eitaa logo
امید زندگی
270 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
101 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀 رفتاری امام علی علیه السلام (۳۲)🍀 ❇️ فردى امام على عليه السّلام☘   گفته شد که عمرو پس از پرش از خندق، فرياد زد: (هَل مِن مُبارز) و چون كسى از مسلمانان آماده مقابله با او نشد، جسورتر گشت و عقائد مسلمانان را به باد استهزاء گرفت و گفت: شـمـا كـه مـى گـوئيد كشتگان شما در بهشت و مقتولين ما در دوزخ قرار دارند، آيا يكى از شما نيست كه من او را به بهشت بفرستم و يا او مرا به دوزخ روانه كند؟! سپس اشعارى حماسى خواند و ضمن آن گفت: (بـس كـه فـريـاد كـشـيـدم و در مـيـان جـمـعـيّت شما مبارز طلبيدم، صدايم گرفت!، آيا هماوردى نيست تا با من نبرد كند؟) نـعـره هـاى پـى در پـى عـمـرو، چـنـان رعـب و وحـشـت در دل هـاى مـسـلمـانـان افـكـنـده بـود كـه در جـاى خـود مـيـخـكـوب شـده، قـدرت حـركـت و عـكس العمل از آنان سلب شده بود. هـربار كه فرياد عمرو براى مبارزه بلند مى شد، فقط على عليه السّلام برمى خاست و از پـيـامـبـر صـلى الله عليه و آله اجازه مى خواست كه به ميدان برود؛ ولى پيامبر صلى الله عليه و آله موافقت نمى كرد. اين كار سه بار تكرار شد. آخرين بار على عليه السّلام باز اجازه مبارزه خواست، پيامبر به على عليه السّلام فرمود: اين عمرو بن عبدَوَدّ است! على عليه السّلام فرمود: من هم على هستم! عـلى عـليـه السـّلام كـه بـه مـيـدان جـنـگ رهـسـپـار شـد، در آن حال پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: بَرَزَ الاْيمَانَ كُلُّهُ اِلى شِرْكِ كُلِّهِ تمام ايمان در برابر تمام شرك قرار گرفته است. اين بيان به خوبى نشان مى دهد كه پيروزى يكى از دو نفر بر ديگرى، پيروزى ايمان بر كفر يا پيروزى كفر بر ايمان بود، و به تعبير ديگر كارزارى بود سرنوشت ساز كه آينده ايمان و شرك را مشخّص مى كرد. پيامبر شمشير خود را به على عليه السّلام داد، عمامه مخصوصى بر سر او بست و در حقّ او چنين دعا كرد: خداوندا على را از هر بدى حفظ بنما، پروردگارا در روز بدر، عبيدة بن الحارث و در جنگ احد شير خدا حمزه از من گرفته شد، پروردگارا على را از گزند دشمن حفظ بنما. سپس اين آيه را خواند: رَبِّ لا تَذَرنى فَردا وَ اءنتَ خَيرُ الوارِثينَ بار الها مرا تنها مگذار و تو بهترين وارثى. ادامه در پست تعدی.... https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀# رفتاری امام علی علیه السلام (۳۳)🍀 فردى على عليه السّلام   ✳️داستان مبارزه مولا علی علیه السلام با عمربن عبدود: على عليه السّلام براى جبران تأخير با سرعت هرچه زيادتر به راه افتاد و رجزى بر وزن و قافيه رَجَز حريف سرود و فرمود: للّه للّه لاتَعجَلَنَّ فَقَد أتاكَ غغغ مُجيبٌ صَوتِكَ غَيرُ عاجِزٍللّه للّه للّه ( عجله نكن! پاسخگوى نيرومندى به ميدان تو آمد.) سـراسـر بـدن عليه السّلام زير سلاح هاى آهن قرار گرفت و چشمان او از ميان كلاه خود مى درخشيد. عمرو خواست حريف خود را بشناسد. به على عليه السّلام گفت: تو كيستى؟ على عليه السّلام كه به صراحت لهجه معروف بود، فرمود: على فرزند ابوطالب. عمرو گفت: مـن خـون تـو را نـمـى ريـزم، زيـرا تو از دوستان ديرينه من بود، من در فكر پسر عـمـوى تـو هستم كه تو را به چه اطمينان به ميدان من فرستاده است، من مى توانم تو را بـا نـوك نـيزه ام بردارم و ميان و نگاهدارم، در حالى كه نه مرده باشى و نه زنده. ابن ابى الحديد مى گويد: استاد تاريخ من (ابوالخير) هر موقع اين بخش از تاريخ را شرح مى داد، چنين مى گفت: عـمـرو در از نبرد با على عليه السّلام مى ترسيد، زيرا او در جنگ بَدر و اُحُد حاضر بود و دلاورى هاى على عليه السّلام را ديده بود. از اين نظر، مى خواست على عليه السّلام را از نبرد با خود منصرف سازد. 🌹على عليه السّلام فرمود: تـو غـُصـّه مـرگ مـرا مـخور، من در هر دو حالت (كشته شوم و يا بكشم) بوده و جايگاه من بهشت است؛ ولى در همه احوال انتظار تو را مى كشد. عمرو لبخندى زد و گفت: عـلى! ايـن تـقـسـيـم عـادلانـه نـيـسـت، بـهـشـت و دوزخ هـر دو مال تو باشد. در ايـن هـنـگـام على عليه السّلام او را به ياد پيمانى انداخت كه روزى دست در پرده كرده و با خدا پيمان بسته بود كه: هر قهرمانى در ميدان نبرد سه پيشنهاد كند، يكى از آنها را بپذيرد... ادامه در پست بعدی https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀 ر امام علی علیه السلام (۳۴)🍀 ❇️ امام على عليه السّلام ادامه رویارویی علی(ع) با عمروبن عبدود در جنگ خندق: حضرت اميرالمؤمنين على عليه السّلام به عمرو پيشنهاد كرد كه اسلام را بپذيرد. عمرو گفت: على! از اين بگذر كه ممكن نيست. امام على عليه السّلام فرمود: دست از نبرد بردار و محمّد را به حال خود واگذار، و از معركه جنگ بيرون رو. عمرو گفت: پـذيرفتن اين مطلب براى من وسيله سرافكندگى است، فردا شعراى عرب، زبان به هجو و بدگوئى من مى گشايند، و تصوّر مى كنند كه من از ترس به چنين كارى دست زدم. امام على عليه السّلام فرمود: اكنون حريف تو پياده است، تو نيز از اسب پياده شو تا با هم نبرد كنيم. وِى گفت: عـلى! ايـن يـك پـيـشـنـهـاد نـاچـيـزى اسـت كـه هـرگـز تـصوّر نمى كردم عربى از من چنين درخواستى بنمايد. سپس نبرد ميان دو قهرمان به شدّت آغاز گرديد و گَرد و غُبار اطراف دو قهرمان را فرا گرفت و تماشا گران از وضع آنان بى خبر بودند. تـنـها صداى ضربات شمشير بود كه با برخورد آلات دفاعى از سپر و زِرِه به گوش مى رسيد. پس از زد و خوردهائى عمرو شمشير خود را متوجّه سَرِ على عليه السّلام كرد، حـضـرت امـيرالمؤ منين على عليه السّلام ضربت او را با سپر مخصوص دفع كرد، با اين حال شكافى در سَرِ وِى پديد آورد؛ امـّا امـام عـلى عـليـه السـّلام از فرصت استفاده كرد و ضربتى بُرّنده بر پاى حريف وارد سـاخـت كـه هـر دو يـا يـك پـاى او را قطع كرد و عمرو قهرمان بزرگ قريش نقش بر زمين گشت. صداى تكبير از ميان گرد و غبار كه نشانه پيروزى على عليه السّلام بود بلند شد. مـنـظـره بـه خـاك غـلطـيـدن عـمـرو آن چـنـان تـرس و رعـبـى در دل قـهـرمـانـانى كه در پشت سر عمرو ايستاده بودند افكند، كه بى اختيار عنان اسب ها را متوجّه خندق كرده و همگى به لشگرگاه خود بازگشتند، جز نوفل كه اسب وى در وسط خندق سقوط كرد و سخت به زمين خورد.... ادامه این میارزه را در پست بعدی بخوانید. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀# رفتاری امام علی علیه السلام (۳۵)🍀 ✳️ امام على عليه السّلام در جریان پیکار علی(ع) با عمروبن عبدود گفته شد که آن قهرمان بزرگ عرب با ضربه علی(ع) به خاک و خون غلتید.... وقـتـى عـلى عـليـه السـّلام خـدمـت پـيـامـبـر صـلى الله عـليـه و آله رسـيـد، رسول خدا صلى الله عليه و آله ارزش ضربت على عليه السّلام را چنين برآورد كرد: ضَربَةُ عَلِي يَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلين ارزش اين فداكارى بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس ‍ است. د ـ كننده دَرِ خيبر پس از پيروزى در جنگ احزاب و اثبات خيانت و پيمان شكنى يهوديان، مسلمانان به رهبرى رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله براى جنگ با يهوديان خيبر آماده شدند و در همان حمله هاى آغازين، برخى از قلعه هاى يهوديان را فتح كردند. در آن روز حضرت اميرالمؤمنين على عليه السّلام دچار چشم درد شديد بود. پـس از فـتـح قلعه هاى كوچك يهوديان خيبر، سپاهيان اسلام به طرف دژهاى (وطيح ) و (سـلالم ) يـورش آوردنـد، ولى بـا مـقـاومت سرسختانه يهود، در بيرون قلعه روبرو شدند. از اين رو، سربازان دلير اسلام با جانبازى و فداكارى و دادن تلفات سنگين (كه سيره نويس اسلام ابن هشام آنها را در ستون مخصوص گِرد آورده است) نتوانستند پيروز شوند و بـيـش از ده روز بـا جـنگاوران يهود، دست و پنجه نرم كرده، و هر روز بدون نتيجه به لشگرگاه باز مى گشتند. در يكى از روزها، «ابى بكر» مأمور فتح قلعه ها گرديد و با پرچم سفيد تا كنار دژ آمد. مسلمانان نيز به فرماندهى او حركت كردند، ولى پس از مدّتى بدون نتيجه بازگشتند و فـرمـانـده و سـپـاه هركدام گناه را به گردن يكديگر انداخته و همديگر را به فرار متّهم نمودند. روز ديگر فرماندهى لشكر به عهده «عمر» واگذار شد. او نـيـز داسـتـان دوسـت خـود را تـكـرار نـمـود و بـنـا بـه نـقـل طـبـرى پـس از بـازگـشـت از صـحنه نبرد، با توصيف دلاورى و شجاعت فوق العاده رئيسِ دژِ (مَرحَب )، ياران پيامبر را مرعوب مى ساخت. اين وضعیت، پيامبر صلى الله عليه و آله و سرداران اسلام را سخت ناراحت كرده بود..... https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 # رفتاری امام علی علیه السلام (۳۶)🍀 امام على عليه السّلام   عدم موفقیت هر روز سرداران اسلام در گشودن در خیبر، پيامبر صلى الله عليه و آله را سخت ناراحت كرده بود..... در ايـن لحـظـات پـيامبر صلى الله عليه و آله، افسران و دلاوران ارتش ‍ را گرد آورد، و جمله ارزنده زير را فرمود: لاَعطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدَا رَجُلا يُحِبُّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ، يَفتَحُ اللّهُ عَلَى يَدَيهِ لَيسَ بِفَرّارٍ. اين پرچم را فردا به دست كسى مى دهم كه خدا و پيامبر را دوست دارد و خدا و پيامبر او را دوسـت مـى دارند و خداوند اين دژ را به دست او مى گشايد. او مردى است كه هرگز پشت به دشمن نكرده و از صحنه نبرد فرار نمى كند. و به نقل طبرى و حلبى چنين فرمود: كَرّارٍ غَيرَ فَرّار به سوى دشمن حمله كرده، و هرگز فرار نمى كند. اين جمله كه حاكى از فضيلت و برترى معنوى و شهامت آن سردارى است كه مقدّر بود فتح و پـيـروزى به دست او صورت بگيرد؛ شادى زيادى توأم با اضطراب و دلهره در ميان ارتش و سرداران سپاه برانگيخت. هر فردى آرزو مى كرد كه اين مدال بزرگ نظامى نصيب وِى گردد. سـيـاهـى شـب هـمـه جـا را فـرا گـرفت. سربازان اسلام به خوابگاه خود رفتند. همه مى خـواسـتـنـد هرچه زودتر بفهمند كه اين پرچم پرافتخار به دست چه كسى داده خواهد شد. ناگاه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: على كجا است؟! در پاسخ او گفته شد: كه او دچار چشم درد است و در گوشه اى استراحت نموده است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: او را بياوريد. طبرى مى گويد: على عليه السّلام را بر شتر سوار نموده و در برابر خيمه پيامبر فرود آوردند. پيامبر صلى الله عليه و آله دستى بر ديدگان او كشيد، و در حقّ او دعا كرد. ايـن عـمـل و آن دعا، مانند دَمِ مسيحائى آنچنان اثر نيك در ديدگان او گذارد كه سردار نامِىِ اسلام تا پايان عمر به چشم درد مبتلا نگرديد. پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السّلام دستور پيشروى داد…. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀الگوهای علی علیه السلام (۳۷)❇️ ❇️ ا على عليه السّلام پيامبر صلى الله عليه و آله (برای فتح قلعه خیبر) به على عليه السّلام دستور پيشروى داد…. و يـاد آور شـد كـه قـبل از جنگ، نمايندگانى را به سوى سران دِژ اعزام دارد و آنها را به آئين اسلام دعوت نمايد. اگـر آن را نـپـذيـرفـتـنـد، آنها را به وظايف خويش تحت لواى حكومت اسلام آشنا سازد كه بـايـد خـلع سـلاح شوند و با پرداخت جزيه در سايه حكومت اسلام آزادانه زندگى كنند. و اگر به هيچ كدام گردن ننهادند، با آنان بجنگيد. و حديث معروف را فرمود : لَئِن يَهتَدى اللّهُ بِكَ رَجُلا واحِدا خَيرٌ مِن اَن يَكُونَ لَكَ حُمرُ النَّعَمِ هـرگـاه خـداوند يك فرد را به وسيله تو هدايت كند، بهتر از اين است كه شتران سرخ موى، مال تو باشد و آنها را در راه خدا صرف كنى. هنگامى كه اميرمؤمنان عليه السّلام، از ناحيه پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور شد كه دژهـاى (وطـيـح ) و (سـلالم ) را بـگشايد، زِرِه محكمى بر تن كرد و شمشير مـخـصـوص خـود (ذوالفـقار) را حمايل نمود و هَروَله كنان و با شهامت خاصّى كه شايسته قـهـرمـانان ويژه ميدان هاى جنگى است به سوى دژ حركت كرد و پرچم اسلام را كه پيامبر صلى الله عليه و آله به دست او داده بود، در نزديكى خيبر بر زمين نصب نمود. در اين لحظه دَرِ خيبر باز گرديد و دلاوران يهود از آن بيرون ريختند. نـخـسـت بـرادر مـَرحـَب بـه نـام (حـارث) جـلو آمـد، هـيـبـتِ نـعـره او آنـچنان مهيب بود كه سربازانى كه پشت سر على عليه السّلام بودند، بى اختيار عقب رفتند، ولى على عليه السّلام مانند كوه پابرجا ماند، نبرد آغاز شد، لحظه اى نگذشت كه جسم مجروح حارث (برادر مرحب) به روى خاك افتاد و جان سپرد. مرگ برادر، مرحب را سخت غمگين و متأثّر ساخت. او بـراى گـرفتن انتقام برادر، در حالى كه غرق سلاح بود، و زره يمانى بر تن داشت و كلاهى كه از سنگ مخصوص تراشيده بود بر سر داشت، جلو آمد و به رسم قهرمانان عرب رجز زير را خواند: للّه للّه قَد عَلِمَت خَيبَرُ إنّى مَرحَبٌ غغغ شاكى السَّلاحِ بَطَلٌ مُجَرَّبٌللّه للّه للّه در و ديـوار خـيـبـر گـواهـى مـى دهد كه من مرحبم ، قهرمانى كارآزموده و مجهّز به سلاح جنگى هستم. للّه للّه اِن غَلَبَ الدَّهرُ فَاِنّى اَغلَبُ غغغ وَ القَرنَ عِندى بِالدِّماءِ مُخَضَّبُللّه للّه للّه اگـر روزگـار پـيـروز است، من نيز پيروزم، قهرمانانى كه در صحنه هاى جنگ با من روبرو مى شوند، با خون، رنگين مى گردند.... https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀 امام علی علیه السلام (۳۸)🍀 ✳️# فردى امام على عليه السّلام ادامه بیان جنگ خیبر: (پس از رجزخوانی مرحب) على عليه السّلام نيز رجزى در برابر او سرود، و شخصيّت نظامى و نيروى بازوان خود را به رخ دشمن كشيد و چنين فرمود: للّه للّه اَنَا الَّذى سَمَّتنى اُمّى حَيدَرَة ضَرغامَ آجامٌ وَ لَيثٍ قَسوَرَةٌللّه للّه للّه من همان كسى هستم كه مادرم مرا حيدر (شير) خوانده؛ مرد دلاور و شير بيشه ها هستم. للّه للّه عَبلَ الذَّراعَينِ غَليظُ القَصرَه غغغ كَلَيثِ غاباتِ كَرِيهُ المَنظَرَةِللّه للّه للّه بازوان قوى و گردن نيرومند دارم و در ميدان نبرد مانندِ شير بيشه ها صاحب منظَرى مهيب هستم. صـداى ضـربـات شـمـشـيـر و نـيـزه هـاى دو قـهـرمـان اسـلام و يـهـود، وحـشـت عـجـيـبـى در دل ناظران پديد آورد. ناگهان شمشير برّنده و كوبنده قهرمان اسلام بر فرق مرحب فرود آمد و سپر و كلاه خود و سنگ و سر را تا دندان دو نيم ساخت. ايـن ضـربـت آنـچـنـان سـهـمگين بود كه برخى از دلاوران يهود كه پشت سر مرحب ايستاده بودند، پا به فرار گذارده به پناهگاه خود پناهنده شدند و عدّه اى كه فرار نكردند، با على تن به تن جنگيده و كشته شدند. على يهوديان فرارى را تا درِ حصار تعقيب نمود. در ايـن كـشـمـكـش، يـك نفر از جنگجويان يهود با شمشير بر سپر على عليه السّلام زد و سپر از دست وى افتاد. عـلى عـليه السّلام فورا متوجّه دَرِ دژ گرديد و آن را از جاى خود كَند، و تا پايان كارزار به جاى سِپَر بكار برد. پس از آنكه آن را به روى زمين افكند، هشت نفر از نيرومندترين سربازان اسلام از آن جمله ابورافع سعى كردند كه آن را از اين رو به آن رو كنند، نتوانستند. در نـتـيـجـه قـلعـه اى كـه مـسـلمـانـان ده روز پـشـت آن معطّل شده بودند، در مدّت كوتاهى گشوده شد. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀# رفتاری امام علی علیه السلام (۳۹)🍀 ❇️ امام على عليه السّلام نـويسندگان تاريخ اسلام مطالب شگفت انگيزى درباره كندن درِ خيبر و خصوصيّات آن و رشادت هاى على عليه السّلام كه در فتح اين دِژ انجام داده، نوشته اند. اين حوادث، هرگز با قدرت هاى معمولى بشرى وِفق ندارد. اميرمؤمنان خود در اين باره توضيح داده و شكّ و ترديد را از بين برده است. آن حضرت در پاسخ شخصى چنين فرمود: مـا قـَلَعـتـُهـا بـِقـُوَّةٍ بَشَرِيَّةٍ وَ لكِن قَلَعتُها بِقُوَّةٍ اِلهِيَّةٍ وَ نَفسٍ بِلِقاءِ رَبِّها مُطمَئِنَّةٌ رَضِيَّةٌ. من هرگز آن در را با نيروى بشرى از جاى نكندم، بلكه در پرتو نيروى خداداد و با ايمانى راسخ به روز قيامت، اين كار را انجام دادم. ه‍ ـ نابود كننده سران شرك و كفر در جـنـگ بـدر پـس از آنكه سپاه اسلام در برابر سپاه شرك و كفر قرار گرفت، و هر دو سپاه براى نبرد آماده شدند و جنگ تن به تن آغاز شد. ابتداء سه نفر از دلاوران نامى قريش، از صفوف قريش بيرون آمدند و مبارز طلبيدند. اين سه نفر عبارت بودند از: عُتبه و برادر او شَيبَة و فرزند عتبه، وليد هـر سه نفر در حالى كه غرق سلاح بودند، در وسط ميدان غُرِّش ‍ كنان اسب دوانيده هماورد طلبيدند. سه جوان رشيد از جوانان انصار، به نام هاى: عوف ، معوذ، عبداللّه رواحه، براى نبرد آنان از اردوگاه مسلمانان به سوى ميدان آمدند. وقتى عُتبه شناخت كه آنان از جوانان مدينه هستند، گفت: ما با شما كارى نداريم. سپس يك نفر از آنان داد زد: محمّد! از اقوام ما كه هم شأن ما هستند، به سوى ما بفرست. پـيـامـبـر صـلى الله عـليـه و آله رو كرد به، عبيده، حمزه و على عليه السّلام و فرمود: برخيزيد. سه افسر دلاور سر و صورت خود را پوشانيده، روانه رزمگاه شدند. هر سه نفر خود را معرّفى كردند. عتبه هر سه نفر را براى مبارزه پذيرفت و گفت: همشأن ما شما هستيد. ادامه در پست بعدی..... https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀 رفتارى امام (ع) (۶۹)🍀 ❇️در سار نهج البلاغه:# . ادامه خطبه همام در بیان # افراد با : وَ أمَّا النَّهارَ فحلَماءُ علَماءُ، أبرَارٌ أتقيَاءُ. قَد بَرَاهُمُ الخَوفُ بَريَ القِدَاحِ يَنظُرُ إِلَيهِمُ النَّاظِرُ فَيَحسَبُهُم مَرضَى، وَمَا بِالقَومِ مِن مَرَضٍ؛ وَيَقُولُ: لَقَد خُولِطُوا! پرهيزكاران در روز، دانشمندانى بُردبار، و نيكوكارانى باتقوا هستند كه ترس الهى آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است، كسى كه به آنها مى نگرد مى پندارد كه بيمارند امّا آنان را بيمارى نيست، و مى گويد، مردم در اشتباهند! وَلَقد خالَطهم أمرٌ عَظِيمٌ! لاَ يَرضَونَ مِن أعمَالِهِمُ القَلِيلَ، وَلاَيَستَكثِرُونَ الكَثِيرَ. فهم لاِنفسهم متَّهمونَ، وَ من أعمَالِهِم مُشفِقُونَ. آشفتگى ظاهرشان، نشان از امرى بزرگ است. از اعمال اندك خود خشنود نيستند، و اعمال زياد خود را بسيار نمى شمارند. نفس خود را متّهم مى كنند، و از كردار خود ترسناكند. إِذَا زُكِّيَ أحَدٌ مِنهُم خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ، فيقولُ: أنا أعلَمُ بنفسى من غيرِى، وَرَبِّى أعلَمُ بِى مِنِّى بِنَفسِى! اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذنِى بِمَا يَقُولُونَ، وَاجعَلنِى أفضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ، وَاغفِرلِى مَا لاَ يَعلَمُونَ. هرگاه يكى از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده مى گويد: من خود را از ديگران بهتر مى شناسم و خداى من، مرا بهتراز من مى شناسد، بار خدايا، مرا بر آنچه مى گويند محاكمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده كه مى گويند، و گناهانى كه نمى دانند بيامرز! فمن علاَمةِ أحدِهم أَنَّكَ ترَى لَهُ قوَّةً فى دِينٍ، وَحزما فِى لِينٍ، وَإِيمَانا فِى يَقِينٍ، وَحرصا فِى عِلمٍ، وَعِلما فِى حِلمٍ، وَقَصدا فِى غِنًى، وَخُشُوعا فِى عِبَادَةٍ، وَتَجَمُّلا فِى فاقةٍ، وَصَبرا فِى شِدَّةٍ، وَطَلَبا فِى حَلاَلٍ، وَنَشَاطا فِى هُدًى، وَتَحَرُّجا عَن طَمَعٍٍ. و از نشانه هاى يكى از پرهيزكاران اين است كه او را اينگونه مى بينى: در ديندارى نيرومند، نرمخو و دورانديش است، داراى ايمانى پر از يقين، حريص در كسب دانش، با وجود داشتن علم، بردبار، در توانگرى ميانه رو، در عبادت فروتن، در تهيدستى آراسته، در سختى ها بردبار، در جستجوى كسب حلال، در راه هدايت شادمان و پرهيز كننده از طمع ورزى، مى باشد. ادامه دارد.... https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀 رفتارى امام (ع) (۷۰)🍀 در چشمه سار نهج البلاغه: ادامه خطبه همام در بیان افراد با : يَعمَلُ الاْعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَهُوَ عَلَى وَجَلٍ. يمسى وَهمُّهُ الشُّكرُ، وَيصبِحُ وَهَمُّهُ الذِّكرُ. يَبِيتُ حَذِرا وَيُصبِحُ فَرِحا؛ حَذِرا لَمَّا حُذِّرَ مِنَ الغَفلَةِ، وَفَرِحا بِمَا أصَابَ مِنَ الفَضلِ وَالرَّحمَةِ. اعمال نيكو انجام مى دهد و ترسان است، روز را به شب مى رساند با سپاسگزارى، و شب را به روز مى آورد با ياد خدا، شب مى خوابد اما ترسان، و بر مى خيزد شادمان، ترس براى اينكه دچار غفلت نشود، و شادمانى براى فضل و رحمتى كه به او رسيده است. إِنِ استَصعَبَت عَلَيهِ نَفسُهُ فِيَما تَكرَهُ لَم يُعطِهَا سُؤ لَهَا فِيَما تُحِبُّ. قُرَّةُ عَينِهِ فِيَما لاَيزُولُ، وَزَهادَتهُ فيما لاَيَبقَى، يَمزُجُ الحِلمَ بِالعِلمِ، وَالقَولَ بِالعَمَلِ. اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش مى كند. روشنى چشم انسان پرهيزكار در چيزى قرار دارد كه جاودانه است، و آن چیزی را رها مى كند كه پايدار نيست، بردبارى را با علم، و سخن را با عمل، در مى آميزد. تَرَاهُ قَرِيبا أملُهُ، قلِيلا زَلَلُهُ، خَاشِعا قَلبُهُ، قَانِعَةً نَفسُهُ، مَنزُورا أكلُهُ، سَهلا أمرُهُ، حَرِيزا دِينُهُ، مَيِّتَةً شَهوَتُهُ، مَكظُوما غَيظُهُ. پرهيزگار را مى بينى كه: آرزويش نزديك، لغزش هايش اندك، قلبش فروتن، نَفسش قانع، خوراكش كم، كارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده و خشمش فرو خورده است. الخيرُ منهُ مَأمُولٌ، وَالشَّرُّ مِنهُ مَأمُونٌ. إِن كَانَ فِى الغَافِلِينَ كُتِبَ فِى الذَّاكِرِينَ، وَإِن كَانَ فِى الذَّاكِرِينَ لَم يُكتَب مِنَ الغَافِلِينَ. مردم به خيرش اميدوار، و از آزارش در أمانند. اگر در جمع بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت مى گردد، و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نمى شود. يَعفُو عَمَّن ظَلَمَهُ، وَ يُعطِى مَن حَرَمَهُ، وَيَصِلُ من قطعَهُ، بَعِيدا فُحشُهُ، لَيِّنا قَولُهُ، غَائِبا مُنكَرُهُ، حَاضِرا مَعرُوفُهُ، مُقبِلا خَيرُهُ، مُدبِرا شرُّهُ. ستمكار خود را عفو مى كند، به آن كه محرومش ساخته مى بخشد، به آن كس كه با او بريده مى پيوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم، بدى هاى او پنهان، و كار نيكش آشكار است. نيكى هاى او به همه رسيده ، آزار او به كسى نمى رسد. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿