. تأثیر مادر در تربیت بچه‌ها، بالاتر از پدر، معلم، استاد و جامعه است. زیرا علاقه‌ای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد. از این جهت بچه‌هایتان را در دامنتان تربیت اسلامی، تربیت انسانی بکنید. 📚 صحیفه امام، ج۸، ص۹۰ https://eitaa.com/Noorkariz
آموزش پاپیه ماشه رو براتون اوردیم🤩! ✅آموزش پاپیه ماشه ✅هنری جدید ✅جذاب و متنوع ✅از کاغذ باطله هاتون نهایت استفاده رو ببرید👌 📌بــرای کسـب اطـلـاعات بــیشـتر و ثـبت نام بـه آیدی زیر مراجعه کنید!@Yamahdi_adrecnii 🔹شماره تماس
09138900060
برای داشتن شرایط جسمی خوب و جلوگیری از بسیاری از آسیب ها و سلامت بیشتر پیشنهاد ما به شما آمادگی جسمانی است🏃‍♂💪🌱 ✅آموزش وتمرین ✅آمـادگی جسمانی ✅تمرینات اصلاحی 📌ویژه بانوان ۲٠سال به بالا برای کسب اطلاعات تکمیلی و ثبت نام وارد کانال زیر شوید👇 https://eitaa.com/Noorkariz و به آیدی ادمین مراجعه کنید 👤|@Yamahdi_adrecnii 📞شماره تماس:
09138900060
📢آمـــوزش معـرق مس🤩 ✅معرق روی مس ✅مبتدی تا پیشرفته ✅طرح های زیبا و متنوع برای کسب اطلاعات تکمیلی و ثبت نام وارد کانال زیر شوید👇 https://eitaa.com/Noorkariz و به آیدی ادمین مراجعه کنید 👤|@Yamahdi_adrecnii 📞شماره تماس: 09138900060
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤کلاس های تابستانه پایـــــگاه نــــــــــــور به شرح زیر: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ⬅️کلاس نقاشی ویژه ی کودکان و همچنین کلاس نقاشی شامل(سیاه قلم، مدادرنگی، گواش، رنگ و روغن، رنگ اکرولیک)برای تمام سنین ⬅️کلاس چرتکه ترم جدید و ادامه ی ترم های قبل ⬅️کلاس جدول ضرب ⬅️کلاس خوشنویسی ⬅️کلاس گویندگی ⬅️کلاس قرآن شامل حفظ جز سی، حفظ سوره های منتخب، روانخوانی و روخوانی پایه های اول تا ششم ⬅️کلاس زبان پیش نیاز پایه هفتم ویژه پسران ⬅️کلاس بافتنی ⬅️کلاس خیاطی ⬅️کلاس گلدوزی ⬅️کلاس تریکو بافی ⬅️کلاس ورزش و بازی ویژه کودکان 4تا 8سال ⬅️کلاس هنر تابلو مدرن ⬅️کلاس دیوارکوب سفالی ⬅️کلاس نقاشی ویترای ⬅️کلاس نقاشی روی پارچه ⬅️کلاس پاپیه ماشه ⬅️کلاس بازی لیوان چینی سنین 8تا 15سال ⬅️کلاس آموزش نویسندگی خلاق ⬅️کلاس آموزش تئاتر ⬅️کلاس پته قلمکار ⬅️کلاس سفر به دنیای درون(خودشناسی)ویژه دختران 14تا 19سال. ⬅️کلاس تقویتی دروس پایه(ریاضی، املا و...) ⬅️کلاس میناکاری ⬅️کلاس معرق مس ⬅️کلاس آموزش سنگ مصنوعی و گیفت ⬅️ثبت نام مهدکودک نور ویژه مهرماه، سنین ۵تا۶ساله نیز انجام میشود. برگزاری کلاس ها در صورت تکمیل ظرفیت میباشد. جزییات و هزینه و تعداد و روزهای کلاس ها متعاقباً اعلام میگردد و نیز ثبت نام قطعی فقط با پرداخت هزینه صورت میپذیرد. 👉 جهت ارتباط با ادمین @Yamahdi_adrecnii و یا با شماره +989138900060 تماس حاصل فرمایید. و نیز برای ثبت نام حضوری از شنبه 12خردادماه از ساعت 9:30 الی 11صبح در مکان پایگاه نور کهریرسنگ. چهارراه مسجد جامع جنب نانوایی مراجعه نمایید. برای اطلاع از جزییات برنامه ها و پیگیری کلاس ها و استفاده از مطالب مفید و آموزنده وارد کانال زیر شوید. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/Noorkariz
♨️اکیپ خانواده لاریجانی در کجا زیست میکنند علی آقا لااقل تکذیب کن دلمون خوش شه که مسئولین ما از جنس مردم هستن یا اعلام برائت کن از این راهی که بچه هاتون انتخاب کردن! #https://eitaa.com/Noorkariz
⭕️ دانستنی ها ⭕️ 🔺«پهپاد مخفف پرنده هدایت پذیر از دور»🔺 https://eitaa.com/Noorkariz
♦️در کشور دانمارک کتابخانه‌هایی وجود دارد که می‌توانید به‌جای کتاب، فردی را امانت بگیرید و به مدت 30 دقیقه به داستان زندگی او گوش دهید. هدف این کار مبارزه با تعصبات است. هر شخص یک عنوان دارد - "بیکار"، "پناهنده"، "دو قطبی" و .. اما با گوش دادن به داستان آنها متوجه می شوید که چقدر نباید "کتاب را از روی جلد آن" قضاوت کنید. این پروژه خلاقانه و درخشان فعلا در بیش از 50 کشور جهان فعال است. نام آن "*کتابخانه انسانی"* است.. https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥به زودی از شبکه اصفهان ، برنامه بی تفاوتی ممنوع💥 پاسخ به شبهات رایج ،حجاب اجباری 🗓شنبه ها ، دوشنبه ها ، چهارشنبه ها ⏰راس ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه 🚨لطفا اطلاع رسانی کنید همگان ببینند👆
📣کلاس های تابستانه مسجدالرسول(ص)📣
لطفا جهت ثبت نام به موارد زیر دقت کنید👇👇 دوره مقدماتی و پیشرفته هر کدام 10 جلسه و در هفته دو جلسه عصرها برگزار میگردد. 🔹اگر تا بحال دوره آموزش تیراندازی ندیدید در دوره مقدماتی و اگر قبلا دوره مقدماتی شرکت کردید در دوره پیشرفته شرکت کنید. 🔸کلاس آقایان دوره مقدماتی (یکشنبه و سه شنبه ها) ساعت 4ونیم عصر و دوره پیشرفته (یکشنبه و سه شنبه ها) ساعت 6 عصر خواهد بود. 🔸کلاس خانمها دوره مقدماتی ( شنبه و چهارشنبه) ساعت 4 عصر 🟥هزینه شرکت در دوره مقدماتی 500 وهزینه دوره پیشرفته 600 خواهد بود نیاز به داشتن سلاح و تجهیزات نیست 👈بیمه ورزشی الزامیست و بصورت آنلاین با پرداخت مبلغ جزئی از لینک زیر به مدت یکسال بیمه میشوید https://athlete.ifsm.ir/Login 📝مدارک لازم: ارسال عکس واضح از شناسنامه ، بیمه ورزشی ، فیش واریز و تصویر واضح از عکس پرسنلی بعد از ارسال مدارک منتظر باشید که شروع کلاس به شما اعلام گردد. لطفا به روزها و ساعت کلاسها دقت کنید و تقاضای تغییر روز و ساعت نداشته باشید
سلام خدمت بزرگواران وقت بخیر لطف کنید اطلاع رسانی کنید اولین جلسه تیراندازی برای آشنایی با تخفیف با قیمت ۵۰ هزارتومان برگزار می‌شود درصورت تمایل در دوره ها شرکت کنید توجه توجه هزینه دوره مقدماتی تیراندازی برای بسیجیان ۴۰۰ و دوره پیشرفته ۵۰۰ است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱روایت یک زندگی واقعی " سال ۱۳۹۰ خورشیدی"🌱
زری خانم نایلون رنگی را به دستم می دهد. - مبارکت باشه دخترم.. بذار اون بچه هم دلش وا شه آغوشش را باز می کند. بوی مادرم را می دهد انگار. - بچه ها می خوان واسه دایی شون تولد بگیرن.. توام لباس سیاهت و درآر دیگه.. خب مادر؟ رویم نمی شد حرفش را زمین بگذارم. حتی اگر بر خلاف میلم بود. چشمی زیر لب می گویم. - زنده باشی دخترم.. انشالله تولد کوچولوی خودت دلم غنج می رود برای موجودی که از خودم بیشتر می خواهمش. سلیقه اش خوب است. پیراهن گلدار و یک شال گرم و ساده که مناسب سرمای زمستان است. خم می شوم و گونه ی نرم و لطیفش را می بوسم. بغضم را قورت می دهم. گوشم از صدای الهه پر می شود. آمدنش را نفهمیدم! - پس من چی حاج خانم! نو اومد به بازار کهنه شد دل آزار.. اره دیگه، نه؟ سر می چرخانم و سلام می کنم. نگاه شوخش در چشمانم می نشیند. https://eitaa.com/Noorkariz
- سلام مریم جان، چطوری عزیزم؟ جلو می آید و زری خانم کنار می رود. - ممنون.. شما خوبین؟ رو به رویم می ایستد و ذره ای از حیرت من کم نمی شود. انگار آدم دیگری شده، نمی فهمم. - ببخشید که وقت نشد بهت تبریک بگم.. چی شد، رفتی غربالگری؟ زبان روی لبم می کشم. - این چه حرفیه، ممنون..اره امروز رفتم نگاه به لباس های تنم می کند. - می خوای لباست و عوض کن بعد اگه حالشو داشتی بشینیم یکم حرف بزنیم مردمک چشمانش سمت مادرش می چرخد. - کیک رو گذاشتم تو یخچال، مامان. می خواستم شمع بگیرم، گفتم داداش خوشش نمی آد زری خانم سر به تایید تکان می دهد. - خوب کردی مادر.. باز می گه مگه من بچه ام که شمع فوت کنم. می شناسیش که محض خاطر بچه هاس هیچی نمی گه واِلا.. الهه حرفش را قطع می کند. https://eitaa.com/Noorkariz
تک خند می زند و رو به من لب می جنباند. - حساب منو می رسید بلند می خندد و من لبخند می زنم. نمی دانم حسرتی که در نگاهم نشسته را می بیند یا نه! دروغ چرا، برای یک لحظه دلم می خواست جای او بودم. جای او که برادری مثل امیر حسین داشت و هر لحظه دلش از بی کسی نمی لرزید. فضای اطرافم انگار در هاله ای از مه فرو رفته و من پشت هم پلک می زنم. آن قدر در خودم غرقم که رفتن شان را نمی فهمم. حالِ بد را پس می زنم. لباس عوض می کنم و شانه به موهای بهم ریخته ام می کشم. از اتاق بیرون می آیم و مشتی آب به صورتم می پاشم. صدای الهه را می شنوم که با مادرش حرف می زند. بارِ اول نیست که حرفِ زرین را می زند. - دختره پاش و کرده تو یه کفش که برنمی گردم.. حتی آقا جونم رفت باهاش صحبت کرد آخرش گفت فایده نداره، زرین تصمیمش رو گرفته.. برنمی گرده جلو می روم و روی مبل می نشینم. https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- موندم چطور دلش می آد اون بچه رو از پدرش جدا کنه! آخه من هر وقت اینا رو دیدم دخترش یا رو زانوی باباش بود یا از کنارش تکون نمی خورد زری خانم سر به دو طرف تکان می دهد. - چی بگم مادر.. حیف اون بچه که داره وسط این دو تا حروم می شه الهه زیر لب با خودش حرف می زند. - چوب خداس دیگه..گذاشت تو کاسه ش نمی دانم از کدام چوب و کدام کاسه حرف می زند. زرین مگر چه کرده که او را لایق چوب خدا می داند! دنبال حرفش را نمی گیرد و نگاه به من می کند. - خب.. بگو ببینم چیا دوست داری، چی هوس کردی تا الان؟ نکنه یه وقت تعارف کنی دلت چیزی خواست، نگی نگاهش را سمت مادرش می کشد. - یادتونه یه بار سرِ ساعد بود که نصف شب هوس لوبیا پلو کردم.. آقا جون شما رو بیدار کرد که پاشو خانم.. پاشو که دخترم دلش لوبیا پلو می خواد مردمک چشمانش سمت من می دود. - فکر کنم دو ساعت نکشید آقا جون صدام کرد بیا بابا جان.. بیا ببین مادرت چه لوبیا پلویی برات درست کرد در سکوت نگاهش می کنم. https://eitaa.com/Noorkariz
- سلام خانم.. خوب هستین انشالله؟ مجید سر به زیر است و نگاهم نمی کند. تشکر می کنم و حالش را می پرسم. نگاهم را سمت سید می کشم. علیک می گوید و لحظه ای مکث می کند. پلک می زند و من " خوبی شما؟" را از دهانش لب خوانی می کنم. سر تکان می دهم و ممنونی زیر لب می گویم. سپهر جلو می دود و خودش را در آغوش سید پرت می کند. - خسته نباشی دایی جون؟ - مونده نباشی آقا سپهر.. از اینورا بزرگ مرد؟ می گوید و چشمک می زند. - سفره بندازم داداش؟ مجید آقا چایی می خوری بریزم؟ سید نیم نگاهی سمت مجید می اندازد. - مجید آقا که بدجور گرسنه س.. بد می گم اخوی؟ مجید تک خند می زند و دستی به ریش کم پشتش می کشد. - یکی طلبت سید جان.. نوبت مام می رسه اخوی زری خانم لب می جنباند. - تعارف می کنی مجید آقا! سفره رو بندازین بچه ها سید دستش به کم نمی رود، می دانم. زری خانم بشقابم را از کباب و جوجه پُر می کند. https://eitaa.com/Noorkariz
گوشه ی لبم را به دندان می گیرم از این حواس پرتی. - دیروز که سرِ کلاس بودم زنگ زد.. نشد جواب بدم، بعدشم یادم رفت زنگ بزنم برای لحظه ای مکث می کند. نگاه باریکم را به چشمانش می دوزم. - چطور مگه.. چیزی شده؟ نگاهش با تاخیر سمت من می دود. بارِ اول است که با دقت به چشمانش زل می زنم. انگار به اندازه عمیق ترین نقطه ی شب سیاه است و یک نجابت با اصالت را در خودش جای داده. - گفت نگران شده.. ظاهراً می خواسته حالتون رو بپرسه دست خودم هست یا نه، نمی دانم. پوزخند بی صدایی می زنم. زبان روی لبش می کشد. - جالبه! چون وقتی لازم بود نگران شه، نشد الان که می دونه سرِ کارم و مشکل خاصی ندارم نگران شده! نگاهم از چشم هایش پایین می آید و به دستانی که زیر سینه در هم قلاب می کند، می رسد. - از اونم به اندازه ی منصور دلخورین؟ حق به جانب لب می جنبانم. https://eitaa.com/Noorkariz