لیست رمان های جذابمون که موجودن☺️👇🌱
▫️جایزه دخترانه 45.000✨
▫️درد سرهای آقا جون 40.000✨
▫️رونی وقتی پیانو قورت داده 45.000✨
▫️قصه های من و ننه اغا 22.000✨
▫️پول خدا بچه ها 30.000✨
▫️نزدیک ته خیار 10.000✨
▫️داستان یک مرد 23.000✨
▫️اصیل آباد 18.000✨
▫️بهترین قصه های شاهنامه 17.000✨
▫️روزگار عمار 23.000✨
▫️دنیای دیدنی 52.000✨
▫️قصه های قلک 39.000✨
▫️سفری که پر ماجرا شد 40.000✨
▫️گردان قاطر چی ها 50.000✨
▫️خاطرات شبطان 45.000✨
▫️فرمانده گندم خوار 70.000✨
▫️چغک 50.000✨
▫️زیبا تر از نسرین 15.500✨
ثبت سفارش: @Fatemeh927
๑|@Online_chichak |Ꮺ
📗🌱#خداحافظسارایوو
🔸«خداحافظ سارایوو» روایتی زیبا از تلاش برای زیستن است در میانه یکی از خونینترین جنگهای تاریخ است که باعث قتلعام هشت هزار مسلمان در محاصره بوسنی شد.
📖✨آنکارید وهانا اسکارفیلد ماجرا را از زبان دوخواهر، «آتکا» و «هانا»، روایت میکند و تصاویر تلخ جدایی، مغازههای غارت شده، صدای مداوم انفجار، خیابانهایی با خط کشی خون، تدفین در پارک ها و زمینهای فوتبال در کنار معرفی صادقانه و سرشار از مهر مردم دوستداشتنی سرزمین بوسنی و فرهنگ و آداب و رسوم آنان انجام شدهاست.
ناشر: کتابستان
رده سنی: عمومی
قالب کتاب: رمان بلند
تعداد صفحه: ۴۴۸ صفحه
نوع جلد: شومیز
قیمت: فعلا ۴۵.٠٠٠ تومان!🌱
ثبت سفارش: @Fatemeh927
๑|@Online_chichak |Ꮺ
📕🌿#ساجی
🖇✨ساجی، عنوان کتابی است که از سالهای کودکی نسرین باقرزاده در خرمشهر شروع شده و تا زمان جنگ در این شهر ادامه پیدا میکند. چند روز نخست جنگ خانواده باقرزاده در خرمشهر بودند، اما به ناچار خرمشهر را ترک کرده و مانند دیگر زنان حاضر به شیراز روانه میشوند، ولی مردها در خرمشهر مانده و از این شهر حفاظت میکنند. در این دوران اتفاقات مختلفی میافتد که جذابیتهای خاصی دارد.
▫️رده سن: عمومی
▫️ناشر : سوره مهر
▫️نوع جلد: گالینگور
▫️قالب کتاب: خاطرات
▫️تعداد صفحه: ۴۰۲ صفحه
▫️نویسنده: بهناز ضرابی زاده
قیمت: فعلا ۸٠.٠٠٠ تومان!🌱
ثبت سفارش: @Fatemeh927
๑|@Online_chichak |Ꮺ
آنلاینشاپچیچکـ📚🌱
📕🌿#ساجی 🖇✨ساجی، عنوان کتابی است که از سالهای کودکی نسرین باقرزاده در خرمشهر شروع شده و تا زمان جنگ
برشی از کتاب📚🌱
نصفهشب بود. حمید، که پنج سال از من کوچکتر بود، نق میزد که تشنه است. کوچکترین دختر خانواده بودم و کارهای اینچنینی همیشه به عهدهٔ من بود. پدرم جلوی در هر اتاق حبانهٔ خرمشهری گذاشته بود. حبانه یک کوزهٔ سفالی بزرگ است که ته آن باریکتر از تنه است و هر چه رو به بالا میرود گشادتر میشود. حبانه روی چهارپایهای قرار داشت. یک چهارپایهٔ دیگر هم کنارش بود که ما بچهها روی آن میایستادیم تا بتوانیم از آن آب برداریم. روی چهارپایه ایستادم. کاسهٔ سفالی روی در چوبی حبانه را برداشتم. در حبانه را باز کردم. احساس کردم تشنهام. به اینطرف و آنطرف نگاه کردم و به جای اینکه با کاسهٔ سفالی آب در لیوان بریزم کاسه را در حبانه فروکردم و آبش را سرکشیدم. چه آب گوارایی! مثل آب چشمه و قنات خنک بود. یکدفعه صدای حمید درآمد:
ــ آی نَنین با کاسه آب مُقُلی. بذار به ساغل بِگُم.
๑|@Online_chichak |Ꮺ
آنلاینشاپچیچکـ📚🌱
خب دوستان ما تصمیم گرفتیم که از امروز تا فردا ساعت ۲٠ شب تمام سفارشات شما رو به صورت رایگان براتون ا
خب فقط ۴ ساعت دیگه مونده تا تموم شدن فرصت این طرحمونا، حواست هست که؟
شب ناشناس بریم ببینیم چند نفر زرنگ بودن و استفاده قشنگ از این فرصت کردن😎🧡🌱
+ راستی کسایی که میخوان مجموعه ایی سفارش بدنا الان وقتشه🤭✨
✍✨#گوته
در کتاب زندگی هر کس یک فصل هست که تمایلی برای بلندبلند خواندنش ندارد...
+شبتون بخیر🌱
๑|@Online_chichak |Ꮺ
•📕✨
بهتره سرت توی کتابِ خودت باشه، تا اینکه توی کار و زندگی مردم...!
سلام وقت بخیر🌱
๑|@Online_chichak |Ꮺ