eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
889 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
◽️شب قبل از شهادت بابڪ بود. یه ماشین مهمات تحویل من بود. من هم قسمت موشکی بودم و هم نیروی آزاد ادوات. اون شب هوا واقعا سرد بود. بابڪ اومد پیش من گفت: علی جان توی چادر جا نیست من بخوابم. پتو هم نیست. ◽️گفتم: تو همش از غافله عقبی. بیا پیش من، گفتم: بیا این پتو؛ اینم سوءیچ .... برو جلو ماشین بخواب، من عقب می‌خوابم. ساعت ۳شب من بلند شدم رفتم بیرون. ◽️دیدم پتو رو انداخته رو دوش خودش داره نماز می‌خونه... وقتی میگم ساعت ۳ صبح یعنی خدا شاهده اینقدر هوا سرده نمی‌تونی از پتو بیای بیرون!! ◽️گفتم: بابڪ با اینکارا شهید نمیشی پسر.. حرفی نزد، منم رفتم خوابیدم.‌‌صبح نیم ساعت زودتر از من رفت خط و همون روز شهید شد🙂💔 🕊 شادی روح پاکشون صلوات🕊 ✍راوی: همرزم‌شهید ❤️ ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅ ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
- ڪہ چۍ؟ هۍجانباز،جانباز شهید،شهید میخواستن نرن /: ڪسۍ مجبورشون نڪرده بودڪہ! +چرا اتفاقا! مجبورشون میکرد! ‌- ڪۍ؟!! +همون ڪہ تونداریش! -من ندارم؟! چۍرو؟! +غیـرت ...✨ ♥️ •●❥❥ @xx1399 ❥❥●
-『شھیدڪسےاست‌ڪھ،🥀👇 جزخداࢪا‌نمےبیند . . ؛!🌺 •♥️• ❄@xx1399
🎞 رفیق‌شــهیـد: دو روز قبل از شهادت بابک بود. شدت درگیری زیاد بود و چون دشمن سالها در ان منطقه حضور داشت پر از تله های انفجاری بود. بچه ها تله ها را پیدا میکردن و خنثی میکردن ولی گاهی هم انفجار رخ میداد و شهید تقدیم میکردیم. شهید صمدی به یکی از این تله ها برخورد کرد و شهید شد. بعد از شهادت شهید صمدی دیدم بابک نامه مینویسد. بهش گفتم چیکار میکنی؟ گفت : بعد میفهمی. به شوخی گفتم: چیه بابک عاشق شدی؟!یاخبرش میاد یا نامه اش. وقتی بابک شهید شد من پیشش بودم و دیدم داخل جیبش کاغذ هست. بازش کردم ،همون نامه بود که روز شهادت شهید صمدی مینوشت. مضمون نامه: (متن نامه به صورت دقیق نیست و فقط کلیات است) من تا به حال نه شهید دیده ام نه لحظه شهادت . هرکس بعد از شهید صمدی به فیض شهادت نائل شود اسمش را داخل این نامه مینویسم. بعد از شهادت شهید صمدی ،خودبابک به فیض رفیع شهادت رسید و به اسمان عروج کرد. ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
♥️ همرزم می گوید: مدتےکہ درسوریہ بودم خیلے ساڪت و آروم بود،گاهے می رفت‌توتنهایی‌وخلوت دعای شهادت می‌ڪرد واشڪ می ریخت... بعضےموقع هامی دیدیم نیست.. دنباش می‌گشتیم... می دیدیم رفتہ‌ڪناروگوشہ هاجاهاے خلوت تنهایی‌دعامی کنہ... همرزم می‌گوید: همیشہ درحال درس‌خوندن و عاشق مطالعه‌ویادگیرےمطالب‌تازه بود. زیرآتش ضدهوایی‌دشمن درس می خوند.. 🦋 @xx1399
🎞 پدرشہید: «وقتی بابڪ می خواست بره سوریہ من گفتم که بابڪ دیگه بر نمی گرده بابک شهید میشه... او می گوید: موقع خداحافظے نای بلند شدن نداشتم.. منو و بابڪ با چشم هایمان از همدیگر خداحافظے ڪردیم ومن از پشت سر پسرم را یڪ دل سیر نگاه ڪردم... خواهرش می گوید: وقتے بابڪ سوار ماشین شد و رفت من و مادرم خیلے گریہ می کردیم ڪہ دیدیم بابڪ برگشت و گفت: خواهش می کنم گریہ نکنید این جورے اشک ها تون همیشہ جلوے چشمامہ.. بابڪ‌سہ بار و رفت و برگشت و دفعہ چهارم ما رو خنداند و رفت» 🖤 🌱🕊🌸: کانال رفیق اسمانی به کانال رفیق اسمانی بپیوندید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸,,@xx1399,,🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🎞 پدرشہید: «وقتی بابڪ می خواست بره سوریہ من گفتم که بابڪ دیگه بر نمی گرده بابک شهید میشه... او می گوید: موقع خداحافظے نای بلند شدن نداشتم.. منو و بابڪ با چشم هایمان از همدیگر خداحافظے ڪردیم ومن از پشت سر پسرم را یڪ دل سیر نگاه ڪردم... خواهرش می گوید: وقتے بابڪ سوار ماشین شد و رفت من و مادرم خیلے گریہ می کردیم ڪہ دیدیم بابڪ برگشت و گفت: خواهش می کنم گریہ نکنید این جورے اشک ها تون همیشہ جلوے چشمامہ.. بابڪ‌سہ بار و رفت و برگشت و دفعہ چهارم ما رو خنداند و رفت» 🖤 🌱🕊🌸: کانال رفیق اسمانی به کانال رفیق اسمانی بپیوندید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸,,@xx1399,,🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
-『شھیدڪسےاست‌ڪھ،🥀👇 جزخداࢪا‌نمےبیند . . ؛!🌺 •♥️• ❄@xx1399
°•.🌸💖✿" توهمان‌صبح‌بخیرۍهستۍ کہ‌کوچہ‌هاۍشبم‌را بہ‌نگاهۍدلبرانہ سپیدمۍڪنۍ...! 🦋✋🏻 ♥️ : کانال رفیق اسمانی به کانال رفیق اسمانی بپیوندید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸,,@xx1399,,🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
[کمۍ‌از‌زندگیـنامہ] متولد‌مھرماه‌هزارو‌سیصد‌و‌ھفتاد یک🌸 آذرۍ‌الاصل،متولـد‌وساڪن‌رشت دانشجوۍ‌ڪارشناسۍ‌‌ارشد دانـشگاه‌تھران🌿 بہ‌‌گفتہ‌ے‌پـدر‌و‌مـادر‌فرزندے‌‌پـر انرژے‌‌پـر‌جنب‌و‌جـوش‌بود‌پـدر مۍ‌گـوید‌نور‌ایـمان‌از‌چـ‌شم‌هاے‌ بابڪش‌مۍ‌ریـخت‌..🙃 مـادر‌مۍ‌گفت‌بابڪش‌‌از‌بھترین‌ها بـود‌..🙂 خـواهرش‌مۍ‌گـفت‌داداش‌بابڪش عاشـ‌ق‌آراستگۍ‌‌وتیپ زدن‌بـوده است‌و‌بـرادرے‌‌کہ‌بـغض‌از‌خانـہ‌‌هاے‌ گـلویش‌پیداست‌و‌بـرق‌اشڪ‌‌در چـشمانش‌هُویـداست‌مۍ‌گویـد بابڪ‌بسیـار‌بـا‌ایمان‌بـود😇 جوان‌قصہ‌ے‌‌جـوانۍ‌‌دهـہ‌هفتـادے‌‌ زیـبا‌،ورزشڪار،‌بسیـجۍ‌،دانـشجـو و..♥ از‌همہ‌مـوقعیـت‌هاے‌دنیـایۍ‌‌اش‌ گـذشت و در۹۶/۸/۲۷ در‌منطـقہ‌البـوڪمال سوریہ‌بہ‌سوے‌پـروردگـارش‌پـرواز ڪرد..💫🕊 ♥️ کانال عُشاق اَلشهدا به کانال عُشاق اَلشهدا بپیوندید👇🏻👇🏻 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 @xx1399 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
◽️شب قبل از شهادت بابڪ بود. یه ماشین مهمات تحویل من بود. من هم قسمت موشکی بودم و هم نیروی آزاد ادوات. اون شب هوا واقعا سرد بود. بابڪ اومد پیش من گفت: علی جان توی چادر جا نیست من بخوابم. پتو هم نیست. ◽️گفتم: تو همش از غافله عقبی. بیا پیش من، گفتم: بیا این پتو؛ اینم سوءیچ .... برو جلو ماشین بخواب، من عقب می‌خوابم. ساعت ۳شب من بلند شدم رفتم بیرون. ◽️دیدم پتو رو انداخته رو دوش خودش داره نماز می‌خونه... وقتی میگم ساعت ۳ صبح یعنی خدا شاهده اینقدر هوا سرده نمی‌تونی از پتو بیای بیرون!! ◽️گفتم: بابڪ با اینکارا شهید نمیشی پسر.. حرفی نزد، منم رفتم خوابیدم.‌‌صبح نیم ساعت زودتر از من رفت خط و همون روز شهید شد🙂💔 🕊 شادی روح پاکشون صلوات🕊 ✍راوی: همرزم‌شهید ❤️ کانال عُشاق اَلشهدا به کانال عُشاق اَلشهدا بپیوندید👇🏻👇🏻 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 @xx1399 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
•• هرشَهیدی..❤ نِشانیست‌‌ازیِڪ‌راه‌ِ‌ناتَمام...🚶🏻‍♂ یِڪ‌فانوس🏮 که‌دارَد‌‌خاموش‌‌مے‌شَود🌱 وحالاتومانده‌ای👊🏻 یِڪ‌‌شَهیدویِڪ‌راهِ‌‌ناتَمام...🌸 فانوس‌را‌بَردار🙂 وراهِ‌خونین‌ِ‌شُهدارا🦋 ادامه‌بده..✨ ⸾♥ به کانال عُشاق اَلشهدا بپیوندید👇🏻 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸,,@xx1399,,🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸 ↜برادر شهید: درست یڪ هفته قبل از اعزام بابڪ بابڪ مادرم روداشت میبرد خرید.... گفتم دارید میریدمنم باخودتون برسونید تادفتر... بعدڪه ڪارم تودفتر تموم شد..دوباره به بابڪ‌زنگ زدم‌گفتم‌بیادنبالم... اومد؛ مادرخرید داشت... مادراومدگفت به من: « بابڪ نگو....آچارفرانسه؛ آچار فرانسه است خداخیرش بده این خاطره‌همیشه توخونه هست 🧔🏻 به کانال عـشـاق الشـهـدا بپیوندید👇🏻👇🏻 🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊
••♥️•• شهـدا دعاداشتـند ادعانـداشتنـد داشتند نمایش نداشتند داشتنـد ریانداشتنـد رسـم داشتند اسـم نداشتنـد زندگیمان را همانند شهداڪنیم😍 به کانال عـشـاق الشـهـدا بپیوندید👇🏻👇🏻 🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊
[🎞] 🍃رفـیـق‌شـهیـد: 🌻جز اعضای اتاق فکر ستاد انتخاباتی برادرش بودم همیشه به جلسات دیر میرسیدم یه روز که قرار بود بود همه توی جلسه باشن و کسی غیبت نکنه طبق معمول دیر رسیدم،خیلی گرسنه😋 بودم قبل اینکه برم داخل اتاق دیدم روی میز سالن یه جعبه شیرینی و شربت🥃 هست،منم با خیال راحت نشستم و خوردم😇 بابک بالای پله ها بود منو نمیدید بهم زنگ زد📞 منم با دهن پر گفتم داداش دارم میام😉 دو دقیقه دیگه اونجام همونطور که داشتم میخوردم در اوج گرسنگی یکی از پشت دستشو✋ گذاشت رو شونم و به حالت شوخی☺️ گفت:علی کارد🔪 بخوره به شکمت 😂بچه ها همه منتظرتن گفتم:به به آقا بابک خوبی؟؟😄 🍃دید نه گرسنه ام گفت: علی بردار جعبه شیرینی رو با خودت بیار بالا تو از گرسنگی میمیری. 🍂گفتم:تو که میدونی من گرسنه باشم راه خونمو گم میکنم😂 گفت:اره مطمئنم به دونستن نیازی نیست...[🙃] ♥️✨ به کانال عـشـاق الشـهـدا بپیوندید👇🏻👇🏻 🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلـــی سختہ سرنوشتی کہ نباشـێ من نمـیرم تو بھشتێ کہ نباشـێ به کانال عـشـاق الشـهـدا بپیوندید👇🏻👇🏻 🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊
شهادت به خون و تیر و ترکش نیست ، آن روز که خدا را با همه چیز و در همه جا دیدیم و نشان دادیم ، شهید شده ایم🖐🏻💔 به کانال عـشـاق الشـهـدا بپیوندید👇🏻👇🏻 🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌