eitaa logo
_نوارکاسِت
1.3هزار دنبال‌کننده
662 عکس
100 ویدیو
10 فایل
_ وقف امام حسین (ع) _ چیزهایی که باید بشنوید ؛ @vocal_document https://daigo.ir/secret/618123983 ناشناس‌ها توی لینک پاسخ داده میشه،چک کنید * کپی نوشته‌ها شرعا حلال نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
« نماز جمعه ؛ امروز مسجد الاقصی » قدس ، ملتِ مقاومت !
سید حسن نصرالله : پشتوانۀ واقعی مقاومت ، ایران به رهبری آیت الله سید علی خامنه‌ای است و به همین دلیل تحریم و تشکیل محورها علیه ایران وجود دارد !
سید حسن نصرالله : در روز جهانی قدس ، محور مقاومت در آرامش و اطمینان و دشمن صهیونیستی در اضطراب و وحشت است !
افطار با همچین ویویی ؛ به زودی انشاءالله . 🤍
سلام 🌿 در ۱۶ مرداد سال ۱۳۵۸ ، بعد از بمبارون کردن جنوب لبنان توسط نیروهای اسرائیلی ، حضرت امام خمینی طی پیامی به مسلمانان جهان روز جمعۀ آخر ماه رمضان رو به عنوان روز قدس نام‌گذاری کردن. متن پیام حضرت امام
ما گفتیم رژیم صهیونیستی ۲۵ سال دیگر را نمی‌بیند، خودشان عجله کردند و زودتر می‌خواهند بروند. ! :)) حضرت آیت‌الله خامنه‌ای | ۱۴۰۲/۱/۱۵
[ ‏اَبَدْ وَاللّٰه یا زَهراء ما نِنْسَیٰ حُسِینا ]
نگاه و واکنش هیجانی و سطحی به هر ماجرایی مزخرف‌ترین نوع‌ مواجهه با اون مسئله‌ست.
- چطوری گند بزنم به زندگی و برنامه‌هام ؟ + فیلم جدید شروع کن.
البته جدیدا فیلمارو روی ×2 میبینم عذاب وجدانم کمتر بشه.
آن سال ماه رمضان افتاده بود چلۀ تابستان ، من هم گرمایی و کم‌طاقت. غروب به غروب تا خود اذان ، ولو میشدم روی فرش دست‌بافتِ پهن شده جلوی پاگرد پله و منتظر بودم تا مؤذن الله اکبر اذان را تمام نکرده ، بروم و لیوان شیر را سر بکشم. باباجون هرشب میرفت مسجد برای نماز جماعت. البته کار همیشگی‌اش بود ، روزی سه وعده ! من هم در آن عالم بچگی هروقت نگاهم به کاسۀ بزرگ آش رشته و بقیۀ مخلفات رنگی رنگیِ سفره می‌افتاد علامت سوال ذهنم گنده‌تر میشد که ''چگونه میتواند از این سفرۀ افطار بگذرد و برود مسجد'' ؟ یک‌جور تند تند پنیر و خیار و گوجه را در یک وجب نان بربری میچپاندم و احتکار میکردم گوشۀ لپم که مامان‌جون هر چند دقیقه یک بار میگفت : «بچه همش مال خودته آروم بخور ، میمونه سر دلت دورت بگردم.» من هم بی‌توجه‌تر از قبل ادامه میدادم. آن سال تلوزیون وقت سحر ، برای روزه اولی‌ها برنامه اختصاصی داشت که من طرفدار پروپاقرصَش بودم. قبل از خواب همه را با جملۀ '' توروخدا منو زود بیدار کنید نکنه یه‌وقت خواب بمونم و برنامه شروع بشه '' دیوانه میکردم. بعد از سحری خوردن و نماز خواندن وقتی میخواستیم بخوابیم ، باباجون تازه رادیوی کوچک جیبی‌اش را در می‌آورد و صدایش را تا ته زیاد میکرد ، اگر هم زبانِ گله باز میکردیم که : « ای بابا کمش کن میخوایم بخوابیم » میگفت : « مکروهه آدم بین‌الطلوعین بخوابه » و بعد از چند دقیقه خودش خوابش میبرد و ما میماندیم و صدای تا ته زیاد شدۀ رادیو ! - یک ورقِ آن ماه‌رمضان‌های بچگی.
همیشه درست بعد از شروع رابطه‌ها و وابستگی‌های احمقانه ، وقتی که دوباره همه‌جوره چلونده شدم ، برای بار هزارم یادم میوفته که : غیر تو هرچی دلدادگی بود از بچگی بود و از سادگی بود !