eitaa logo
°• اُنیبْ •°🇵🇸
843 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
16 فایل
بِسمـ رَب النور🌝 ثبت پیچ و خم های زندگی برای رسیدن به هدف. خطای ما رو به پای دینِ‌مون نزارید...! تولدمون:1402/4/7 کپی؟حلالت؛فقط برای ظهور آقا صلوات بفرست🌱 📍کرج درخدمتیم:🌿 @ya_rogayeee_313 @bent_olhossein315 میشنویم: https://ngli.ir/320280694870
مشاهده در ایتا
دانلود
°• اُنیبْ •°🇵🇸
این کمر خم و موی سپید حسن هم از کوچه شروع شد..💔
مو سفید کردن هم تو این خاندان مرسوم هست..! از دختر سه ساله اباعبدالله بگیر تا...
آقا امام حسن قبلا یه همسایه ای داشتن ، تو دوران طفولیت همبازی بودن... یه جایی ، یه روزی همو میبینن ، این بنده ی خدا امام حسن رو نمی‌شناسه! امام حسن میگه فلانی ، منم .. حسن ! نشناختی؟ فلانی میگه ، شمایی آقا جان .. با خودت چکار کردی حسن جان؟ شما که از من سنن کوچکتر بودی! مو سفید کردی! آقا امام حسن ؛ آه می‌کشن .. میگن؛کجا بودی فلانی؟ مادرم رو تو کوچه میزدن و من نتونستم کاری کنم ...
امام حسن تعریف میکنه؛ از همون لحظه ای که بی هوا در کوبیده شد .. از همون میخ مسمار داغی که سرخ شده بود.. از همون نامردی که دستش از بالای سر حسن رد شد و صورت حوریه شد نیلی..💔
بگذریم..!
عصری بود ؛ خانم حالشون خوب نبود.. به قولی دعاهای شبانه اش "اللهم عجل الوفاتی" مستجاب شده بود..🍂 رو به اسماء گفت؛ چندی بعد بیا صدام کن.. اگه جواب دادم ، خوبم ؛ برو نزار بچه ها بیان منو تو این حال ببینن.. ولی اگه اومدی و صدا زدی ، ولی جوابی نشنیدی علی رو برای غسل و دفن شبانه ی من خبر کن..
°• اُنیبْ •°🇵🇸
عصری بود ؛ خانم حالشون خوب نبود.. به قولی دعاهای شبانه اش "اللهم عجل الوفاتی" مستجاب شده بود..🍂 رو ب
چندی گذشت ؛ اسماء اومد داخل حجره خانم ، خانم رو صدا زد.. دید صدایی نمیاد.. دوباره صدا زد .. _ترسید .. دستان خانم رو گرفت ؛ سرد بود.. _لرزید..
°• اُنیبْ •°🇵🇸
چندی گذشت ؛ اسماء اومد داخل حجره خانم ، خانم رو صدا زد.. دید صدایی نمیاد.. دوباره صدا زد .. _ترسید .
حسنین رو فرستادن دنبال آقا امیرالمومنین که آقا رو با خبر کنن خانم ناخوش احوال هستن.. یا به قولی وقت پرواز فرارسیده!
°• اُنیبْ •°🇵🇸
حسنین رو فرستادن دنبال آقا امیرالمومنین که آقا رو با خبر کنن خانم ناخوش احوال هستن.. یا به قولی وقت
این آقا زاده ها تا مسجد ، دویدند و گریه کردند... پرسیدند! چی شده آقا زاده ها؟ جواب دادن : ماتت امنا فاطمه..💔 _مادر از دنیا رفت.. تا امیرالمومنین شنید.. فوقع علی؛علیٰ وجهه💔 آقا امیرالمومنین با صورت به زنین افتادند..
°• اُنیبْ •°🇵🇸
این آقا زاده ها تا مسجد ، دویدند و گریه کردند... پرسیدند! چی شده آقا زاده ها؟ جواب دادن : ماتت امنا
خدا می‌دونه آقا امیرالمومنین ، چطوری مسیر مسجد تا خونه رو طی کردند.. چند بار افتادند و بلند شدند 🥀 چند بار ناله یا فاطمة زدند و نالیدن💔
6021e6a9-0531-4c27-83b1-aba90d56248b.mp3
17.6M
_قد کمان مادر..💔 "کربلایی حسین طاهری" ❗️با حال مناسب گوش داده بشه