فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچند پر از زخم اما
کنار هم حالمان خوب بود🫂🥹
نوستالژی خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/1280901500C77a2386e2a
قفل کردن ممنوع!
شهردار تهران بگیر و ببند در کار ترافیک تهران را منع کرده است
مردم باید خود حافظ مقررات و مجری قانون باشند
این قبیل مناظر در حاشیه خیابانها دیگر نباید تکرار شود!
نوستالژی خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/1280901500C77a2386e2a
#حکایت_قدیمی
آتش زندگی هرکس متفاوت است
جوانی نزد پیر دیدهوری از فقر روزگار زبان به شکایت گشود.
پیر گفت:
برخیز! با من بیا و کسی که آرزوی زندگی او را میکنی به من نشان بده.
جوان نشانِ همسایه خویش داد که تاجر خرما بود و در حجره خود سکههای طلا را میشمرد.
پیر آن جوان را نزد او برد و به تاجر گفت:
حاجتی در دنیا داری که آزارت دهد؟
تاجر گفت:
آری! مدتهاست درد معده مرا از خوردن آنچه میبینم و هوس میکنم، بازداشته است. کاش کاسهای خرما داشتم ولی معده سالم این جوان را.
پیر دوباره جوان را خطاب کرد و از او پرسید:
باز چه کسی را در این شهر خوشبخت میبینی؟
جوان حاکم شهر را نشان داد و هر دو نزد او رفتند.
پیر از حاکم پرسید:
حاجتی داری که زندگی را بر تو تلخ کرده باشد؟
حاکم گفت:
آری، شب و روز در این اندیشهام مبادا کسی از دربار بر من خیانت کند و خون من برای تصاحب تاج و تختم بریزد.
ای کاش مثل این جوان بودم. دو گوسفند میگرفتم و برای خود به صحرا میبردم که آن مرا کفایت میکرد، چون آرامش داشتم.
در مسیر برگشت پیر پارسا پرسید:
ای جوان آتش چند رنگ است؟
جوان گفت:
دو رنگ، سرخ و نارنجی.
پیر گفت:
آتش چون رنگینکمان هفترنگ است. آتش تاجر رنگش آبی بود و آتشی که بهرنگ آبی بسوزد نوری ندارد که دیده شود، پس تو آتش او را نمیدیدی.
آتشی که سبز باشد نورش برای بیننده زیبا است ولی کسی که در نزد آن است را میسوزاند و دیگران از آن بیخبرند. آتش زندگی حاکم در چشم تو سبز و زیبا بود.
پس هرکس را آتشی در زندگی میسوزاند که فقط رنگش با دیگری متفاوت است ولی وجود دارد.
دیدی در زندگی تو هم آتشی بود که تاجر و حاکم از آن بیخبر بوده و در آرزوی داشتنِ زندگی تو بودند.
نوستالژی خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/1280901500C77a2386e2a
زنده یاد جبار باغچه بان در کلاس درس
نیکمردی که به ناشنوایان زندگی بخشید. بنیانگذار کودکستان و مدرسه ناشنوایان در ایران
نوستالژی خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/1280901500C77a2386e2a
"داستان قلعه زنان وفادار"
در شهر وينسبرگ آلمان قلعه ای وجود دارد به نام زنان وفادار که داستان جالبی دارد و مردم آنجا با افتخار آنرا تعريف ميکنند.
در سال 1140 میلادی شاه کنراد سوم شهر وينسبرگ را تسخير ميکند و مردم به اين قلعه پناه می برند و فرمانده دشمن پيام ميدهد که حاضر است اجازه بدهد فقط زنان وبچه ها از قلعه خارج شوند و به رسم جوانمردی با ارزش ترين دارایی خودشان را هم بردارند و بروند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشند.
قيافه فرمانده ديدنی بود وقتی ديد هر زنی شوهر خودش را کول کرده و دارد از قلعه خارج ميشود...! زنان مجرد هم پدر يا برادرشان را حمل ميکردند. شاه خنده اش ميگيرد، اما خلف وعده نمی کند و اجازه ميدهد بروند.
و اين قلعه از آنزمان تا به امروز به نام "قلعه زنان وفادار" شناخته ميشود...
نوستالژی خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/1280901500C77a2386e2a
آرامش از جنس قدیم🍃
نوستالژی خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/1280901500C77a2386e2a
خیابانی در حال گزارش در ورزشگاه آزادی دهه هفتاد
نوستالژی خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/1280901500C77a2386e2a
بهترین روزها تو این حیاط ها گذشت 😍
نوستالژی خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/1280901500C77a2386e2a
اولین رونمایی از خودروی ۲۰۶
نمایشگاه خودروی تهران، سال ۱۳۷۹
نوستالژی خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/1280901500C77a2386e2a