(۱)
بررسی مبانی متحجرین از منظر اسلام: در این تحقیق مبانی فکری واعتقادی متحجرین از منظر قرآن وروایات موردبررسی واقع می شود وسرانجام متحجرین ومصادیق آنها معرفی می شوند.امروز متاسفانه افرادی که اطلاع کمی از اسلام دارند وبا چند سال طلبگی یا رفتن پای منبر بعضی از روحانیون ادعای شناخت دین واسلام را می کنند وقتی انسان دقت می کند ریشه هایی از تحجر در کلام ورفتار این نوع از افراد دیده می شود بنابراین برآن شدم تا اینکه مبانی متحجرین از منظر اسلام معرفی کنم تا اینکه متحجرین از منظر اسلام شناخته شوند ورفتار وگفتار متحجرین به نام اسلام نوشته نشود.درباره تحجر مقالات و کتاب مختلفی وجود دارد که ازجمله کتاب خمود و جمود: تحقیقی درباره تحجر فکری و تحجر عملی مولف این اثر، ذیل دو مبحث ((خمود)) و ((جمود)) پیامدها و مصایب ناشی از این دو آفت را که مسلمانان به آن مبتلا بودهاند به تفضیل شرح داده است .در قسمت اول کتاب، نشانههای خمود، علل ابتلا به آن همچنین شیوه درمان آن بیان میشود .قسمت دوم به نمونههایی از تحجر فکری و نیز نمونههایی از آن تاریخ اسلام اختصاص دارد. تحجرو تحجرگرایی در منظومه فکری امام خمینی (س) ر این کتاب تاکید بر نوعی از تحجر است که نگاه سلفی به دین و مذهب دارد و هیچ تحول و نوآوری و حتی تحول مبتنی بر اصول را بر نمی تابد. تحجر از جمله جریان های مخالف با تفکر و نهضت امام خمینی(ره) به شمار می رود؛ از این رو امام به موازات حرکت سیاسی اش، با صراحت و جدیت بیشتر به مبارزه و مقابله با جریان تحجرگرایی برخاست. .سمیولوژی تحجر» نیز در پی بررسی نشانه های تحجر و جمود حاصل از آن است، نشانه های چون خودشیفتگی و جمود بر ظواهر کلام و قضاوت کلیشه ای کتاب حاضر، ابتدا به بررسی لفظی و اصطلاحی تحجر پرداخته و سپس مصادیقی از آن را بیان کرده است کتاب حاضر، ابتدا به بررسی لفظی و اصطلاحی تحجر پرداخته و سپس مصادیقی از آن را بیان کرده است در پایان نیز به راه درمان تحجر پرداخته است .کتاب «تحجر-سکولاریسم» حاوی مناظره مکتوب حجت الاسلام سید محمدحسین دعائی و مهدی نصیری است. کتاب تحجر از مجموعه چلچراغ حکمت کانون اندیشه جوان است. این مجموعه، اندیشهها و نظریات استاد شهید، مرتضی مطهری را برای ن تحجر و تجدد از منظر استاد شهید مطهری استادشهیدمطهری،اسلام شناسی کم نظیر بود که در دو جهت درک دینی (دین شناسی) و درد دینی (دینداری) از وسعت اندیشه، آفاق فکری گسترده و جامع، و مساله شناسی، زمان شناسی، بیداری و بینایی در عرصه ی تفکر دینی، خطرشناسی و معرفت به ضرورت ها، هدف ها، موضوعات، نیازهای عصری و مرزبانی اندیشه ی ناب اسلامی برخوردار بود. او با ابعاد فکری گسترده، حضور در زمان، شناخت مرزهای فکری، شناخت تحولات و حقانیت مکتب اسلام توانست مبنای فکری نظام اسلامی را که از کتاب و سنت برگرفته بود، پی ریزی نماید. اما کتابی که مبانی متحجرین از منظر قرآن وروایات بیان کند ومصادیق متحجرین را معرفی کند نیافتم بنابراین برآن شدم که تحقیقی درباره مبانی متحجرین از منظر قرآن وروایات انجام شود.
📝مهدیزاده
🌐#قال_الصادق(علیه السلام):
💠((ما بین قبرالحسین الی السماء مختلف الملائکه))
✔️بین قبر امام حسین(علیه السلام)تا آسمان ملائکه در آمد و شد و نزول وسعود هستند.
📚کامل الزیارات، ص۱۱۴
#حســینی_زندگۍ_ڪنیم
💥 ادامه مقاله ی :" *بررسی مبانی فکری اعتقادی متحجرین از منظر اسلام*"
✍ *حجت الاسلام غلامرضا مهدیزاده*
✅تحجر در لغت از ریشه حجر اخذ شده است . در کتاب لسان العرب - از کتاب های مفصل لغت عربی میخوانیم :تحجر علی ما وسعه الله ای حرمه و ضیقه ، بر انچه که خداوند گشایش داده بود تحجر کرد یعنی ان را حرام کرد و تنگ و ضیق قرار داد .
تحجر. [ ت َح َج ْ ج ُ ] (ع مص ) تحجر گِل ؛ مثل سنگ سخت شدن آن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). مثل سنگ سخت گردیدن چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). سخت شدن چیزی مثل سنگ . (فرهنگ نظام ). || در علم طب ، جمع شدن ماده ٔسخت در پلک چشم . (فرهنگ نظام ). ورم صغیرٌ یدمی و یتحجر فی الجفن . (مقاله ٔ ثالثه از کتاب ثالث قانون بوعلی ص 69). ورمی است کوچک که منجمد و متحجر میشود در چشم ، چنانکه در بحر الجواهر گفته است . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || تحجر مفاصل ؛ خشک شدن و تصلب مفاصل : چون تحجر مفاصل که عضوی را از حرکت طبیعی بازدارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || تحجر جُرح ؛ ریمناک و سخت گردیدن جراحت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تحجر جُرح للبرء؛ جمع شدن و التیام یافتن و بهم نزدیک شدن قسمتهای زخم . (از اقرب الموارد): لما تحجر جرحه للبرء انفجر؛ ای اجتمع و التأم و قرب بعضه من بعض . (تاج العروس ). || تنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). تحجر بر کسی ؛ تنگ گرفتن بر او. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). و گویند: تحجر ما وسعه ُ اﷲ تعالی ؛ اذا ضیقه ُ علی نفسه ِ و حرمه ُ. (قطر المحیط). || حجره ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
تحجر(تَ حَ جُّ) [ ع . ] (مص ل .) سنگ شدن ، مانند سنگ سخت شد
واژگان مترادف تحجر:ارتجاع، جمود،تاریکاندیشی. سختشدن، سنگ شدن، سفت شدن
✅تحجر در اصطلاح:
الف) تحجر دراصطلاح قرآن:
در اصطلاح به معنی امتناع انسان از پذیرش حق و رویگردانی از خداوند است که به قلب انسان نسبت داده میشود. نقطه مقابل تحجر،شرح صدر است.در آیات قرآ ن از تحجر به قساوت قلب و عدم خضوع در برابر حقیقت تعبیر شده است. در فرهنگ قرآنی انسان متحجر کسی است که عقل و دل او از پذیرش سخن حق و معجزههای آشکار خداوند و پیروی از دستورهای الهی، مقاومت میورزد و همچون سنگی که چیزی در او فرو نمیرود، در برابر مشیت الهی مقاومت میکند. چنین انسانی هرگز حاضر نیست بر مبنای فرامین الهی با خداوند و مخلوقات او تعاملی فعال برقرار نماید و با پرسشها و ایراد شبهات تلاش میکند گستره فرامین الهی را تنگتر سازد. قرآن کریم متحجران را به انسانهای «قسیالقلب» توصیف کرده است. انسان قسیالقلب حتی از سنگ هم در ممانعت از پذیرش سخن حق سختتر است. گاه آب روان در اثر شدت جریان در سنگ نفوذ کرده و راهی برای خود باز میکند، لیکن همین اندازه نفوذ هم در انسان قسیالقلب اتفاق نمیافتد. قرآن کریم نمونه انسانهای متحجر را به قوم یهود مثال میزند. (بقره/ 74
معنای تحجر دراصطلاح متعارف دین
در معنای اصطلاحی ، تحجر – که ارتباط مستقیمی با معنای لغوی آن دارد – عبارت است از رویکرد کاملا تنگ نظرانه و قشری به دین و تمامی مباحث مربوط به آن از جمله علوم دینی ، کیفیت برداشت از دین ، گستره دین ، انتظار بشر از دین و رابطه دین و سیاست این رویکرد همانگونه که گذشت رویکردی قشری نگروسطحی است و در ساحت های مختلف ، مصادیق متعددی می تواند داشته باشد. تعریف دیگری که از تحجر شده این است که «تحجرگرایی» به آن دسته از نگرشهای دینی گفته میشود که از شکفتن اندیشه دینی و برقراری تعامل نظری و عملی با جامعه و سیاست پرهیز میکند.
https://chat.whatsapp.com/JG0vvYGA9LqDqgb7NAtaQO
🔴خیرخواهی برای دیگران
#نهج_البلاغه
💎وَامْحَض أَخَاکَ النَّصِيحَةَ، حَسَنَةً کَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً
🌸در پند دادن دوست بکوش، خوب باشد یا بد.
📚 #نامه_31
💥ادامه مقاله:" *بررسی مبانی فکری اعتقادی تحجر از منظر اسلام* "
✍حجت الاسلام غلامرضا مهدیزاده
✅ *تعریف تحجر از منظر دیگران*
🔹امام خمینی: اسلام گرایان متحجّر کسانی هستند که جلوی نفوذ اسلام و مسلمین را در جامعه می گیرند و به نام اسلام، به اسلام ضربه می زنند به تعبیر امام(ره) اینان سد راه پیشرفت و حرکت های اصلاح طلبانه می شوند.
🔹مقام معظم رهبري: تحجر آن است كه كسي كه مي خواهد از مبـاني اسـلام و فقـه اسـلام، بـراي بنـاي جامعـه استفاده كند، به ظواهر احكام اكتفا كند و نتواند كشش طبيعي احكام و معـارف اسـلامي را، در آن جايي كه قابل كشش است، درك كند و براي نياز يك ملت و يك نظام و يك كشور، كه نياز لحظه به لحظه است، نتواند علاج و دستور روز را نسخه كند و ارائه بده.
🔹استاد شهید مرتضی مطهری:تحجر عقلی،قلبی و تحجر در موضع عملی و رفتاری، علت عدم پذیرش حق و گرایش به کمال و سعادت واقعی می گردد لذاست که «تحجرگرایی» مانع جدی در شکوفایی اندیشه دینی و ایجاد تعامل مثبت نظری و عملی با «حقیقت»، «معرفت»، حکمت و حکومت، مدیریت و سیاست و حتی تقدیر معیشت است و متحجران از اسلام جز آموزه های بسته و رسوب شده و انعطاف ناپذیر در برخورد با اقتضائات زمان و مکان و تغییر موضوع و محمول ها ندارند و هرگز پذیرای نقد اندیشه و عمل خویش، بازشناسی و بازنگری فکر و فعل به اصطلاح اسلامی خود نیستند و همواره راکد و تحول ناپذیرند،
🔹تعریف تحجر در اصطلاح که مورد نظر است ، ارتباط مستقیمی با معنای لغوی آن دارد – عبارت است از رویکرد کاملا تنگ نظرانه و قشری به دین و تمامی مباحث مربوط به آن از جمله علوم دینی ، کیفیت برداشت از دین ، گستره دین ، انتظار بشر از دین و رابطه دین و سیاست این رویکرد همانگونه که گذشت رویکردی قشری نگروسطحی است و در ساحت های مختلف ، مصادیق متعددی می تواند داشته باشد بنابراین دراین تحقیق وقتی واژه تحجر را میبنید منظور همین معنا از آن است
✨ از علامت های استعمال لفظ در معنای حقیقی تبادر وشیوع لفظ در بین مردم است وقتی به جامعه مراجعه می کنیم افراد که تحجر را می شنوند معنای تنگ نظری به دین و تمامی مباحث مربوط به آن به ذهن آنها متبادر است وشیوع این لفظ در استعمال معنای تنگ نظری به دین و تمامی مباحث مربوط به آن است. بنابراین دراین تحقیق تحجر دراصطلاح به دلیل تبادر وشیوع لفظ در معنای تنگ نظری به دین و برداشتهای تنگ نظرانه از دین و مباحث مربوط به آن استعمال می شود.
⚜ *ندای زرند چهاردر واتساپ* 🍀👇👇
https://chat.whatsapp.com/JG0vvYGA9LqDqgb7NAtaQO
🔻ثُباتِ قدم🔻
✍ در قرآن کریم، بارها از #ثبات_قدم صحبت شده،
✅️ حتّی قرآن به ما یاد داده که در دعاهامون، از خداوند #ثبات_قدم طلب کنیم:👇
🕋 رَبَّنٰا أَفْرِغْ عَلَیْنٰا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدٰامَنٰا وَ انْصُرْنٰا عَلَی الْقَوْمِ الْکٰافِرِینَ (بقره/۲۵۰)
💢 پروردگارا! صبر و شکیبایی بر ما فرو بریز!
💢 و قدمهای ما را ثابت و استوار بدار!
💢 و ما را بر گروه کافران پیروز بفرما!
🕋 رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (آل عمران/۱۴۷)
💢 پروردگارا! گناهانِ ما را ببخش!
💢 و از تندرویهای ما در کارها، چشم پوشی کن!
💢 و قدمهای ما را استوار بدار!
💢 و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!
☝️ سعی کنیم این دعا رو همیشه داشته باشیم، و حتّی در قنوت نمازهامون بخونیم:
🌴رَبَّنٰا... ثَبِّتْ أَقْدٰامَنٰا🌴
👈 خدایا! ما را ثابت قدم کن.
کسانی که #ایمان به خدا دارند، #ثبات_قدم دارند.❤️
«ثُباتِ قَدم» یعنی اینکه:👇
✔ در بحرانها نلرزیم،
✔ در پیچیدگیها فریب نخوریم،
✔ پامون نلغزه،
✔ در شبهات و فتنهها فریب نخوریم،
✔ در مسیری که در پیش گرفتیم، سست و بیانگیزه نشیم.
«ثُباتِ قَدم» یعنی اینکه:👇
✔ هرچی شرایط سختتر و حادتر شد، ما محکمتر باشیم.
⁉️میدونی مهمتر از «خوب بودن» چیه؟
👈 «خوب موندن».
خوب موندن👈 یعنی ثابت قدم موندن..
در یک کلمه...
یعنی👈 عاقبت به خیر شدن..😍
✍آزادیِ بیان در قرآن
✍ #آزادی_بیان رو باید از قرآن کریم یاد بگیریم.
#قرآن 👈 معلّمِ #آزادی_بیان است.
در جای جایِ #قرآن، همه آزادانه حقّ سخن گفتن دارند.🗣
در قرآنِ کریم:
👈 هم #خدا حرف میزنه، هم #شیطان.
👈 هم نمرود سخن میگه، و هم ابراهیم.
👈 هم فرعون و قارون صحبت میکنند، و هم موسی و هارون.
👈 هم ظالم و فاسق و کافر و مشرک صحبت میکنند، هم مُسلم و مؤمن و مُصلح و متّقی.
👈 هم بهشتی، و هم جهنّمی.
👈 هم جنّ سخن میگه، هم مَلَک و فرشته، و هم انسان.
👈 هم زن، و هم مرد.
👈 هم پیر، و هم جوان.
👈 حتّی در قرآن، کودک هم مجال سخن گفتن داره
📖 این کتاب، نهایتِ #آزادی_بیان است.
واقعاً کتابی از این آزادمنشانهتر وجود نداره.👌
✅ادامه مقاله :" *بررسی مبانی فکری اعتقادی تحجر از منظر اسلام با سرفصل :تحجر در گذر تاریخ*
✍ *حجت الاسلام غلامرضا مهدیزاده*
🔹 *اولین متحجرین درتاریخ اسلام*
شخصی به نام حرقوص بن زهیر سعدی معروف به ذوالثدیه ، با ظاهر فریبنده اش، عده ای از مسلمانان و صحابه پیامبر(ص) را شیفته خود کرده بود. مورخان می نویسند: روزی در محضر پیامبر(ص) او را ستودند. حضرت به سخن ستایشگران توجهی نکرد. یاران گمان کردند که حضرت او را درست نمی شناسد. از این رو، مجدداً از او نام برده، به ذکر اوصافش پرداختند. باز رسول خدا به گفتار آنان توجه نکرد. در این اثنا آن شخص از دور نمودار شد. یاران به عرض رساندند که آن تعریف ها درباره همین شخص بود.
حضرت نگاهی به سوی او افکند و فرمود: شما از فردی سخن می گویید که آثار شیطنت و نادرستی از چهره اش نمایان است. او نزدیک آمد و به حضور پیامبر(ص) رسید، ولی هرگز سلام نکرد. پیامبر فرمود: به جمع ما که رسیدی، پیش خود گمان کردی که در میان ما کسی بهتر و شایسته تر از تو وجود ندارد؟! آن شخص با بی ادبی گفت: آری چنین فکر کردم، و سپس به نماز ایستاد. بنا به نقل ابن اثیر جزری، حرقوص در جنگ صفین حضور داشت و سپس از خوارج گردید و در برابر حضرت علی بن ابی طالب(ع) موضع سرسختانه ای داشت سرانجام او به همراه برخی از رؤسای خوارج همانند عبدالله بن وهب راسبی ، جغدة بن نعجة و زرعة بن برج طائی که هر یک در شعله ور کردن آتش جنگ سهم بالایی داشتند، در جنگ نهروان کشته شد.پیامبر بزرگوار اسلام از همان روز که در مسجد از شخصی به نام حرقوص سخن گفت، مسلمانان را از پیدایش این گروه خطرناک و منحرف آگاه ساخت و به همگان درباره پیروی از چنین جریان منحرفی، سخت هشدار داد. آن حضرت فرمود این فرد یارانی خواهد یافت که در تلاوت قرآن و به پا داشتن نماز و پایداری در روزه و عبادت، گوی سبقت را از شما خواهند ربود، امّا آن عبادات فقط از زبانشان بر می خیزد و در دلشان اثری نمی گذارد و در نتیجه، همان گونه که تیر از کمان جدا می گردد، آنها نیز از دین جدا خواهند شد. روز دیگری که پیامبر غنایم جنگ حنین را تقسیم می کرد، این مرد بی خرد گفت: ای محمد(ص)! «به عدالت رفتار کن»، و سه بار سخن خود را تکرار کرد و بار سوم آن حضرت فرمود: اگر من به عدالت رفتار نکنم، چه کسی چنین خواهد کرد. یاران خواستند او را به قتل برسانند، امّا حضرت ضمن منع آنان، فرمود: پیروان این شخص از حقیقت دوری می کنند. آنان قرآن را می خوانند، ولی به آن عمل نمی کنندهمچنین درباره همین گروه فرمود:سیکون فی أمتی فرقة یحسنون القول و یسیئون الفعل یدعون إلی کتاب الله و لیسوا منه فی شیء؛ زمانی فرا می رسد که در بین امتم گروهی بیایند که خوب سخن گویند، امّا کردارشان بسیار زشت است. دیگران را به کتاب خدا فرا می خوانند، امّا هیچ آگاهی ای از آن ندارندو نیز آن حضرت این آیه شریفه را که می فرماید: )یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ ؛ «روزی فرارسد که چهره هایی سفید و چهره هایی سیاه گردد»، بر همین گروه منحرف تطبیق فرمودند.
در بالای یکی از بازوهای حرقوص بن زهیر، رهبر اصلی خوارج، گوشت زائدی به شکل پستان قرار داشت و از این جهت، به او ذوالثدیه گفته می شد .حضرت پیش از شروع جنگ فرمود: امروز هزار نفر از خارجیان کشته خواهند شد؛ از جمله ذوالثدیه .با پایان یافتن جنگ نهروان، حضرت امیرمؤمنان(ع) یاران خود را مأمور ساخت تا در میان کشته شدگان، ذوالثدیه را پیدا کنند. آنها ابتدا او را نیافتند، اما بار دیگر به دستور حضرت به جستجو پرداختند و جسد ذوالثدیه را یافتند. امیرمؤمنان تکبیر گفت، سر به سجده گذارد و تمام سپاه نیز چنین کردندآن گاه فرمود: به خدا قسم تا کنون دروغ نگفته ام. بدانید که شما بدترین افراد را کشته اید.
⚜ *ندای زرند چهاردر واتساپ* 🍀👇👇
https://chat.whatsapp.com/JG0vvYGA9LqDqgb7NAtaQO
🔸امام رضا(ع): یا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَیْنَ علیه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَیّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ
🔹 اى دعبل! براى حسین بن على علیه السّلام مرثیه بگو، تو تا زنده اى، یاور و ستایشگر مایى، پس تا مى توانى، از یارى ما کوتاهى مکن.
📚جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص 567
✅ *تحجر در گذر تاریخ*
✍ *حجت الاسلام مهدیزاده*
🔹اولین متحجرین درتاریخ اسلام
ابن ابی الحدید گوید: وقتی علی(ع) از صفین به کوفه برگشت، خوارج راه خود را جدا کردند و به طرف صحرای کوفه که حروراء نامیده می شد، رفتند و این شعار را تکرار می کردند: لا حکم إلا لله و لوکره المشرکون، ألا إن معاویه وعلیاً اشرکا فی حکم الله؛ حکم و داوری فقط از آن خداست؛ گر چه مشرکان کراهت داشته باشند. به راستی که معاویه و علی در حکم خدا شرک ورزیدند». آنان در همان جا مستقر شدند .
خوارج که در ابتدا دوازده هزار نفر از اهل کوفه و بصره و دیگر شهرها بودند، اشعث بن قیس را به عنوان فرمانده جنگ، و عبدالله بن الکوا را به عنوان امام جماعت سپاه برگزیدند. امیرمؤمنان نخست ابن عباس را به سوی آنها فرستاد و او پس از گفتگو با آنها به سوی علی برگشت.
حضرت فرمود: تا زمانی که خونی نریخته و یا مالی را غارت نکرده باشند، متعرض آنها نشوید. خوارج با اینکه در بیرون کوفه اردو زده بودند، امّا پیوسته بین کوفه و حروراء در حال رفت و آمد بودند و گاه به مسجد می آمدند و با تکرار شعار «لا حکم الا لله» موجب آزار مردم و تحریک آنها می شدند. ادامه این وضع آن قدر ملال آور بود که مردم به حضرت می گفتند: آیا از برخورد های آنها خسته نشده ای؟ چرا به نابودی آنها اقدام نمی کنی؟
پیدایش گروه خوارج را به حوادث پدید آمده در جنگ صفین مرتبط میدانند؛ زمانی که امام علی(ع) با نقض حکمیت مخالفت کرد. گروه مذکور گرچه خود در ابتدا پیشنهاد حکمیت را مطرح کرده بودند، اما پس از پذیرش آن از سوی امام علی(ع) و توقف جنگ، دست از خواسته خود برداشتند و امام علی را نیز به توبه دعوت کردند. خوارج، پذیرش حکمیت را کفر دانسته و پس از بازگشت امام علی(ع) به کوفه، به حروراء در نزدیکی کوفه رفتند. خوارج، برخلاف نظر متکلمان و مورخان، خروج خود علیه امام علی(ع) را انکار حکومت و حاکمیت جور دانسته و از همینرو عمل خود را با هجرت پیامبر مقایسه کردند. آنان پس از اجرای حکمیت، در مخالفت با امام علی(ع) سرسختتر شدند، با عبدالله بن وهب بیعت کردند، و در مسیر خروج از کوفه و رفتن به نهروان، مردم بیگناه را کشتند امام علی پس از اتمام حجت با آنان، در سال ۳۸ق با آنها وارد جنگ شد و بسیاری از آنها کشته شدندعلاوه بر نام مشهور خوارج که در سخنان امام علی نیز آمده است، اسامی دیگری نیز برای آنها بهکار رفته است؛ از جمله مُحَکِّمة، برگرفته از شعار «لاحکم الا لله» در مخالفت با حکمیت، حَروریّة، اشاره به محلی که خوارج به آنجا رفتند، مارقة، بهمعنای منحرفان است.
خوارج از نیمه سده دوم، به تدریج به تألیف کتابهای دینی، فقهی و تاریخی روی آورده و راویان و عالمان و فقیهانی از میان آنان برخاستند. آنان اهل نقل روایات نبودند و متن قرآن را تنها منبع فقهی میدانستند .مکتب فلسفی و فقهی وسیع و منسجمی از آنها در دست نیست؛ تنها یکی از فرقههای آنها به نام اباضیه، آثاری در اعتقادات و تعالیم فقهی داشتهاند. ابن ندیم در کتاب فهرست خود، بر این باور است که خوارج، آثار خود را به دلیل مخالفت و فشار مردم، پنهان میکردهاند . با اینحال، ابن ندیم، چند تن از عالمان خوارج را نام برده که آثاری در علوم قرآنی، کلام، فقه و اصول فقه تألیف کردهاند. آثار دیگری درباره توحید و امامت و همچنین ردیههایی بر مخالفانشان از جمله معتزله، مرجئه، شیعه و غلاة، از خوارج نقل شده است
ویژگیهای مختلف و گاه متضادی برای خوارج در کتب تاریخی و همچنین آثار مرتبط با گروهها و فرقههای اسلامی ذکر شده است. این ویژگیهای بیشتر مذموم، خوارج را دارای فهم نادرست از قرآن کریم، جاهل و تنگنظر، اهل غرور و خودبرتربینی و نیز ستیزهجو و اهل تعصب تصویر کرده است. فهرستی از این ویژگیها که در آثار مختلف اسلامی و از جمله در نهج البلاغه ذکر شده، عبارتند از:
۱-عبادت بسیار بدون ایمان،
۲--گرایش و تظاهر به زهد،
۳-ناآشنایی به سنت پیامبر و احکام دین،
۴- فهم نادرست از قرآن کریم و تطبیق نادرست آیات بر مقاصد خویش، همراه با سادگی و سطحینگری ،
۵-غرور و خودبرتربینی و کافر و گمراه دانستن عموم مسلمانان جز خویش
۶- تمایل به جدل و مناظره و ضعف در احتجاج.
۷- ستیزهجویی و لجاجت و تعصب و تندروی در آرا و عقاید
۸-نیکسخنی بههمراه بدکرداری توأم با خشونت.
۹-عدالتخواهی و امر بهمعروف و نهی از منکر و جهاد با حاکمان جور به مثابه والاترین آرمانهای اجتماعی به گونهای که حتی قیام نکردن به امر به معروف و قعود از جهاد را گاهی کفر میدانستند
۱۰-فضیلت شمردن جهاد با اهل قبله و اسیر کردن یا کشتن کودکان و زنان آنها و نرمش با اهل ذمه و مشرکان
۱۱-نظمناپذیری و انشعابات پیاپی
۱۲-دشمنی با امام علی و کینه به وی حتی پس از شهادت
۱۳- جنگاوری و دلیری و شکیبایی بر سختیها و انضباط نظامی که همین ویژگی، دلیل پیروزی بر امویان شد .