eitaa logo
آقای‌اباعبــداللّٰــہ...
1.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
0 فایل
‹بِسـم‌ِ‌رَب‌الحُسِـین› ‌مشکلات‌من‌فقط‌ڪنج‌حـرم‌حل‌می‌شود؛ دعوتم‌کن‌کربلا‌خیلی‌گرفتارم‌حسین :)!... شرایط‌کپی‌وَلِف؟‌: دعایِ‌شهادتمون🙂🚶🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
علی زود اماده شد و از پله ها دوید پایین _خب من حاضرم بریم! _به به چه داداش خوش تیپی دارم من! _بله تازه فهمیدی! _نه میدونستم چون اجیش منم فاطمه گفت.. _اوه چه خودشونم تحویل میگیرن بسه بیاید بریم مامان اومد دم در _راستی حسنا بابا امروز ماشینو نبرده بیا سوییچو بگیر با ماشین برید! _ممنون مامان! _فقط مراقب باشید _چشم رفتیم بیرون تازه گواهینامه گرفتم یکم ترس دارم اما میتونم بشینم پشت فرمون! علی سریع اومد که بشینه جلو فاطمه هم تا دید علی داره میاد سمت ماشین دوید تا اون بشینه بالاخره فاطمه موفق شد و نشست جلو _خب حالا فاطمه خانم شما بگو کجا بریم! _نمیدونم عروس خانم شما معمولا با آقاتون کجا میرید ما هم میایم همونجا! _بامزه! من اصلا با آقامون تاحالا یه بارم پیام ندادیم چه برسه اینکه بریم بیرون! _اه اه چه زوجای خشکی! _تو اینطوری فکر کن حالا بگو کجا بریم _برو مستقیم تا بهت بگم رفتیم و جلوی یه کافی شاپ ایستادیم و پیاده شدیم _فاطمه اینجا بهش میاد گرون باشه ها! _مهم نیست فعلا مهمون یکی دیگه ایم _این یکی دیگه که میگی پول پدر گرامی خودت تو جیبشه!