eitaa logo
"ܫܢܚ݅ߊ‌ܦ̈ܙ‌ ߊ‌ܠܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ‌🕯
197 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
19 فایل
⌈•﷽•⌋ خوش‌اومد؎ࢪ‌فیق‌ موندگاࢪ‌باشی‌بࢪ‌امون🙂🖐🏻. ازقافلهٔ‌عاشقان‌جانمونی. خادم کانال👈 @Najm_alsageb https://abzarek.ir/service-p/msg/1858118 ناشناس👆
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم ارزقنا توفیق الشهادت فی سبیل الله بحق الزینب سلام الله علیها ... شهادت رویای نا تمومه , آرزومه ... شهادت ... شهادت ... شهادت ...
47.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰♥️🎂⊱ . . تو اهل آسمان بودے🌥 که چند صباحی مهمان زمین شدے(: اما در زمین هم آسمانۍ زندگی کردی✨؛ و اسیر این دنیا نشدے همین بود ڪہ حالا باز هم در آسمانۍ آسمانۍ ! اما ما اسیر دنیاییم.. در زمین ؛ دست ما را هم بگیر✋🏻'.. تــولـدت‌مـبارڪ🎈، فرمانده قـــ❤️ـــلــب ها✨ 🎞⃟🔗|⇜🎉" ♥️⃟🔗|⇜🌱" 🎉⃟🔗|⇜🎂🍃 「¹²'²'¹⁴⁰¹➜عیدمیلاد القمر🌙」" •• ـــــــــــــ❁ـــــــــــــ ••
علیه السلام:‏ مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِيدُ فِی سَبِيلِ اللهِ بِاَعْظَمَ اَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكَادَ الْعَفِيفُ اَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَة مجاهد در راه پاداشش بيشتر از كسى نيست كه قدرت بر داشته ولى خوددارى نموده، چنين ‏انسان با عفّتى نزديك است فرشته اى از فرشتگان باشد. ‏ ‏، حکمت474‏
آقا سید میگفت! وقتے میشے کھ تعداد رفیقات تو مزار شهدا بیشتر از داخل شهر باشه :) . 🍃| 🍃🍃🍃
✍ حتما بخونید خیلی قشنگه ✨ سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗 رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐 دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟 و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد😇 نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️ توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔 اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍 چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران بماند...✌️ @Oshagalshohda 🖤🕯عُشاق الشُهَداء🕯🖤
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹وصیت تکان دهنده حجت الاسلام امینیان تازه شده ♨️نخبه‌ای که از بورسیه آلمان به سوریه رسید!!
برای آرمان....🙂 15 ثانیه به نقطه‌ی قرمز روی تصویر بدون اینکه چشمتون جای دیگرو ببینه نگاه کنید :)))) بعد به سقف نگاه کنید و تند تند پلک بزنید 🙂 اگه نشد بدون اشتباه رفتی ! دوباره نگاه کن و سعی کن فقط تصویر رو ببینی و روی نقطه قرمز تمرکز کنی :) خیلی قشگنه🙂 🤲 🌴🇮🇷🌴🇮🇷🌴
قبل از عملیاتی به مادر خود سر زد و برگشت. به ما گفت که بچه‌ها حل شد و ایشان در همان عملیات شهید شد. زمانی که تابوت او را برای خاکسپاری بردیم، مادرش جلوی چشم همه بچه‌ها روی تابوت زد و گفت دیدی پسرم دعا کردم که شوی.... ٜٜ ٜ̽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و یه کار تیمی دیگه 🤣 خدایا یا من شم، یا حاج میثم مطیعی دوبلور شه😂
سنت هفت سين چيدن را بعضی از بچه های جبهه حفظ كرده بودند منتها با صبغه جنگی كه عبارت بود از:مين سوسكی، مين سبدی، سيم تله، سيم چين، سيم خاردار، سرنيزه،سی چهار(C4) و سوزن اسلحه،سيمينوف،سمبه و سنگر را هم به عنوان مواردی از هفت سين بود