eitaa logo
خداحافظ رفیق . . .
4.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
804 ویدیو
1 فایل
می‌نویسم بیاد جمعه‌‌ترین جمعه عمرم 98/10/13 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌. ارتباط ناشناس https://6w9.ir/Harf_9343770 ‌ صرفا انتقاد و پیشنهاد: @O_Sad213
مشاهده در ایتا
دانلود
سلامٌ‌على‌أرواحٍ‌طاهرةٍ‌أبت‌الموت إلاشرفاً‌فاستُشهِدت .. سلام‌بر‌روح‌و‌جان‌های‌پاكی‌كه چيزی‌جز‌شرف‌از‌مرگ‌نخواستند وشهید‌شدند ... ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«حاج‌قاسم» کدام شعر را گفته بود در حرم امام رضا(علیه السلام) بر جنازه‌اش بخوانند؟ ↳|eitaa.com/O_S_A213
آمدم یادِ تو از دل به برونی فِکنم، دل برون گشت ولی یادِ تو با ماست هنوز ↳|eitaa.com/O_S_A213
اگــر به زلــف دراز تــو دست مــا نرسـد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست💔🌱 ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مرد هر چه داشت، خودش گفت از دولت امام رضا (ع) داشت ، به مناسبت ولادت امام رضا ( علیه‌السلام ) ↳|eitaa.com/O_S_A213
تصویری از سپهبد قاسم سلیمانی در لباس خادمی امام رضا علیه‌السلام ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداحافظ رفیق . . .
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا 🔹فصل: اول 🔸صفحه: ۲۰-۱۹ 🔻ادامه قسمت: سوم _ننه، شیخ تو مسجد گفته «روزه ی شما در صورتی درسته که زمان روزه گرفتن زبان، گوش و چشم تون هم روزه باشه؛ یعنی دروغ نگین، تهمت نزنین، غیبت نکنین و…». خودم می دونم روزه ی کلّه گنجشکی چیه. به خاطرمن، روزه ات رو باطل نکن. قسمت۴ حسین به سنی رسیده بود که می‌توانست سوار موتور باباش بشود؛ولی پاهاش کامل به زمین نمی رسید. از بس عشق موتور سواری داشت، رانندگی با موتور را زود یاد گرفت. گه گاهی دور از چشم باباش، موتور را بر می داشت و توی حیاط رانندگی می کرد. یک روز صبح زود پا شد و با پدرش رفت سر کار. به باباش می گوید《بابا، امروز می بینم تو فکر صبحانه ی کارگرهات نیستی! صبح که ننه، چیزی همراهت نکرد!》.باباش می گوید《خودم به ننه ات گفتم غیر از چای، چیزی نذاره. می خوام به کارگرها ساندویچ بدم.》. حسین، همین که از دهن باباش درمی آید که می خواهد برود برای کارگرها ساندویچ بخرد، از خدا خواسته می گوید《بابا، سوئیچ موتور رو به من بده. خودم می رم براشون می خرم.》. باباش می گوید《مگه تو موتور سواری بلدی؟!》. بادی به غبغبش می اندازد و می گوید《بله که بلدم. کاری نداره.》. سوار موتور می شود و دوری جلوی باباش می زند. ادامه دارد....... 👇 ↳|eitaa.com/O_S_A213/2900 ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان 📖 روایت « » 🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا 🔹فصل: اول 🔸صفحه: ۲۱-۲۰ 🔻 قسمت: چهارم یک روز صبح زود پا شد و با پدرش رفت سر کار. به باباش می گوید《بابا، امروز می بینم تو فکر صبحانه ی کارگرهات نیستی! صبح که ننه، چیزی همراهت نکرد!》. باباش می گوید《خودم به ننه ات گفتم غیر از چای، چیزی نذاره. می خوام به کارگرها ساندویچ بدم.》 حسین، همین که از دهن باباش درمی آید که می خواهد برود برای کارگرها ساندویچ بخرد، از خدا خواسته می گوید《بابا، سوئیچ موتور رو به من بده.خودم می رم براشون می خرم.》 باباش می گوید《مگه تو موتور سواری بلدی؟!》بادی به غبغبش می اندازد و می گوید《بله که بلدم. کاری نداره.》سوار موتور می شود و دوری جلوی باباش می زند. باباش، باز می گوید «نه جاده خیلی شلوغه میزنن بهت، توهم که هنوز پاهات خوب به زمین نمی رسه نمی تونی ترمز بگیری، خودت رو زمین می زنی. دور از جونت، یه بلایی سر خودت میاری.» آن قدر اصرار می کند که آخر باباش را راضی میکند و موتور را می گیرد. دور فلکه، یک ساندویچ فروشی بوده. ازش ساندویچ می خرد. ساندویچ ها را جلوی پاهاش میگذارد. موتور را روشن می کند همین که خواسته دور فلکه دور بزند، نمیدانم چی میشود که با موتور و ساندویچ ها مستقیم میرود توی فلکه... دم دمای عصر، حسین با سرو کله ی باندپیچی شده و دست و پای زخمی، دم درخانه بود. محکم تو سرم زدم. گفتم «چی شده؟!» گفت «هیچی، با موتور بابا تصادف کردم. ببین.. الآن هم حالم خوبه! من رو باش که تو بیمارستان، هوات رو داشتم؛ گفتم من رو زود مرخص کنند تا تو با جیغ و داد نیای اونجا...» از حرفش خنده ام گرفت؛ ولی جلوی خودم رو گرفتم. آن روز،دنه ساندویچی به کارگرها رسید نه صبحانه ای! ادامه دارد....... 👇 ↳|eitaa.com/O_S_A213/2900 ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
سلامٌ‌على‌أرواحٍ‌طاهرةٍ‌أبت‌الموت إلاشرفاً‌فاستُشهِدت .. سلام‌بر‌روح‌و‌جان‌های‌پاكی‌كه چيزی‌جز‌شرف‌از‌مرگ‌نخواستند وشهید‌شدند ... ↳|eitaa.com/O_S_A213
«نیروهای گوش به فرمان» آقای مصطفی موذن‌زاده معاون سردار سلیمانی در عملیات والفجر ۸ می‌گوید: در منطقه فاو که بسیار حساس بود و باید کنترل می‌شد، ایشان به یک بسیجی که وظیفه دژبانی از مقری را داشت گفته بود: هیچ‌کس را به داخل راه نمی‌دهی. شب بعد من و حاج قاسم با خودرویی رفتیم منطقه را ببینیم. رسیدیم به این دژبانی و کلاه‌هایمان را پایین کشیدیم تا ما را نشناسد. گفتیم می‌خواهیم برویم داخل. قبول نکرد. نیم ساعت اصرار کردیم، نشد. حتی گفتیم ما از طرف حاج قاسم سلیمانی نامه داریم، اجازه بده وارد شویم؛ اجازه نداد. سرانجام کلاه را کنار زدیم و مأمور بسیجی تا ما را دید، اجازه داد عبور کنیم. این نشانه حرف‌شنوی نیروها از سردار از یک طرف و دقت سردار در مسائل حفاظتی از طرف دیگر بود. آن شب سردار از ماشین پیاده شد، مأمور دژبان را بوسید و از او تشکر کرد این مدل رفتار ویژه، مختص سردار بود. ویژه‌نامه روزنامه اطلاعات، ش 27499، ص 11 ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه اهدای حکم خادمی امام‌ رضا علیه‌السلام به حاج قاسم، توسط تولیت آستان قدس ۹۷/۴/۲۹ به‌مناسبت میلاد حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام ↳|eitaa.com/O_S_A213
حاج حسین یکتا: شهادت ، اذانیست به افقِ افول آمریکا! ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدم قهرمان دنیا را در حرم لا به لای مردم بود روی قلبش مدال زرینِ خادمی امام هشتم بود ؛ به مناسبت ولادت امام رضا (ع) ↳|eitaa.com/O_S_A213
خادم الرضا (ع) پیش امام رضا (ع) ما را دعا کن...❤️🌱 ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداحافظ رفیق . . .
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان 📖 روایت «#د
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل : اول 🔸صفحه: ۲۲-۲۱ 🔻قسمت پنجم و ششم یکی دو روز قبل اینکه محرم شروع بشود، لباس مشکی می‌پوشید و به پیشواز عزای امام حسین (ع) می رفت. سعی می کرد حتما قبل از مراسم، به تکیه ی محل مان برود. مانند بقیه ی بچه ها، هرکاری از دستش بر می آمد، می کرد. از اول محرم تا آخر صفر، زیارت عاشورایش ترک نمی شد. دوساعتی می شد که مدرسه اش تعطیل شده اما هنوز خانه نیامده بود. خیلی نگران بودم. دیدم همه ی بچّه های محله مان، پشت سر حسین به صف شده اند. حسین شعار می خواند؛ آنان هم پشتِ سرش تکرار می کردند و می آمدند. چند قدمی جلوتر رفتم. دیدم حسین به بچّه ها می گوید « باصدای بلند تکرارکنید: شاه فراری شده/ بسته به گاری شده…». یک روز صبح، پسر همسایه، با یک نامه آمد درخانه مان. نامه را به من داد و گفت «سکینه خانم ، این نامه را مدیر مدرسه داده و گفته همین الآن بیایین مدرسه.» گفتم «حسین، چیزی رو شکونده؟! یابلایی سرخودش آورده ؟!». گفت « من نمی دونم. » ادامه دارد... 👇 ↳|eitaa.com/O_S_A213/2900 ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا 🔹فصل : اول 🔸صفحه: ۲۳-۲۲ 🔻ادامه قسمت: ۶ چادرم را سرم کردم و راه افتادم سمت مدرسه. تو راه، پیش خودم می گفتم: باز چه شّری به پا کرده؟! رسیدم مدرسه. دیگر از بس برای شیطونی هاش آمده بودم مدرسه، می دانستم دفتر و کلاس ها کجاست. دم دفتر در زدم. با بفرما رفتم داخل. خانم معلمش و مدیر مدرسه آنجا بودند. سلام و احوال پرسی کردم و روی صندلی نشستم. مدیر مدرسه پا شد آمد سمت در. نگاهی به دو طرف سالن مدرسه کرد. آهسته در را بست. گفت «خانم بادپا، تا حالا حسین هر شیطونی ای کرده، ما باهاش کنار اومده ایم، گفتیم که اقتضای سنشه. اما الآن دیگه هر اتفاقی بیفته، نه تنها برای شما بد می شه، برای ما و مدرسه هم دردسر درست می کنه». گفتم «وا... مگه چی شده؟!». گفت «اومده سر کلاس، یه شعار روی تخته سیاه نوشته و همه ی بچه ها رو مجبور کرده بر ضد شاه شعار بدهند. درسته شاه رفته؛ ولی اوضاع هنوز تق و لقه. عده ای شاه پرست هنوز مونده اند. از کجا معلوم که شاه برنگرده؟! من برای خودتون می گم. ببرینش خونه یکم نصیحتش کنید.» تا پیروزی کامل انقلاب، دست از شعار دادنش برنداشت. به من می گفت «ننه، دیدی این شعارهای من و دوست هام، انقلاب رو پیروز کرد؟ دیدی من نترسیدم؟.»بادی به غبغبش می انداخت و می گفت: آخه ترس برای مرد معنا نداره. من نه از شاه، نه از هیچ زورگویی نمیترسم. ادامه دارد...... 👇 ↳|eitaa.com/O_S_A213/2900 ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
سلامٌ‌على‌أرواحٍ‌طاهرةٍ‌أبت‌الموت إلاشرفاً‌فاستُشهِدت .. سلام‌بر‌روح‌و‌جان‌های‌پاكی‌كه چيزی‌جز‌شرف‌از‌مرگ‌نخواستند وشهید‌شدند ... ↳|eitaa.com/O_S_A213
گویا که جهان بعد تو زیبا و شدنی نیست حتی گره اخم خدا وا شدنی نیست...؛)" ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مـیکُشھ‌مـٰآروهِجرون‌هِجرون...! یـھ‌دُنـیـٰآدآر؎مَجنون‌مَجنون...! ↳|eitaa.com/O_S_A213
خدا را سپاس می‌گویم که سرباز رکاب خمینی(ره) شدم شهید سلیمانی: خداوندا! تو را سپاس که در زمانی اجازه‌ی ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سـرباز رکاب او شوم. برشی از وصیت‌نامه الهی شهید حاج قاسم سلیمانی ↳|eitaa.com/O_S_A213
حاج حسین یکتا: اونایی که برا خدا میشن، سیم‌شون وصل میشه؛ اونایی که برا خدا میشن، به هدایت الهی هدایت میشن، اونایی که برا خدا میشن، امروز اینجوری دارن دلبری می‌کنن از همه... بریده‌ای از مصاحبه‌ها با صداوسیما در ایام شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی (۱۳۹۸) ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه است، یاد کنیم شهدا را با خواندن زیارت نامه شهدا.. اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ و اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یااَنصَارَدینِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یااَنصارَرَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیه دُفِنتُم ،وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم. ↳|eitaa.com/O_S_A213
سلامٌ‌على‌أرواحٍ‌طاهرةٍ‌أبت‌الموت إلاشرفاً‌فاستُشهِدت .. سلام‌بر‌روح‌و‌جان‌های‌پاكی‌كه چيزی‌جز‌شرف‌از‌مرگ‌نخواستند وشهید‌شدند ... ↳|eitaa.com/O_S_A213
42.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهیدی که حاج قاسم او را از اولیاء می‌دانست حسنی سعدی، مدیرکل سابق بنیاد شهید و مدیر گلزار شهدای کرمان: 🔸سردار سلیمانی خیلی به لشکر ۴۱ ثارالله که خود بنیان‌گذار آن بود، تعصب داشت. به بچه‌های لشکر خیلی علاقه داشت. او راحت امکان این را داشت در جوار علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) یا امام علی(ع) و امام حسین(ع) دفن شود اما آنقدر شهدای لشکر را دوست داشتکه وصیت کرد در گلزار شهدای کرمان و کنار شهید یوسف‌الهی دفن شود. ↳|eitaa.com/O_S_A213