🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
🌺داستانی_آموزنده 🌺
✳️آی_خدا_آیا_خوابی
❇️فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زنهای #باردار هم از این فرمان استثناء نشده بودند.
🔹یکی از زنان جوان که باردار بود، سنگهای سنگین را برای آن ساختمان حمال می کرد، چاره ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند، اگر او از بردن آن سنگها، شانه خالی می کرد، زیر تازیانه و چکمه های جلادان خون آشام، کشته می شد.
🔹آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود:گفت: « #آی_خدا_آیا_خوابی؟ آیا نمی بینی این طاغوت زورگو با ما چه می کند؟»
🔹 چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود #نیل نشسته بود، که ناگهان #نعش_فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند). آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: «هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در #کمین_ستمگران می باشیم »
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺