eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
824 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
◽️شب قبل از شهادت بابڪ بود. یه ماشین مهمات تحویل من بود. من هم قسمت موشکی بودم و هم نیروی آزاد ادوات. اون شب هوا واقعا سرد بود. بابڪ اومد پیش من گفت: علی جان توی چادر جا نیست من بخوابم. پتو هم نیست. ◽️گفتم: تو همش از غافله عقبی. بیا پیش من، گفتم: بیا این پتو؛ اینم سوءیچ .... برو جلو ماشین بخواب، من عقب می‌خوابم. ساعت ۳شب من بلند شدم رفتم بیرون. ◽️دیدم پتو رو انداخته رو دوش خودش داره نماز می‌خونه... وقتی میگم ساعت ۳ صبح یعنی خدا شاهده اینقدر هوا سرده نمی‌تونی از پتو بیای بیرون!! ◽️گفتم: بابڪ با اینکارا شهید نمیشی پسر.. حرفی نزد، منم رفتم خوابیدم.‌‌صبح نیم ساعت زودتر از من رفت خط و همون روز شهید شد🙂💔 🕊 شادی روح پاکشون صلوات🕊 ✍راوی: همرزم‌شهید ❤️ ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅ ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
- ڪہ چۍ؟ هۍجانباز،جانباز شهید،شهید میخواستن نرن /: ڪسۍ مجبورشون نڪرده بودڪہ! +چرا اتفاقا! مجبورشون میکرد! ‌- ڪۍ؟!! +همون ڪہ تونداریش! -من ندارم؟! چۍرو؟! +غیـرت ...✨ ♥️ •●❥❥ @xx1399 ❥❥●
-『شھیدڪسےاست‌ڪھ،🥀👇 جزخداࢪا‌نمےبیند . . ؛!🌺 •♥️• ❄@xx1399
🎞 رفیق‌شــهیـد: دو روز قبل از شهادت بابک بود. شدت درگیری زیاد بود و چون دشمن سالها در ان منطقه حضور داشت پر از تله های انفجاری بود. بچه ها تله ها را پیدا میکردن و خنثی میکردن ولی گاهی هم انفجار رخ میداد و شهید تقدیم میکردیم. شهید صمدی به یکی از این تله ها برخورد کرد و شهید شد. بعد از شهادت شهید صمدی دیدم بابک نامه مینویسد. بهش گفتم چیکار میکنی؟ گفت : بعد میفهمی. به شوخی گفتم: چیه بابک عاشق شدی؟!یاخبرش میاد یا نامه اش. وقتی بابک شهید شد من پیشش بودم و دیدم داخل جیبش کاغذ هست. بازش کردم ،همون نامه بود که روز شهادت شهید صمدی مینوشت. مضمون نامه: (متن نامه به صورت دقیق نیست و فقط کلیات است) من تا به حال نه شهید دیده ام نه لحظه شهادت . هرکس بعد از شهید صمدی به فیض شهادت نائل شود اسمش را داخل این نامه مینویسم. بعد از شهادت شهید صمدی ،خودبابک به فیض رفیع شهادت رسید و به اسمان عروج کرد. ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
♥️ همرزم می گوید: مدتےکہ درسوریہ بودم خیلے ساڪت و آروم بود،گاهے می رفت‌توتنهایی‌وخلوت دعای شهادت می‌ڪرد واشڪ می ریخت... بعضےموقع هامی دیدیم نیست.. دنباش می‌گشتیم... می دیدیم رفتہ‌ڪناروگوشہ هاجاهاے خلوت تنهایی‌دعامی کنہ... همرزم می‌گوید: همیشہ درحال درس‌خوندن و عاشق مطالعه‌ویادگیرےمطالب‌تازه بود. زیرآتش ضدهوایی‌دشمن درس می خوند.. 🦋 @xx1399