نویسنده:فاطمه رهبر
انتشارات_خط مقدم
رایگان میزارم براتون به شرط دعا شهادت در حق ادمین های کانال و نویسنده محترم
#کتاب_بیست_هفت_روز_یک_لبخند
#شهید_مدافع_حرم_بابک_نوری_هریس
#پارت_شصت_و_دو
دیشب ، خواب بابک را دیدم . نشسته بود توی کویر ، تا چشم کار می کرد ، شن و ماسه بود . و من زانو زده بودم ، خسته و ناتوان بودم . شن و ماسه ، با هر تکان باد ریحته می شد روی پاهایم ، و بعد مثل یک لشکر مورچه ، در سراشیبی سر می خورد پائین . زنی بالا سرم ایستاده بود . چیزی از او مشخص نبود جز سیاهی چادرش که باد می آورد جلوی چشمانم ، و دوباره پسش می زد . از دور ، سایه ی کسی روی تپه های کوچک کشیده می شد . نمی دانم از کجا فهمیدم که بابک است ! نمی دانم چرا دست هایم را بالا بردم و از دلم صدایش زدم . از دویدن ایستاد . صدای بابک بابک گفتنم ، نه تنها تمام فضای خوابم ، آن برهوت را هم پر کرده بود . به سمتم دوید و رو به رویم ایستاد . صورت خیسم ، زیر لایه ای از شنی که به ان چسبیده بود ، سنگین بود . بابک ، رو به رویم ایستاده و دست هایش را گذاشته بود روی زانوهایش ، خم شده بود و نفس نفس می زد . گفتم ( بابک چرا کمکم نمی کنی ؟) گفت ( چرا پیشم نمی آی؟) بعد لبش به خنده ای وا شد .
از خواب که پریدم ، هموز روی پاهایم حرکت آهسته شن ریزه ها را احساس می کردم . هنوز نفس نفس زدن های بابک توی گوشم بود . بابک همان بابکی بود که بارها و بارها توی عکس ها و ویدئو ها به او خیره شده بودم ؛ همان بابکی که هرروز بارها گوشی ام را به خاطرش دست می گیرم و پوشه ی مصاحبه و نوشته هایم را که به نام او سیو کرده ام ، باز می کنم و می بندم . او همان جور پاکیزه و مرتب ، با همان لبخندی که در تمام تصویر ها ابدی اش کرده ، به خوابم آمده بود .
* * *
حالا آمده ام رشت . شن ریزه ی رویای دیشب را توی کفشم حس می کنم . در چند قدمی مزار شهدا هستم . آسمان دلم ، گرفته تر از آسمان رشت است . رو به روی مزار شهدای رشت ، دیواری هست که عکس شهدای حرم را رویش نصب کرده اند . بار دیگر به عکس های آن ور خیابان خیره می شوم و از لا به لای ماشین ها ، تصویر بابک را پیدا می کنم .
کنار دکه ی کوچک گل فروشی می ایستم . پیر مرد ، بیرون دکه ، وسط خرواری از گل ها نشسته و آن ها را برای کسانی که به زیارت قبور می آیند ، آماده می کند . گل های ریز زرد را که دورشان سلفون ضخیمی .......
🖤به کانال عشاق الشهدا بپیوندید🖤
🕊@Oshagh_shohadam🕊