📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 لباس شستن علامه مقدس اردبیلی
زائری در نجف، در کوچه ای به مقدس اردبیلی بر خورد کرد در حالی که مقدس لباس بسیار کهنه ای در تن داشته و شبیه اشخاص مستضعف می نمود.
آن زائر گفت: ای پیر مرد، حاضری لباس مرا بشوئی و در عوض، به تو مزد بدهم؟
مقدس قبول کرده و لباسهای او را گرفته و به منزل برد و شست و خشک کرد و آورد و تحویل داد.
وقتی آن شخص خواست مزد مقدس را بدهد، یکی از دوستان مقدس رسید و هنگامی که متوجّه قضیه شد به آن شخص گفت: می دانی این مرد کیست؟
این علّامه مقدس اردبیلی است. آن شخص به دست وپای مقدس افتاد و عذر خواهی نمود.
مقدس در جواب فرمود: این کمترین کاری بود که من در حق برادر ایمانی خودم کرده ام و خوشحال می شوم اگر بتوانم به برادر دینی خود کمک کنم.
📗 #داستانهایی_از_خوش_اخلاقی
✍ علی میر خلف زاده
@Dastanhaykotah