کتیبه و بیرق...
شال عزا و چای روضه...
بوی اسفند و صدای سنج و دمام...
همه اینا داره میگه ، باز هم مادرش اجازه داده تا برا پسرش نوکری کنیم ..
بهمون این فرصت رو داده تا تعداد نفس هامون به محرم برسه ...🤚🏻
آقای اباعبدالله ، از الان دارم برای شب سوم لحظه شماری میکنم تا جونم رو نذر خانم سه ساله کنم ...❤️🩹
لحظه شماری میکنم برای دل دادن به روضه شب هشتم و نذر کردن جوونیم برای جوونت آقای من...❤️🩹
کل سال رو به عشقت میگذرونم ، خودم رو کشون کشون با آخر های نفسم به محرمت میرسونم ..
_حقیقتا نمک نداره سال ما اگه محرم نباشه...
چقدر بغض خفه شده دارم که تو روضه های شما باز کنم...🥀
چقدر حرف نگفته دارم که باید به خودت بگم آقای عاطفه ها...🫀
خلاصه بگم چقدر دلتنگ محرمت بودم آقای اباعبدالله..
این چند صباح مانده از محرمت رو بهمون مهلت بده جگر گوشه زهرا...
#خودنویس
#بوی_محرم
#آقای_اباعبدالله
#شب_جمعه