#شهــیدمدافع_حرمے_با_دو_قبـــر😭😳
در ســوریه، ایمــان به دوستانے که مداحے میڪــردند میگه برایــم #روضہ حضــرت #ابوالفضــل(س) بخونــید و بهشــون میــگه برایــم دعــا کنید؛ اگر قرار هست شهید بشم یا به روش آقا ابوالفضــل یا به روش سرورمــون آقا #امام_حســین(ع) یا مثل خانم #فاطمه زهرا.
ایمان به سہ روش شهــید شد: #دستے ڪہ عبــارت یا #رقیه روی ان نوشته شــده بود مــثل آقا ابوالفضل، قسمتی از گردنش مثل سرورمون آقا امام حسین ع و قسمت اصلے جراحـت ایمــان #پهلـو و شـکم بود؛ مـثل خانم فاطمه زهرا. که بعد از برگرداندن پیکر مطهرش متوجه میشوند یک قــسمت از بدنش جا مانده که آن را همان جا در سوریه تپه العیس دفن میکنند؛
یعنے یک قســمت از وجــود من در خاک #سـوریه جـا مانــد.
ﺭاﻭﻱ : ﻫﻤﺴﺮﺷﻬﻴﺪ
#ﺷـﻬﻴﺪاﻳﻤﺎﻥ_ﺧﺰاعے_ﻧﮋاﺩ
#شهـدای_فارس 🌷
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید ایمان خزاعی نژاد 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#سیره_شهدا
📌نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش میزد. بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟ گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به #فاطمه و #ریحانه ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم...
📌یه شب رفتیم توی خانه هایی که #خالی شده بود، تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ #دشمن به شهر رو بگیریم. فرمانده مون گفت: می تونین از وسایل خانه ها مث #پتو استفاده کنین. شب که خواستیم بخوابیم، دیدم علیرضا بدون #پتو و ملحفه توی #سرما خوابید ، گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی؟ علیرضا گفت: شاید صاحب خانه راضی نباشه ...
📌شبها #نماز_شب می خوند. اولین نفر بود که بلند میشد #اذان می گفت و نماز جماعت برگزار می کرد. استاد قرانمون بود. شبها می یومد و می گفت بیایم سوره #ذاریات بخونیم...
#مدافع_حرم شهید علیرضا قلی پور
#سالروز_شهادت
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علیرضا قلی پور 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃