🔹بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَانِ الرَّحیٖمِ🔹
🍀بسوی اَرحَمُ الرّاحِمین🍀
💠پیامبر«ص»:اَموات با صدایی مَحزون ودر حال گریه فریاد می زنند به بستگانشان که به ما رَحم کنید«با دعا، استغفار،خیرات» تا خدا به شما رحم کند.
⚡️نکیر منکر همان موقع که میّت را در قبر می گذارند بلافاصله به سراغ او می روند، اَموات همان موقع به کمک اَحیاء نیاز مُبرم دارند.
✳️هدایا برای اَموات:
1⃣تلقین بعد از دفن و تأمّل کردن بر سر قبر میّت.
2⃣شروع کردن به پرداخت بدهی های میّت«مالی __ غیر مالی»
3⃣دعا و استغفار برای میّت، عمل به وصیّت، صلهٔ رحم با اقوام میّت و اِکرام دوستان میّت.
4⃣اَحیاءِ میّت اعمالی انجام بدهند که باعث دعای مردم در حقّ میّت شوند.
5⃣زیارت اهل قبور.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
🌹🌹امام صادق عليه السلام:
🔹يَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ يَكونَ فيهِ ثَمانى خِصالٍ:
🔻وَقوراً عِنْدَ الْهَزاهِزِ،
🔻صَبوراً عِندَ الْبَلاءِ،
🔻شَكوراً عِنْدَ الرَّخاءِ،
🔻قانِعا بِما رَزَقَهُ اللّه ُ،
🔻لايَظْلِمُ الاَْعْداءَ،
🔻وَ لايَتَحامَلُ لِلاَْصْدِقاءِ،
🔻بَدَنُهُ مِنْهُ فى تَعَبٍ
🔻وَ النّاسُ مِنْه فى راحَةٍ؛
🔹سزاوار است مؤمن، هشت خصلت داشته باشد:
🔻در سختى ها باوقار،
🔻در گرفتارى صبور،
🔻در آسايش شاكر
🔻و به روزى خداوند قانع باشد،
🔻به دشمنان ستم نكند،
🔻از دوستان كينه و دشمنى به دل نگيرد،
🔻بدنش از او در رنج
🔻و مردم از او در آسايش باشند.
📚كافى، ج 2، ص 47، ح 1
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🍀سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم (۱۳)🍀
❇️در #دوستى و #دشمنى #اندازه_نگهدار
و قال عَلَيْهِ السَّلامُ:
اَحْبِبْ حَبيبَک هَوْناًمّا، عَسى اَنْ يَکونَ بَغيضَک يَوْماًمّا،
وَ اَبْغِضْ بَغيضَک هَوْناً مّا، عَسى اَنْ يَکونَ حَبيبَک يَوْماًمّا.
💠حکمت ۲۶۸ نهج البلاغه
آن حضرت فرمود:
❇️در دوستى با دوست خود اندازه نگهدار، بخاطر آنكه شايد روزى با تو دشمن شود،
و در دشمنى با دشمن خود اندازه نگهدار، بخاطر آنكه او نيز، شايد روزی با تو دوست شود.
در دوستى و دشمنى نيز، همچون مسائل ديگر، بايد ميانه روى كرد و اندازه نگهداشت. چون زياده روى در دشمنى و يا دوستى نيز، ممكن است زيانهائى متوجه ما سازد، كه ديگر قابل جبران نباشد.
وقتى با كسى دوست ميشويم، نبايد در معاشرت با او آنقدر زياده روى كنيم، كه بيش از اندازه به حريم زندگى ما نزديك شود، و تمام اسرار ما را بداند. زيرا ممكن است روزى بين ما اختلافى پيدا شود و آن دوست، بصورت دشمن ما درآيد. درانصورت، او، چون تمام اسرار ما را ميداند و از آنچه در حريم خانواده ما ميگذرد آگاه است، ميتواند از دانسته هاى خود، بر ضد ما سوء استفاده كند، و ضربه هايى به ما بزند، كه ديگر قابل جبران نباشد.
در دشمنى نيز بايد ميانه رو باشيم و اندازه نگه داريم. يعنى نبايد دشمن را آنقدر اذيت و آزار كنيم، و آنقدر درباره اش سخنان زشت و زننده بگوئیم، كه اگر روزى با يكديگر دوست شديم، به خاطر كارها و حرفهاى خود، شرمنده و خجل باشيم.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸
🍀حکایت پند آموز 🍀
✳️ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻧﺼﯿﺤﺘﮕﻮ
❇️ﯾﮏ ﺷﮑﺎﺭﭼﯽ، ﭘﺮﻧﺪﻩﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﭘﺮﻧﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ! ﺗﻮ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﮔﻮﺷﺖ ﮔﺎﻭ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺭﺩﻩﺍﯼ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺳﯿﺮ ﻧﺸﺪﻩﺍﯼ. ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﺪﻥ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﺭﯾﺰ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺳﯿﺮ ﻧﻤﯽﺷﻮﯼ. ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﯽ، ﺳﻪ ﭘﻨﺪ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽﺩﻫﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﺮﺳﯽ. ﭘﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﻣﯽﺩﻫﻢ. ﺍﮔﺮ ﺁﺯﺍﺩﻡ ﮐﻨﯽ ﭘﻨﺪ ﺩﻭﻡ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪﺍﺕ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽﺩﻫﻢ. ﭘﻨﺪ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ. ﻣﺮﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ. ﭘﺮﻧﺪﻩ ﮔﻔﺖ:
ﭘﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﺳﺨﻦ ﻣﺤﺎﻝ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﮑﻦ.
ﻣﺮﺩ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩ. ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﻡ ﻧﺸﺴﺖ..
ﮔﻔﺖ ﭘﻨﺪ ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻫﺮﮔﺰ ﻏﻢ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﻣﺨﻮﺭ.ﺑﺮﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﯼ ﺣﺴﺮﺕ ﻣﺨﻮﺭ.
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺭﻭﯼ ﺷﺎﺥ ﺩﺭﺧﺖ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ! ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﻦ ﯾﮏ ﻣﺮﻭﺍﺭﯾﺪ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺑﻪ ﻭﺯﻥ ﺩﻩ ﺩﺭﻡ ﻫﺴﺖ. ﻭﻟﯽ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺖ ﻧﺒﻮﺩ. ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻣﯽﺷﺪﯼ.
ﻣﺮﺩ ﺷﮕﺎﺭﭼﯽ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪﺍﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ.
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺮ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﻧﺨﻮﺭ؟ ﯾﺎ ﭘﻨﺪ ﻣﺮﺍ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﯾﺎ ﮐﺮ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﭘﻨﺪ ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﺨﻦ ﻧﺎﻣﻤﮑﻦ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﻨﯽ. ﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻟﻮﺡ ! ﻫﻤﻪ ﻭﺯﻥ ﻣﻦ ﺳﻪ ﺩﺭﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﻭﺍﺭﯾﺪ ﺩﻩ ﺩﺭﻣﯽ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ؟
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯼ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺩﺍﻧﺎ ﭘﻨﺪﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﺳﺖ. ﭘﻨﺪ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ.
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﺁﯾﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﭘﻨﺪ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﺪ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ.
ﭘﻨﺪ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺎ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺧﻮﺍﺏﺁﻟﻮﺩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺬﺭ ﭘﺎﺷﯿﺪﻥ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺷﻮﺭﻩﺯﺍﺭ ﺍﺳﺖ.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍀تفسیرنور #سوره_یونس آیه ۲۶ 🍀
🌿لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنی وَ زِیادَهٌ وَ لا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّهِ هُمْ فِیها خالِدُونَ🌿
🌼برای آنان که نیکی کنند،پاداشی نیکوتر(از نظر کیفی)و افزون تر(از نظر کمّی)خواهد بود و بر چهره ی آنان غبار ذلّت و خواری ننشیند،آنان اهل بهشتند و همیشه در آنجایند.🌼
💠نکته ها💠
✨«رهق»به معنای پوشاندن اجباری است و «قَتَرٌ» به معنای غبار،دود و خاکستر.🌼🍃
✨اعطای پاداش زیادتر و مضاعف،با تعبیر «زِیادَهٌ» ، «ضِعْفٌ» و«اضعاف»مکرّر در قرآن آمده است.از جمله:هر که نیکی کند پاداش ده برابر دارد،[49]خداوند علاوه بر پاداش کامل از فضل خود به آنان عطا می کند،[50]پاداش هفتصد برابر برای انفاق در راه خدا.[51]🌼🍃
✨ امام صادق علیه السلام می فرماید:هر چیز اندازه ای دارد،جز اشک که قطره ای از آن آتشها را خاموش کند.🌼🍃
✨سپس فرمود:کسی که اشکی برای خدا بریزد،چهره اش تیرگی و خواری نخواهد دید. «لا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ»[52]🌼🍃
✨ در بعضی روایات مراد از «زِیادَهٌ» را دنیا گرفته اند.[53] و روایات بسیاری از اهل سنّت، «زِیادَهٌ» را ملاقات با خدا(والطاف او)دانسته است.[54]🌼🍃
✨«أَحْسَنُوا» ،دامنه ی نیکی،شامل عقیده ی نیک،عمل شایسته و گفتار خوب می شود.🌼🍃
💠پیام ها💠
1-✅دریافت الطاف الهی،مخصوص نیکوکاران است. «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنی»🌼
2-✅خداوند،هم پاداش عمل را می دهد و هم تشویق می کند. «الْحُسْنی وَ زِیادَهٌ»🌼
3-✅پاداش نیکوکاران در قیامت،بهترین پاداش هاست. «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنی»🌼
4-✅آنان که به غیرخدا رو کنند عذری ندارند،چون خداوند هم دعوت می کند، «یَدْعُوا إِلی دارِ السَّلامِ» هم راهنمایی می کند، «یَهْدِی مَنْ یَشاءُ» هم مزد می دهد، «الْحُسْنی» و هم اضافه می دهد. «زِیادَهٌ» و هم اضافه اش بسیار مهم است[55]🌼
5-✅احسان و نیکی در دنیای زودگذر و فانی،زندگی در بهشت جاودان را بدنبال دارد. أَحْسَنُوا ... هُمْ فِیها خالِدُونَ🌼
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🍀🌺🌹🍀🌺🌹🍀🌺🌹🍀🌺🌹🍀🌺
☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
🔴❤️ داستانی از زندگی امام موسی کاظم علیه السلام ❤️🔴
✔️مسجد داشت خلوت می شد.
نماز جماعت تمام شده بود. عده زیادی بلند شده و رفته بودند.
تنها چند نفری نشسته بودند یا نماز می خواندند.
✔️ امام موسی کاظم(ع) مشغول نماز خواندن بود. 💥
👤 زکریا اعور تکیه داده بود به دیوار صحن. عجله ای برای رفتن نداشت. منتظر بود امام نمازش را تمام کند تا ایشان را همراهی کند.
👤 پیرمردی هم نزدیک امام نشسته بود. او هم انگار عجله ای برای رفتن نداشت. شاید هم خم و راست شدن و سجده و رکوع خسته اش کرده بود. آخر پای پیرمرد درد می کرد. به زحمت می توانست روی پا بند بشود و بدون عصا، اصلاً نمی توانست راه برود. مدتی بعد، پیرمرد تصمیم گرفت بلند شود و راه بیفتد. به سختی روی پاهای لرزانش بلند شد، اما انگار بعد یادش آمد که فراموش کرده عصایش را بردارد. خم شدن و برداشتن عصا، برایش سخت بود. یکی دو بار تلاش کرد، اما نتیجه ای نگرفت.
✔️زکریا فاصله اش با پیرمرد زیاد بود نمی توانست، به کمکش برود و شاید تنبلی اش می آمد از سر جای خود برخیزد. اما در همین موقع، اتفاق عجیبی روی داد.
✔️ امام موسی کاظم در همان حال نماز، عصای پیرمرد 👤 را برداشت و به او داد و بعد نمازش را ادامه داد. آن وقت بود که زکریا، هم از کارش پشیمان شد و هم فهمید که کمک کردن به پیرمرد ناتوان، چه قدر ⁉️ می تواند مهم باشد، آن قدر که بتوان سر نماز هم این کار را کرد.[3]
[3] . حسین حاجیلو، حکایت هایی از زندگی امام موسی کاظم(ع)، تهران، همشهری، 1386، ص19.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🍀حکایت پند آموز 🍀
❇️درکانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند.
پیرمرد به اشتباهش اعتراف کرد ولی کار خودش را اینگونه توجیه کرد:
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم، قاضی گفت:
تو خودت می دانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه می کنم و میدانم که توانایی پرداخت آنرا نداری به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم،
درآن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و درخواست کرد به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود سپس ایستاد و به حاضرین در جلسه گفت:
همه شما محکوم هستید و باید هرکدام ده دلار:جریمه پرداخت کنید چون شما در شهری زندگی میکنید که فقیری مجبور می شود تکه ای نان دزدی کند؛ درآن جلسه دادگاه ۴٨٠ دلار جمع شد و قاضی آن را به پیرمرد بخشید.
مرگ انسانیت مرگ خوبیهاست
@omide_zendgi🌹
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
هدایت شده از امید زندگی
☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
🔴❤️ داستانی از زندگی امام موسی کاظم علیه السلام ❤️🔴
✔️مسجد داشت خلوت می شد.
نماز جماعت تمام شده بود. عده زیادی بلند شده و رفته بودند.
تنها چند نفری نشسته بودند یا نماز می خواندند.
✔️ امام موسی کاظم(ع) مشغول نماز خواندن بود. 💥
👤 زکریا اعور تکیه داده بود به دیوار صحن. عجله ای برای رفتن نداشت. منتظر بود امام نمازش را تمام کند تا ایشان را همراهی کند.
👤 پیرمردی هم نزدیک امام نشسته بود. او هم انگار عجله ای برای رفتن نداشت. شاید هم خم و راست شدن و سجده و رکوع خسته اش کرده بود. آخر پای پیرمرد درد می کرد. به زحمت می توانست روی پا بند بشود و بدون عصا، اصلاً نمی توانست راه برود. مدتی بعد، پیرمرد تصمیم گرفت بلند شود و راه بیفتد. به سختی روی پاهای لرزانش بلند شد، اما انگار بعد یادش آمد که فراموش کرده عصایش را بردارد. خم شدن و برداشتن عصا، برایش سخت بود. یکی دو بار تلاش کرد، اما نتیجه ای نگرفت.
✔️زکریا فاصله اش با پیرمرد زیاد بود نمی توانست، به کمکش برود و شاید تنبلی اش می آمد از سر جای خود برخیزد. اما در همین موقع، اتفاق عجیبی روی داد.
✔️ امام موسی کاظم در همان حال نماز، عصای پیرمرد 👤 را برداشت و به او داد و بعد نمازش را ادامه داد. آن وقت بود که زکریا، هم از کارش پشیمان شد و هم فهمید که کمک کردن به پیرمرد ناتوان، چه قدر ⁉️ می تواند مهم باشد، آن قدر که بتوان سر نماز هم این کار را کرد.[3]
[3] . حسین حاجیلو، حکایت هایی از زندگی امام موسی کاظم(ع)، تهران، همشهری، 1386، ص19.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🍃دعای چهارشنبه حضرت فاطمه(س)
🌺🍃خداوندا! باچشمانت که آنها راخوابی نیست و با رکن ستونت که آن را کژی و
سستی نیست وبا اسماء و نامهای عظیمت ما راحفظ فرما.
🌺🍃و بر محمد و آل محمددرود فرست
وآنرا برای ماحفظ فرماکه غیرتو اگربرحفظ آن قیام کند،تباهش می کند و آنرا از ما بپوشان که اگر غیر تو بخواهدمستورش کند افشایش می کند.
🌺🍃و تمام این امور را سبب فرمانبرداری
ما از خودت قرار ده که تو شنونده دعایی
و به ما نزدیکی و اجابت کننده دعائی.
الهی آمین..
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
💖❤🌼💖❤🌼💖❤🌼💖❤❤️
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌷 هر روز یک غزل از حافظ 🌷
ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل
سلسبیلت کرده جان و دل سبیل
سبزپوشان خطت بر گرد لب
همچو مورانند گرد سلسبیل
ناوک چشم تو در هر گوشهای
همچو من افتاده دارد صد قتیل
یا رب این آتش که در جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیل
من نمییابم مجال ای دوستان
گر چه دارد او جمالی بس جمیل
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
حافظ از سرپنجه عشق نگار
همچو مور افتاده شد در پای پیل
شاه عالم را بقا و عز و ناز
باد و هر چیزی که باشد زین قبیل
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍀سوره توبه آیات 71 الی 75🍀
☘️ ~~🍃🌼🍃~~☘️
☘️ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (71)
و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند و نماز را بر پا مى كنند و زكات مى دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى برند آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است
☘️ ~~🍃🌼🍃~~☘️
☘️ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)
خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است اين است همان كاميابى بزرگ
☘️ ~~🍃🌼🍃~~☘️
☘️ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (73)
اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگير و جايگاهشان دوزخ است و چه بد سرانجامى است
☘️ ~~🍃🌼🍃~~☘️
☘️ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ (74)
به خدا سوگند مى خورند كه [سخن ناروا] نگفته اند در حالى كه قطعا سخن كفر گفته و پس از اسلام آوردنشان كفر ورزيده اند و بر آنچه موفق به انجام آن نشدند همت گماشتند و به عيبجويى برنخاستند مگر [بعد از] آنكه خدا و پيامبرش از فضل خود آنان را بى نياز گردانيدند پس اگر توبه كنند براى آنان بهتر است و اگر روى برتابند خدا آنان را در دنيا و آخرت عذابى دردناك مى كند و در روى زمين يار و ياورى نخواهند داشت
☘️ ~~🍃🌼🍃~~☘️
☘️ وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ (75)
و از آنان كسانى اند كه با خدا عهد كرده اند كه اگر از كرم خويش به ما عطا كند قطعا صدقه خواهيم داد و از شايستگان خواهيم شد
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
☘️ ~~🍃🌼🍃~~☘️
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
🌹🌹امام على عليه السلام:
💠 اِستَعمِلِ العَدلَ وَاحذَرِ العَسفَ وَالحَيفَ فَاِنَّ العَسفَ يَعودُ بِالجَلاءِ وَالحَيفَ يَدعوا اِلَى السَّيفِ؛
♦️عدالت را اجرا كن و از زورگويى و ستمگرى بپرهيز زيرا زورگويى مردم را به ترك از وطن وامیدارد و ستم آنان را به قيام مسلّحانه می كشاند.
📚 نهج البلاغه، حكمت 476
🍀🍀🍀
🌹🌹امام على عليه السلام:
💠 اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَرَضَ عَلى اَئِمَّةِ العَدلِ اَن يُقَدِّروا اَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ كَيلا يَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ؛
♦️خداوند عزوجل بر پيشوايان عادل واجب كرده كه سطح زندگى خود را با مردم ناتوان برابر كنند تا فقير را، فقرش برآشفته نكند.
📚 نهج البلاغه، خطبه 209
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🍀سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم (۱۴)🍀
❇️نگاه به #پائینتر_از_خود
وَ اَکثِرْ اَنْ تَنْظُرَ اِلى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیهِ، فَاِنَّ ذلِک مِنْ اَبْوابِ الشُّکرِ.
نامه ۶۹ نهج البلاغه
به افراد پائين تر از خود، زياد بنگر، كه اين نگريستن ها، درهاى شكر گزارى را به روى تو باز مى كند.
انسان بايد، در مورد نعمتهائى كه خداوند به او داده است، شكر گزار باشد، و نشان دهد كه قدر نعمتهاى خدا را می داند، و بخاطر آنها در برابر خداوند شكر گزار است.
شکرگزاری باعث می شود که انسان لياقت و شايستگى رسيدن به نعمتهاى بيشتر را بدست آورد.
اما كسى كه قدر نعمتهائى كه خداوند به او داده است را نمیداند، نعمتهاى خدا را تلف مى كند، و نشان مى دهد لياقت آنها را ندارد. در آن صورت، نه تنها نعمت بيشترى بدست نمى آورد، بلكه آنچه كه دارد را از دست مى دهد.
ما، براى اینکه قدر نعمتهاى خداوند را بدانيم، بايد هميشه به افراد پائينتر از خود نظر داشته باشيم. يعنى كسانى را نگاه كنيم، كه كمتر از ما، از نعمتهاى خداوند برخوردار شده اند. در اين صورت، نه تنها از آنچه داريم ناراضى نخواهیم بود، بلكه احساس رضايت و خوشنودى خواهيم كرد. و از خداوند سپاسگزار خواهيم شد.
هر چه بيشتر به اينگونه افراد نگاه كنيم، درهاى شكر گزارى، بيشترى به روى ما باز خواهند شد، زيرا در اين نگاه كردنها، به نعمتهاى خود بيشتر آگاه خواهيم شد و شكر خداوند را بيشتر بجاى خواهيم آورد.
سعدى، شاعر بزرگ ايرانى مى گويد: در ايام جوانى، روزى كفش نداشتم و از اين رو، از زندگى خود سخت ناراضى بودم و بسيار گله و شكايت ميكردم. اما وقتى بيرون رفتم، مردى را ديدم كه كنار ديوار نشسته است و پا ندارد.
با ديدن او، يكباره به خود آمدم و به درگاه خداوند شكر گزارى كردم كه اگر كفش ندارم، در عوض دو پاى سالم دارم كه بدون كفش هم مى توانم با آنها راه بروم.
البته آنچه كه شرح داده شده دليل اين نيست كه انسان پيوسته زندگى خود را در يك حالت سكون نگهداشته و تلاش و فعالیت خود را کاهش دهد و بعنوان رضايت از تقدير حقوق خود را مطالبه نكند.
در زمان طاغوت از اين نصيحت سعدى براى ساكت نگهداشتن مردم استفاده ميكردند ولى آنچه كه ما امروز ميگوئيم فقط براى این است که نعمت های الهی را بهتر ببینیم و شكر نعمتهاى او را بجا آوریم.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍀حکایت پند آموز 🍀
❇️روزگاري كه بستني با شكلات به گراني امروز نبود، پسر ١٠ سالهاي وارد قهوه فروشي هتلي شد و پشت ميزي نشست. خدمتكار براي سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسيد: «بستني با شكلات چند است؟»
خدمتكار گفت: «٥٠ سنت»
پسر كوچك دستش را در جيبش كرد، تمام پول خردهايش را در آورد و شمرد. بعد پرسيد: «بستني خالي چند است؟»
خدمتكار با توجه به اين كه تمام ميزها پر شده بود و عدهاي بيرون قهوه فروشي منتظر خالي شدن ميز ايستاده بودند، با بيحوصلگي گفت: «٣٥ سنت»
پسر دوباره سكههايش را شمرد و گفت: «براي من يك بستني بياوريد.»
خدمتكار يك بستني آورد و صورتحساب را نيز روي ميز گذاشت و رفت. پسر بستني را تمام كرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداخت كرد و رفت. هنگامي كه خدمتكار براي تميز كردن ميز رفت، گريهاش گرفت. پسر بچه روي ميز در كنار بشقاب خالي، ١٥ سنت براي او انعام گذاشته بود. يعني او با پولهايش ميتوانست بستني با شكلات بخورد امّا چون پولي براي انعام دادن برايش باقي نميماند، اين كار را نكرده بود و بستني خالي خورده بود.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌷🍃🌹
🍀تفسیرنور #آل_عمران آیه ۷۹ 🍀
☘ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللّهُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنّاسِ کُونُوا عِباداً لِی مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لکِنْ کُونُوا رَبّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ☘
🍃هیچ(پیامبر و)بشری که خداوند به او کتاب و حکم و نبوّت داده است،حقّ ندارد به مردم بگوید:به جای خدا،بندگان من باشید.بنابراین(شما دانشمندان اهل کتاب به طریق اولی چنین حقّی ندارید،بلکه باید)به خاطر سابقه ی آموزش کتاب و تدریسی که دارید،ربّانی باشید.🌼🍃
💠نکته ها💠
✨ امتیاز پیامبران بر دیگران آن است که هر قدر بر تعداد یاران و مقدار قدرتشان افزوده شود، مردم را بیشتر به بندگی خدا دعوت می کنند،و هرگز راه توحید را عوض نمی کنند و تأکید و هشدارشان بیشتر می شود.امّا دعوت کننده های سودجو،در ابتدا با قیافه ای مقدّس مآبانه ودلسوزانه کار را شروع می کنند،ولی پس از رسیدن به مسند قدرت،استبداد و خودمحوری را پی ریزی می کنند.🌼
✨در روایات آمده است که به بردگان خود،«عَبدی»نگویید،بلکه«فَتی»بگویید و بردگان نیز به مولای خود «ربّی» نگویند، بلکه «سَیّدی» بگویند.[31]🌼
✨ اگر انبیا نباید پرستش بشوند،حساب دیگران روشن است.اگر مواهب معنوی عامل عبودیّت نشود،حساب زرق و برق مادّی روشن است.🌼
✨ «رَبّانیّین»جمع«رَبّانی»به کسی گفته می شود که پیوند او با خدا محکم باشد و در فکر اصلاح و تربیت دیگران باشد.🌼
✨ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:درباره من دو گروه هلاک شدند:1.پیروان افراطی که مرا از حدّ بشری بالا بردند.2.دشمنان بی انصاف که پیامبری مرا قبول ندارند و من از هر دو گروه بیزارم.حضرت عیسی علیه السلام نیز این هشدار را برای پیروان خود گوشزد کرده بود و نظیر این معنا را در نهج البلاغه از حضرت علی علیه السلام نیز شاهد هستیم.🌼
✨همچنین فرمودند:«لاتَرفعونی فَوق حقّی فاِنّ اللّه تعالی اتّخذَنی عَبداً قبل ان یَتّخذَنی نَبیّاً»مرا از آنچه هستم بالاتر نبرید،همانا خداوند پیش از آنکه مرا پیامبر قرار دهد،بنده آفریده است.سپس این آیه را تلاوت فرمودند.[32]🌼
✨ رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ی این آیه فرمودند: هیچ مرد وزن مسلمان، آزاد یا بنده ای نیست مگر آنکه حقّ واجبی از خداوند بر گردن اوست و آن اینکه قرآن را فراگیرد و در قرآن تفکّر کند.[33]🌼
💠پیام ها💠
1-✅استفاده نادرست ازموقعیّت،محبوبیّت ومسئولیّت،ممنوع است. «ما کانَ لِبَشَرٍ»🌼🍃
2-✅کتاب و حکمت و نبوّت،انسان را از بشر بودن خارج نمی کند. «ما کانَ لِبَشَرٍ»🌼🍃
3-✅هدف انبیا،تنها نجات بشر از شرک نیست،بلکه رشد او تا مرحله ی ربّانی شدن است. «کُونُوا رَبّانِیِّینَ»🌼🍃
4-✅راه ربّانی شدن،علمِ دین و درس کتاب است،نه تصوّف و چلّه نشینی[34]🌼🍃
☘«رَبّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ...»☘
5-✅اگر تعلیم و تعلّم و درس،انسان را ربّانی نکند،در واقع آن علم،علم نبوده است. [35]«رَبّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ...»🌼🍃
6-✅علمای ربّانی،مفسّران واقعی قرآن هستند. «کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ»🌼🍃
7-✅تعلیم و تدریس کتب آسمانی،باید همیشگی باشد. «کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ... تَدْرُسُونَ»🌼🍃
8-✅معلّمی،شغل انبیاست. «تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ»🌼🍃
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🍀🌺🌹🍀🌺🌹🍀🌺🌹🍀🌺🌹🍀🌺
☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱
🍀حکایت پند آموز 🍀
❇️پدری پسرش را برای تعلیمات مذهبی به صومعهای فرستاد. پس از چند سال که پسر به روستای خود بازگشته بود، روزی پدرش از او پرسید: «پس از این همه تعلیمات مذهبی، آیا میتوانی بگویی چگونه میتوان درک کرد که خدا در همه چیز وجود دارد؟»
پسر شروع کرد به نقل از متون کتاب مقدس، اما پدرش گفت: «اینهایی که میگویی خیلی پیچیده است، راه سادهتری نمیدانی؟»
پسر گفت: «پدر من فرد دانشمندی هستم و برای توضیح هر چیزی باید از آموختههایم استفاده کنم.»
پدر آهی کشید و گفت: «من تو را به صومعه فرستادم و فقط پولم را هدر دادم.»
پدر دست پسر را گرفت و او را به آشپزخانه برد. ظرفی را پر از آب کرد و در آن مقداری نمک ریخت. از پسر پرسید که آیا نمک را در آب می بیند؟ پسر هم گفت که بله، نمکها ته ظرف جمع شده است. سپس پدر قاشقی برداشت و آب را هم زد تا نمکها در آب حل شدند. از پسر پرسید: «نمکها را میبینی؟»
پسر گفت: «نه، دیگر دیده نمیشوند!»
پدر گفت: «کمی از آب بچش.»
پسر گفت: «شور است.»
پدر گفت: «سالها درس خواندی و نمیتوانی خیلی ساده توضیح بدهی خدا در همه چیز وجود دارد. من ظرف آبی برداشتم و اسم خدا را گذاشتم نمک، و به راحتی این را توضیح دادم که خدا چگونه رد همه چیز وجود دارد طوری که یک بیسواد هم بفهمد. پسرم دانشی که تو را از مردم دور میکند کنار بگذار و به دنبال دانشی برو که تو را به مردم نزدیک کند.»
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخیز از آسمان گهر می بارد
هر کس گهری زنور بر می دارد
باشوق دعا کنم خدا را شب وروز
تاعشق خانه ها را قدم بگذارد
سلام ، صبحتون بخیر و شادی...
روزتون پر از خیر و برکت.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
هدایت شده از امید زندگی
با توکل به اسم الله
آغـــازروزی زیبـــا
با صلوات بـــرمحمـد
و آل محمــــد (ص)
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ
آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
سلام صبح زیباتون بخیر
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
هدایت شده از امید زندگی
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
🌹🌹امام على عليه السلام:
💠 اِستَعمِلِ العَدلَ وَاحذَرِ العَسفَ وَالحَيفَ فَاِنَّ العَسفَ يَعودُ بِالجَلاءِ وَالحَيفَ يَدعوا اِلَى السَّيفِ؛
♦️عدالت را اجرا كن و از زورگويى و ستمگرى بپرهيز زيرا زورگويى مردم را به ترك از وطن وامیدارد و ستم آنان را به قيام مسلّحانه می كشاند.
📚 نهج البلاغه، حكمت 476
🍀🍀🍀
🌹🌹امام على عليه السلام:
💠 اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَرَضَ عَلى اَئِمَّةِ العَدلِ اَن يُقَدِّروا اَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ كَيلا يَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ؛
♦️خداوند عزوجل بر پيشوايان عادل واجب كرده كه سطح زندگى خود را با مردم ناتوان برابر كنند تا فقير را، فقرش برآشفته نكند.
📚 نهج البلاغه، خطبه 209
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از امید زندگی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🍀سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم (۱۴)🍀
❇️نگاه به #پائینتر_از_خود
وَ اَکثِرْ اَنْ تَنْظُرَ اِلى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیهِ، فَاِنَّ ذلِک مِنْ اَبْوابِ الشُّکرِ.
نامه ۶۹ نهج البلاغه
به افراد پائين تر از خود، زياد بنگر، كه اين نگريستن ها، درهاى شكر گزارى را به روى تو باز مى كند.
انسان بايد، در مورد نعمتهائى كه خداوند به او داده است، شكر گزار باشد، و نشان دهد كه قدر نعمتهاى خدا را می داند، و بخاطر آنها در برابر خداوند شكر گزار است.
شکرگزاری باعث می شود که انسان لياقت و شايستگى رسيدن به نعمتهاى بيشتر را بدست آورد.
اما كسى كه قدر نعمتهائى كه خداوند به او داده است را نمیداند، نعمتهاى خدا را تلف مى كند، و نشان مى دهد لياقت آنها را ندارد. در آن صورت، نه تنها نعمت بيشترى بدست نمى آورد، بلكه آنچه كه دارد را از دست مى دهد.
ما، براى اینکه قدر نعمتهاى خداوند را بدانيم، بايد هميشه به افراد پائينتر از خود نظر داشته باشيم. يعنى كسانى را نگاه كنيم، كه كمتر از ما، از نعمتهاى خداوند برخوردار شده اند. در اين صورت، نه تنها از آنچه داريم ناراضى نخواهیم بود، بلكه احساس رضايت و خوشنودى خواهيم كرد. و از خداوند سپاسگزار خواهيم شد.
هر چه بيشتر به اينگونه افراد نگاه كنيم، درهاى شكر گزارى، بيشترى به روى ما باز خواهند شد، زيرا در اين نگاه كردنها، به نعمتهاى خود بيشتر آگاه خواهيم شد و شكر خداوند را بيشتر بجاى خواهيم آورد.
سعدى، شاعر بزرگ ايرانى مى گويد: در ايام جوانى، روزى كفش نداشتم و از اين رو، از زندگى خود سخت ناراضى بودم و بسيار گله و شكايت ميكردم. اما وقتى بيرون رفتم، مردى را ديدم كه كنار ديوار نشسته است و پا ندارد.
با ديدن او، يكباره به خود آمدم و به درگاه خداوند شكر گزارى كردم كه اگر كفش ندارم، در عوض دو پاى سالم دارم كه بدون كفش هم مى توانم با آنها راه بروم.
البته آنچه كه شرح داده شده دليل اين نيست كه انسان پيوسته زندگى خود را در يك حالت سكون نگهداشته و تلاش و فعالیت خود را کاهش دهد و بعنوان رضايت از تقدير حقوق خود را مطالبه نكند.
در زمان طاغوت از اين نصيحت سعدى براى ساكت نگهداشتن مردم استفاده ميكردند ولى آنچه كه ما امروز ميگوئيم فقط براى این است که نعمت های الهی را بهتر ببینیم و شكر نعمتهاى او را بجا آوریم.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
هدایت شده از امید زندگی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍀حکایت پند آموز 🍀
❇️روزگاري كه بستني با شكلات به گراني امروز نبود، پسر ١٠ سالهاي وارد قهوه فروشي هتلي شد و پشت ميزي نشست. خدمتكار براي سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسيد: «بستني با شكلات چند است؟»
خدمتكار گفت: «٥٠ سنت»
پسر كوچك دستش را در جيبش كرد، تمام پول خردهايش را در آورد و شمرد. بعد پرسيد: «بستني خالي چند است؟»
خدمتكار با توجه به اين كه تمام ميزها پر شده بود و عدهاي بيرون قهوه فروشي منتظر خالي شدن ميز ايستاده بودند، با بيحوصلگي گفت: «٣٥ سنت»
پسر دوباره سكههايش را شمرد و گفت: «براي من يك بستني بياوريد.»
خدمتكار يك بستني آورد و صورتحساب را نيز روي ميز گذاشت و رفت. پسر بستني را تمام كرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداخت كرد و رفت. هنگامي كه خدمتكار براي تميز كردن ميز رفت، گريهاش گرفت. پسر بچه روي ميز در كنار بشقاب خالي، ١٥ سنت براي او انعام گذاشته بود. يعني او با پولهايش ميتوانست بستني با شكلات بخورد امّا چون پولي براي انعام دادن برايش باقي نميماند، اين كار را نكرده بود و بستني خالي خورده بود.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼
🔹بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ🔹
✨آیه ای از نور✨
🌲إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَٰذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ🌲نمل۹۱
🌳(بگو:) من مأمورم پروردگار این شهر (مقدّس مکّه) را عبادت کنم، همان کسی که این شهر را حرمت بخشیده؛ در حالی که همه چیز از آن اوست! و من مأمورم که از مسلمین باشم🌳
🌿پیام ها🌿
1⃣مبلّغ باید صَلابت و قاطعیّت خود را به مردم اِعلام کند و بگوید: شما ایمان بیاورید یا نیاورید، من راه خود را ادامه خواهم داد«أُمِرْتُ وَأُمِرْتُ»
2⃣هیچ کس در هیچ شرایطی از عبادت بی نیاز نیست، حتّی پیامبر«أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ»
3⃣عبادت باید به اَمر الهی باشد، نه ساخته و بافته ی انسان«أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ»
4⃣کسانی حقّ دارند مردم را به عبادت دعوت کنند که خود پیشگام باشند«أُمِرْتُ»
5⃣هم خود را به کمال برسانید و هم به کاملین ملحق شوید«أَعْبُدَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ»
🌼تفسیر نور🌼
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
♦️♦️رابطه نماز و #قیامت
🔷🔹مردم نسبت به #معاد، چند دسته هستند:
1⃣◀️گروهى منكر #قیامت هستند:
«و كنا نكذب بیوم الدّین» (مدّثر،46)
2⃣◀️گروهى به #قیامت شك دارند:
«انكنتم فىریب من البعث» (حج،5)
3⃣◀️گروهى به #قیامت گمان دارند:
«یظنّون انّهم ملاقوا اللَّه» (بقره،46)
4⃣◀️گروهى ایمان دارند ولى فراموش مى كنند:
«نسوا یومالحساب» (ص،26)
5⃣◀️گروهى به #قیامت یقین دارند:
«و بالاخرة هم یوقنون» (نمل،31)
🍀🍀🍀🍀🍀
👈قرآن از منكران، برهان خواسته كه دلیل انكار شما چیست؟
👈و براى کسانی که به #قیامت شک دارند استدلال كرده
👈و براى آن دسته که ایمان دارند ولی فراموش میکنند دائماً تذكّراتى داده كه به یاد #قیامت باشند.
👈و از کسانی که به #قیامت یقین دارند نیز ستایش كرده است.
✅✅نماز، هم شكزدایى میكند و هم غفلتها را به «یاد» تبدیل مى سازد.
✅✅در نماز با گفتن «مالك یوم الدّین» در هر شبانه روز، انسان حداقل ده بار مسئله #قیامت را یادآوری میکند و به خود تذكّر مى دهد.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
۰
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🍀سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم (۱۵)🍀
❇️معيار_زشتى_كارها
وَاحْذَرْ کلَّ عَمَل یعْمَلُ بِهِ فِى السِّرِّ، وَ یسْتَحى مِنْهُ فِى الْعَلانِیةِ.
وَ احْذَرْ کلَّ عَمَل اِذا سُئِلَ عَنْهُ صاحِبُهُ اَنْکرَهُ اَوِ اعْتَذَرَ مِنْهُ.
نامه ۶۹ نهج البلاغه
از كارى كه در نهان انجام مى شود، و در آشكار شرم آور است، بپرهيز
و نيز از كارى كه اگر از انجام دهنده اش، در باره آن بپر سند، يا «انجام آن را انكار مى كند» و يا «بخاطر آن پوزش مى طلبد»، دورى كن.
بسيار كسان هستند كه دلشان نميخواهد كار بد انجام دهند تا مورد سرزنش مردم و خشم و نارضايى خدا قرار گيرند. ولى چون گاهى نمى توانند فرق ميان خوب و بد را تشخيص دهند، بطور ناخواسته و نا آگاهانه مرتكب اعمال ناپسند مى شوند.
از اين رو، براى آنكه كار خوب از كار بد مشخص شود، و انسان بتواند فرق بين اين دو را بشناسد و كار بد انجام ندهد، امام عليه السلام دو قانون و نشانه ساده و آسان تعيين فرموده است.
اول آنكه كار بد، آن است كه بطور پنهانى و دور از چشم ديگران انجام داده مى شود، زيرا انجام آن بطور آشكار و برابر چشم مردم. باعث شرم و خجالت است.
دومين نشانه كار بد، آن است كه اگر انجام دهنده آن را مورد پرسش قرار دهند كه چرا چنان كارى كرده است، يا انكار ميكند و ميگويد:
«من چنين كارى نكرده ام»،
و يا بخاطر انجام آن كار عذر خواهى مى كند و ميگويد:
«مرا ببخشيد، از روى نادانى چنين كارى كردهام».
پس، هر گاه ديديم كارى كه ميخواهيم انجام دهيم، يكى از اين دو نشانه را دارد، بايد بدانيم كه كار بدى است، و از انجام آن خوددارى كنيم.
به این ترتیب؛ از هر کاری که انسان از آشکار شدنش، شرم دارد، باید پرهیز کرد و هرکاری که سعی در مخفی کردنش داریم و تلاش میکنیم کسی نفهمد، کار ناپسندی است که باید آن را ترک کرد.
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍀حکایت پند آموز 🍀
✳️گربه های شمع در دست
❇️در تاریخ آمده است به رسم قدیم روزی شاه عباس کبیر در اصفهان به خدمت عالم زمانه شیخ بهائی رسید پس از سلام و احوالپرسی از شیخ پرسید: «در برخورد با افراد اجتماع اصالت ذاتی آنان بهتر است یا تربیت خانوادگیشان؟»
شیخ گفت: «هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من اصالت ارجح است.»
و شاه بر خلاف او گفت: «شک نکنید که تربیت مهمتر است!»
بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند به ناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند. فردای آن روز هنگام غروب، شیخ به کاخ رسید. بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید. سفرهای بلند پهن کردند و برای روشن کردن مهمانخانه، پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند!
درهنگام شام، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت: «دیدی گفتم تربیت از اصالت مهمتر است. ما این گربههای نا اهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت تربیت است.»
شیخ در عین اینکه هاج و واج مانده بود گفت: «من فقط به یک شرط حرف شما را میپذیرم و آن اینکه فردا هم گربهها مثل امروز چنین کنند!»
شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت: «این چه حرفی است! فردا مثل امروز و امروز هم مثل دیروز! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست و تمرین زیاد انجام میشود.»
ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند. آن شب شیخ فکورانه به خانه رفت. او وقتی از کاخ برگشت بیدرنگ دست به کار شد چهار جوراب برداشت و چهار موش بخت برگشته در آنها نهاد. فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشریفات همان و سفره همان و گربههای بازیگر همان. شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرف هایش میدید زیر لب برای شیخ رجز میخواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد که در آن هنگام، هنگامهای به پا شد. یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال و این یکی جنوب. این بار شیخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: «شهریارا ! یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه تربیت هم بسیار مهم است ولی اصالت مهمتر! یادت باشد با تربیت میتوان گربه اهلی را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و اصالت خود بر میگردد و همان گربه نا اهل و ناآرام و درنده میشود!»
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼💙🌼