eitaa logo
امید زندگی
255 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
101 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 🌹🌹امام صادق عليه السّلام: 💠💠 اُنـْظُرْ ما بَلَغَ بِهِ عَلىٌّ عليه السلام عِنْدَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَالْزَمْه 💠ُ فَاِنَّ عَليّا عليه السلام اِنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بِصِدْقِ الْحَديثِ وَ اَداءِ الاَْمانَةِ؛ ♦️♦️ببين عليه السلام با چه چيز آن مَقام را نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پيدا كرد، همان را پيروى كن. ♦️در حقيقت على عليه السلام آن مَقام را نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با و بدست آورد. 📚 كافى ، ج 2، ص 104، ح 5 https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 🌹🌹پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله: 💠 بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَيتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطيتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَينِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ ريحَ الْجَنَّةِ؛ 💢به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله عليه السلام هدايت مى يابيد و به وسيله احسان مى شويد و به وسيله خوشبخت مى گرديد و بدون او بدبخت. 💢بدانيد كه درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى كند. 📚 البرهان فی تفسیر القرآن ، ج3 ، ص232 https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀# رفتاری امام علی علیه السلام (۳۳)🍀 فردى على عليه السّلام   ✳️داستان مبارزه مولا علی علیه السلام با عمربن عبدود: على عليه السّلام براى جبران تأخير با سرعت هرچه زيادتر به راه افتاد و رجزى بر وزن و قافيه رَجَز حريف سرود و فرمود: للّه للّه لاتَعجَلَنَّ فَقَد أتاكَ غغغ مُجيبٌ صَوتِكَ غَيرُ عاجِزٍللّه للّه للّه ( عجله نكن! پاسخگوى نيرومندى به ميدان تو آمد.) سـراسـر بـدن عليه السّلام زير سلاح هاى آهن قرار گرفت و چشمان او از ميان كلاه خود مى درخشيد. عمرو خواست حريف خود را بشناسد. به على عليه السّلام گفت: تو كيستى؟ على عليه السّلام كه به صراحت لهجه معروف بود، فرمود: على فرزند ابوطالب. عمرو گفت: مـن خـون تـو را نـمـى ريـزم، زيـرا تو از دوستان ديرينه من بود، من در فكر پسر عـمـوى تـو هستم كه تو را به چه اطمينان به ميدان من فرستاده است، من مى توانم تو را بـا نـوك نـيزه ام بردارم و ميان و نگاهدارم، در حالى كه نه مرده باشى و نه زنده. ابن ابى الحديد مى گويد: استاد تاريخ من (ابوالخير) هر موقع اين بخش از تاريخ را شرح مى داد، چنين مى گفت: عـمـرو در از نبرد با على عليه السّلام مى ترسيد، زيرا او در جنگ بَدر و اُحُد حاضر بود و دلاورى هاى على عليه السّلام را ديده بود. از اين نظر، مى خواست على عليه السّلام را از نبرد با خود منصرف سازد. 🌹على عليه السّلام فرمود: تـو غـُصـّه مـرگ مـرا مـخور، من در هر دو حالت (كشته شوم و يا بكشم) بوده و جايگاه من بهشت است؛ ولى در همه احوال انتظار تو را مى كشد. عمرو لبخندى زد و گفت: عـلى! ايـن تـقـسـيـم عـادلانـه نـيـسـت، بـهـشـت و دوزخ هـر دو مال تو باشد. در ايـن هـنـگـام على عليه السّلام او را به ياد پيمانى انداخت كه روزى دست در پرده كرده و با خدا پيمان بسته بود كه: هر قهرمانى در ميدان نبرد سه پيشنهاد كند، يكى از آنها را بپذيرد... ادامه در پست بعدی https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀 رفتاری امام علیه السلام (۴۳)🍀 ✳️# اخلاق اجتماعى امام# على علیه السلام در تقسيم مساوى بيت المال به حضرت على عليه السّلام اعتراض كردند و گفتند: آيا اين عدالت است كه بين ما و آنان كه با شمشير ما شدند يا بنده آزاد شده ما هستند، يكسان عمل كنيد و به همه سه درهم بدهيد؟ ۴. عدالت نسبت به كودك سِقط شده دشمن (در حالِ جنگ): مردم بصره از شورشگرانى بودند كه با امام على عليه السّلام جنگيدند، هنگامی که لشگر بصره پس از شكست در جنگ جَمَل فرار كردند و به شهر هجوم مى بردند، زنى حامله از فريادها و هياهوى فراريان، به شدّت ترسيد و بچّه او سِقط شد. پس از مدّتى كوتاه آن نيز فوت كرد. وقتى خبر به امام على عليه السّلام رسيد، ناراحت شده، چنين قضاوت كرد؛ ديه آن كودك و 'ديه آن مادر را از بيت المال به خانواده اش ‍ بپردازيد. چنين قضاوت عادلانه اى عقل ها را به شگفتى وامى دارد. ❇️دوم _ رسيدگى به يتيمان: ✳️۱. خنداندن ♦️قنبر مى گويد: وقتى امام على عليه السّلام از حال زار يتيمانى آگاه شد، برنج و خرما و روغن فراهم كرده در حالى كه آن را خود به دوش كشيد و مرا اجازه حمل نداد، به خانه يتيمان رفتيم؛ غذاهاى خوش طعمى درست كرد و به آنان خورانيد تا سير شدند. سپس بر روى زانوها و دو دست راه مى رفت و بچه ها را با تقليد از صداى بَع بَع مى خنداند، بچّه ها نيز چنان مى كردند و فراوان خنديدند. سپس از منزل خارج شديم گفتم: مولاى من، امروز دو چيز براى من مشكل بود. اوّل: آنكه غذاى آنها را خود بر دوش مبارك حمل كرديد. دوم: آنكه با صداى تقليد از گوسفند بچّه ها را مى خندانديد. امام على عليه السّلام فرمود: اوّلى براى رسيدن به پاداش، و دوّمى براى آن بود كه وقتى وارد خانه يتيمان شدم آنها گريه مى كردند، خواستم وقتى خارج مى شوم، آنها هم سير باشند و هم بخندند. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀 رفتاری امام علیه السلام (۴۴)🍀 ✳️# اخلاق اجتماعى امام علیه السلام 2⃣ رسيدگى به محرومان: امام على عليه السلام رسيدگى به محرومان را تنها با دستور به دیگران انجام نمى داد، بلكه شخصا به رفع مشكلات مردم مى پرداخت. نان و خرما را درون زنبيل مى گذاشت و بر دوش مبارك حمل مى كرد و به فقراء مى رساند. اصحاب و ياران مى گفتند: يا اَميرالمُؤ مِنين، نَحنُ نَحمِلَهُ يا اميرالمؤ منين عليه السّلام ما اين بار را بر مى داريم. حضرت پاسخ مى داد كه: رَبُّ العَيالِ اَحَقُّ بِحَملِهِ رهبر امّت سزاوارتر است كه بردارد. 3⃣ پرهيز از اخلاق پادشاهان: امام على عليه السّلام به تنهائى در بازار قدم مى زد، و مردم را ارشاد مى فرمود. هرگاه عدّه اى در اطراف آن حضرت يا پشت سر او راه مى رفتند يا جمع مى شدند، مى ايستاد و مى فرمود: كارى داريد؟ مى گفتند: دوست داريم با شما باشيم و با شما راه برويم. حضرت اميرالمؤمنين على عليه السّلام مى فرمود: اِنصَرِفُوا وَ ارجِعُوا برويد و به راه خود بازگرديد. زيرا اينگونه رفتارهای شما؛ مَفسَدَةً لِلقُلُوب قلب ها را فاسد مى كند. 4⃣سركشى به خانواده هاى شهداء و رفع مشكلات آنها:  الف _ نقل ابن شهر آشوب: ابن شهر آشوب از عبدالواحد بن زيد نقل مى كند كه: روزى در كنار كعبه به عبادت مشغول بودم، دختر كوچكى را ديدم كه خدا را به حقّ اميرالمؤمنين على عليه السّلام سوگند مى دهد، و نام و شخصيّت امام على عليه السّلام را در قالب الفاظ و عباراتى زيبا بيان مى دارد. شگفت زده شدم، پيش رفتم و پرسيدم: اى دختر كوچك، آيا تو خودت على عليه السّلام را مى شناسى؟ پاسخ داد: آرى! چگونه على را نمى شناسم در حاليكه از آن روز كه پدرم در صفّين به شهادت رسيد و ما يتيم شديم، على عليه السلام همواره حال ما را مى پرسيد و مشكلات ما را برطرف مى كرد. روزى من به بيمارى آبله دچار شدم، و بينائى خود را از دست دادم. مادر و خانواده مان سخت ناراحت بودند، كه حضرت اميرالمؤمنين على عليه السّلام به خانه ما آمد، مادرم مرا نزد امام على عليه السّلام برد و ماجرا را تعريف كرد. حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام آهى كشيد و شعرى خواند و دست مبارك را بر صورت من كشيد. فورا چشمان من بينا شد و هم اكنون به خوبى اجسام را از فاصله هاى دور مى بينم. آيا مى شود على عليه السّلام را نشناخت؟! https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✍آیت‌الله (ره): 🌺 مَودَت و محبت (علیهم السلام) حتی برای کافر نافع است. در بالای ایوان طلای حضرت امیر (علیه السلام) نوشته شده است: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اگر همه مردم بر محبت (علیه‌السلام) گِرد می‌آمدند، هرگز خداوند را نمی‌آفرید». 📚در محضر بهجت، ج۲، https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 🍀🌹🌺🌷☘🍀🌹🌺🌷☘
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀 رفتاری امام علیه السلام (۴۶)🍀 ❇️ # اخلاق اجتماعى على علیه السلام 5⃣ كمك به يتيمان و همسران شهداء: روزى اميرالمومنين ديد زنى مشك آبى به دوش گرفته مى برد، امام على عليه السّلام مشك آب را از او گرفت و به محلّى كه زن مى خواست آورد، آنگاه از حال زن پرسيد. زن گفت: على بن ابيطالب عليه السّلام شوهر مرا به بعضى از مرزهاى نظامى فرستاد و در آنجا كشته شد، چند طفل يتيم براى من گذاشت و احتياج مرا وادار كرده است تا براى مردم خدمت كنم كه خود و اطفالم را تأمين نمايم. حضرت اميرالمؤمنين على عليه السّلام از آنجا بازگشت. سپس زنبيلى كه در آن طعام بود برداشت و قصد خانه زن كرد. بعضى از يارانش گفتند: بگذاريد ما ببريم. فرمود: كيست كه بار مرا در قيامت بردارد؟ چون به در خانه زن رسيد، زن پرسيد: كيست كه دَر مى زَنَد؟ فرمود: همان بنده خدا هستم كه ديروز مشك آب را براى تو آوردم، در را باز كن براى بچّه هايت طعام آورده ام . زن گفت: خدا از تو راضى باشد و ميان من و على بن ابيطالب حكم كند، سپس در را باز كرد. امام على عليه السّلام داخل شد، فرمود: من كسب ثواب را دوست دارم، مى خواهى تو خمير كن و نان بپز و من بچّه ها را آرام كنم و يا من خمير كنم و تو آنها را آرام كنى؟ زن گفت: من به نان پختن آگاهترم و شروع به خمير گرفتن كرد. حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام گوشت را آماده كرد و لقمه لقمه به دهان اطفال گوشت و خرما مى گذاشت و به هر يك مى فرمود: على را حلال كن، در حقّ تو كوتاهى شده است. چون خمير آماده شد، زن گفت : بنده خدا تنور را آتش كن. امام على عليه السّلام تنور را آتش كرد. حرارت شعله به چهره آن حضرت مى رسيد و مى فرمود: بچش حرارت آتش را، اين سزاى كسى است كه از زنان بيوه و اطفال يتيم بى خبر باشد. در اين ميان زنى از همسايه ها داخل خانه شد، كه اميرالمؤمنين عليه السّلام را مى شناخت به زن صاحب خانه گفت: واى بر تو اين كيست كه براى تو تنور را آتش مى كند؟ زن جواب داد: مردى است كه به اطفال من رحم كرده است. زن همسايه گفت: واى بر تو اين اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السّلام است. آن زن چون حضرت اميرالمؤمنين على عليه السّلام را شناخت پيش دويد و گفت: اى اميرمؤ منان از شرمندگى آتش گرفتم، مرا ببخشيد. امام على عليه السّلام فرمود: بلكه من از تو شرمنده ام، اى كنيز خدا، در حقّ تو كوتاهى شده است. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿