eitaa logo
کلاس توحید عملی وحدیث دلدادگی
1هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
21.7هزار ویدیو
1 فایل
🔸" توحید عملے و حدیث دلدادگے" 🔻تلگرام https://t.me/ostadmoazzam_ir 🔻آپارات https://www.aparat.com/T_A_H_D 🔻اینستاگرام http://instagram.com/ostadmoazzam_ir 🆔ارتباط با ادمین https://eitaa.com/tohidamali_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃 حضرت امام حسین علیه‌السلام، حضرت عباس علیه‌السلام و حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، عاشق بودند! ✨🍃 با بیان شیوای حضرت استاد معظّم (حفظه‌الله)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼 روز با کوتاه آمدنش، 🍃🌸 بلند ترین شب سال را تقدیم مان می کند، 🍃🌼 تا بدانیم با گذشت می توان شادی را... 🍃🌸 به دیگران هدیه کرد! 🍃☺️ همراهان عزیز! 🍃😊 لحظات زیبا و شادی را برایتان آرزومندم! 🍉 یلداتون مبارک! @t_a_h_d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 تمام دلتنگی هایم... ✨ روزی ✨ ساعتی ✨ دقیقه ای... 🌻 و در نهایت لحظه ای تمام می شوند، 🌷که فقط تو در کنارم باشی! @t_a_h_d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💛 مهدی جان! 🌺 تو نیستی... 💫 و پیش من فرقی نخواهد کرد، 🍂 آخر پاییز امروز است یا فردا! 💫 یلدا همیشه اول دی نیست، 🌺 هر کس شبی بی‌یار بنشیند... 💫 شبش یلداست! @t_a_h_d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۹۷ 🍃🌹خدایا از تو می خواهم به نامت 🍃🌹 به نامی که از وفا دارد علامت 🍃🌹الها، ای مسبب،شوق آور 🍃🌹 که گرداننده ای و روح پرور 🍃🌹 همه ترتیب و تغییر ازتو یکتاست 🍃🌹 به آن نامی که ترساننده ماست 🍃🌹دهی بیم وبه یادآری مُسخر 🍃🌹به تدبیرت نکو کن کار آخر 🍃🌹الها،ای که جز تو نیست معبود 🍃🌹رها از آتشم گردان رها زود @t_a_h_d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#حدیث‌دلدادگی 🍃❤️ و چنین از عشق به جنون رسیدم من... 🍃❤️ "تو" فقط باش عزیزم، دور "تو" بگردم من! 🍃❤️ ای همه کسِ من که گرفته ای مرا در آغوشت... 🍃❤️ گر "تو" نبودی با روزگار چه می کردم من! @t_a_h_d
🍃🌸 بيدار شو امروز از زندگى از خنده گل از عطر صبح لذت ببر 🍃🌸 گلايه و تلخى را بسپار به نسيم تا با خودش ببرد زندگى پر است از شادى هاى كوچک آنها را درياب 🍃😊 سلام اولین روز زمستانیتون پر از شادی ✨ @t_a_h_d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹 منظور از " اِنِّی" که در ابتدای دعای کمیل می خوانیم چه کسی است؟! 🍃🌹 وَ ما اَنَا يا سَيدي وَ ما خَطَري 🍃🌹 وَ اَنَا الْجايعُ الَّذي اَشْبَعْتَهُ 🍃🌹 وَ الْعَطْشانُ الَّذي اَرْوَيتَهُ 🍃🌹 وَ الْعارِي الَّذي كَسَوْتَهُ 🍃🌹 وَ الْفَقيرُ الَّذي اَغْنَيتَهُ 🍃🌹 وَ الضَّعيفُ الَّذي قَوَّيتَهُ 🍃🌹 وَ الذَّليلُ الَّذي اَعْزَزْتَهُ 🍃🌹 وَ السَّقيمُ الَّذي شَفَيتَهُ 🍃🌹 با بیان شیوای حضرت استاد معظّم حفظه اللّه @t_a_h_d 1⃣0⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔸قسمت اوّل 🍃🧕 شب خونه دایی رضا دعوت بودیم. دایی رضا بعد از فوت پدربزرگم ماهی یکبار خواهر برادرها رو دور هم جمع می کرد تا دید و بازدیدی تازه کنیم. 🍃😊 مادرم وارد اتاق شد و با لبخند گفت: دخترم برای شب لباس مناسب بپوش، آخه امشب خونه دایی دعوتیم و به غیر از ما مهمونهای دیگه ای هم دعوت هستند. 🍃😒 بی حوصله گفتم: مهمون؟ مگه خودمون فقط دعوت نیستیم؟ 🍃☺️ مامان با شیطنت گفت: دایی رضا می خواد عروس بیاره، این جور که زندایی می گفت، یه مدّتی است که خانوادگی رفت و آمد داشتند. حالا که به توافق رسیدند امشب اونها رو هم دعوت گرفتند تا با هم آشنا بشویم. 🍃😁 لبخند دندان نمایی زدم و گفتم: به به! پس یه عروسی افتادیم... @t_a_h_d
🔷🔸 قسمت دوّم 🍃🧕 شب با خوشحالی کارهامون رو انجام دادیم و راهی خونه دایی رضا شدیم. 🍃👨 وارد خونه دایی شدیم. بچّه ها توی حیاط در حالی بازی بودند. حیاط پر شده بود از صدای شادی و خنده بچّه ها. دلم می خواست من هم مثل گذشته ها دور تا دور حیاط با بچّه ها بازی می کردم. 🍃👨‍🦰 با صدای دایی رضا به خودم اومدم. با خنده رو به دایی کردم و گفتم: سلام دایی جان، مشتاق دیدار. دایی با مهربونی سلام کرد و گفت: سلام به روی ماهت دایی جان. خوش اومدید. 🍃🧕 بعد از سلام و احوال پرسی وارد پذیرایی شدیم و من به آشپزخونه رفتم. زندایی در حال شستن میوه ها بود. سریع سلام کردم و چادرم را روی صندلی گذاشتم و به کمک زندایی رفتم. 🍃☺️ زندایی با محبت به رویم لبخند زد و گفت: خوش اومدی عزیزم. خونه ای که دختر نداشته باشه کارها عقب می مونه. 🍃😊 با مهربونی صورت زندایی رو بوسیدم و گفتم: زنده باشی و سلامت زندایی جان. منم مثل دختر خودت، هر کاری داشتی در خدمتم... @t_a_h_d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌲سلام برمهربان ترین پدر ، مهربان ترین استاد ومهربانترین راهنمای زندگیمان!! استاد بزگوار این روز ها برایم سخت می گذرد دوری از این مکتب سخت ترین عذاب زندگی من است ، مکتبی که شما استاد بزرگوار با بینات گوهر بارتان لحظه به لحظه مرا به معبودم نزدیک تر میکردید معبودی که تا قبل از آشنایی با این مکتب و شما به جرات می توانم بگویم که نمی شناختمش. استاد بزرگوار هر روزی که از تعطیلی کلاس مقدس توحید عملی و حدیث دلدادگی می گذرد احساس میکنم که من هم از معبودم دور تر و دور تر میشوم و چه عذابی بالاتر از این! دیگر توان دور تر شدن را ندارم ! احساس میکنم گم شده ام! از دور تر شدن می ترسم ! این بار چگونه و با چه رویی عذر خواهی کنیم از محضر شما استاد بزرگوار که هر بار بزرگوارنه گذشتید و حتی به رویمان هم نیاوردید و ما باز خطا کردیم. استاد بزرگوار شرمنده ایم از این همه خطا! پدر مهربانم من به دستان تو پل بستم به زیبا تر شدن. خداوندا سلامت بدار یگانه استاد مکتب مقدس توحید عملی و حدیث دلدادگی و یگانه سردار عرصه ی جهاد فرهنگی و خانواده ی محترمشان را(آمین یا رب العالمین)