eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
822 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ رمــــان "پایان یک عــــشـــــق💕" ‌ ‌ از زبان هدیه: ‌ خلاصه به هر دَری هم بود مهدیار قضیه رو جمع کرد؛ولی کم هم تیکه ننداخت.. _من همش باید جلو این ضایع بشم‌ آخه، حالا خداروشکر خوبه بقیه نفهمیدن.. فاطمه: -آنقدر حرص نخور، پاشو بریم نماز که نماز اول وقتش خوبه.. پوتین نظامی هام رو پوشیدم و رفتم سمت یکی از کلاس‌ها که نمازخونه بود.. دوتا کلاس بود؛ یکیش مال خواهران و اون یکی برادران.. پوتین هام رو درآوردم و گذاشتم تو جاکفشی، جاکفشی خواهران و برادران یکی بود.. موقع نماز هِی به گوشیم پیام میومد.. بعد از نماز و تسبیحات‌حضرت‌فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) که هر دلی رو آروم می‌کرد.. ‌ گوشیم رو باز کردم.. از طرف؛ بابا: "گوشیت در دسترس نیست! جواب بده کار مهمی دارم.." مامان: "سریع زنگ بزن! کار واجب.." "یاخـــــــدا یعنی چه خبره؟!" از نمازخونه اومدم بیرون... پوتین‌هام رو پوشیدم ولی سرم تو گوشی بود.. چقدر پوتین‌هام گشاد شدن، لابد اینجوری حس می‌کنم... رفتم سمت حیاط تا یه جایی پیدا کنم آنتن باشه تا بتونم زنگ بزنم،ان شالله که خیره.. ‌ از زبان مهدیار: ‌ "از نمازخونه اومدم بیرون.. عه!چرا جا پوتین‌هام عوض شده؟! لابد بچه‌ها مرتب کردن.. پوتین‌ها رو برداشتم تا بپوشم "ولی چرا نمیره تو پام؟! چرا انقدر تنگ و کوچیکه!!!! یاخــــدا..جن داره اینجا؟! ولی فکر نکنم؛لابد بچه‌ها اشتباه پوشیدن.." پوتین‌ها رو گرفتم دستم با پای پَتی رفتم سمت حیاط،پای هیچکی پوتین نیست اِلّا.. وای خانم کیامرزی..!! ‌ گوشیِ تو دستش‌ رو گرفته هوا و حیاط رو دور میزنه،فکر کنم دنبال آنتنه.. پوتین هاش‌ هم از اینجا داد میزنه گشاده؛ تازه گِلی بودنش ثابت میکنه مال منه.. این دختر حواسش کجاست آخه؟! رفتم سمتش... ‌ نویسنده: @Oshagh_shohadam