eitaa logo
پرسپولیس لاو|PERESLOVE🚩 هواداران پرسپولیس ❤️🚩 داستان هـاے کوتـاه فوتبال برتر
5.1هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.9هزار ویدیو
10 فایل
𝖲𝘁ᗩ𝗿𝖳: 1402 .2 .21"🫂❤ ت‍‌و پ‍‌ادش‍‌اه س‍‌رزم‍‌ی‍‌ن ق‍‌ل‍‌ب ک‍‌وچ‍‌ک م‍‌ن‍‌ی؛) 𝖯𝗿Տ𝗉𝗼ᒪ𝘀ᗩ𝗺♥️🧶...! م‍‌ی‍‌ری ب‍‌ر‍و ای‍‌ن‍‌ج‍‌ا ج‍‌ای ه‍‌وادار ف‍‌ی‍‌ک ن‍‌ی‍‌س‍‌ت👋🏻. جهت رزرو تبلیغ 👇 https://eitaa.com/joinchat/179306566C317ae49091 .
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 👈 عقيل روزی عقيل برادر امام علی عليه السلام از حضرت درخواست كمك مالی كرد و گفت: من تنگدستم مرا چيزی بده. حضرت فرمود: صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم، سهميه تو را خواهم داد. عقيل اصرار ورزيد، امام به مردی گفت: دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار، بگو قفل دكانی را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد. عقيل در جواب گفت: می خواهی مرا به عنوان دزد بگيرند. امام فرمود: پس تو می خواهی مرا سارق قرار دهی كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم؟ عقيل گفت: پيش معاويه می روم، امام فرمود: خود دانی. عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضای كمك كرد. معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت: بالای منبر برو بگو علی عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم. عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت: مردم من از علی عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت، ولی از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت. 📗 ✍ سید علی اکبر صداقت @Dastanhaykotah
📚 👈 خيانت در زيارت جناب حاج آقا حسن فرزند مرحوم آيت الله حاج آقا حسين طباطبائی قمی نقل كرد: كه برای معالجه چشم از مشهد به تهران آمده بودم، همان زمان يكی از تجار تهران كه او را می شناختم به قصد زيارت امام هشتم به خراسان رفت. شبی از شبها در عالم خواب ديدم كه در حرم امام هشتم می باشم و امام روی ضريح نشسته اند، ناگاه ديدم آن تاجر تيری به طرف مقابل امام پرتاب نمود و امام ناراحت شدند. بار دوم از طرف ديگر ضريح تيری به طرف امام پرتاب نمود و حضرت ناراحت شد. بار سوم تير از پشت به جانب امام پرتاب نمود كه اين دفعه امام به پشت افتادند. من از وحشت از خواب بيدار شدم . معالجه ام تمام شد و می خواستم به خراسان مراجعت نمايم، لكن توقف بيشتری كردم تا آن تاجر از خراسان برگردد و از حالش جويا شوم. از مسافرت برگشت و سوالاتی كردم اما چيزی نفهميدم، تا اينكه خوابم را برايش تعريف كردم. اشك از چشمانش جاری شد و گفت: روزی وارد حرم امام رضا عليه السلام شدم و طرف پيش رو زنی دست به ضريح چسبانده و من خوشم آمد و دست خود را روی دست او گذاشتم، زن رفت طرف ديگر ضريح، من هم رفتم باز دست خود را بر روی دست او گذاشتم، رفت طرف پشت سر، من هم رفتم، تا دست خود را به ضريح گذاشت، دست خود را روی دست او گذاشتم، از او سوال نمودم كه اهل كجائی. گفت: اهل تهران، با او رفاقت نموده و به تهران آمديم. 📗 ✍ سید علی اکبر صداقت @Dastanhaykotah
📚 👈 نحوی و کشتی بان شخصی علم نحو را فرا گرفته بود و در ادبیات عرب بسیار ترقی کرده و او را دانشمند علم نحو می خواندند. روزی سوار بر کشتی شد، ولی چون مغرور به علم خود بود رو به ناخدای کشتی کرد و گفت: آیا تو علم نحو خوانده ای؟ او گفت: نه، عالم گفت: نصف عمرت را تباه نموده ای. ناخدای کشتی از این سرزنش اندوهگین و خاموش ماند و چیزی نگفت. کشتی همچنان در حرکت بود، تا اینکه بر اثر طوفان به گردابی افتاد و در پرتگاه غرق شدن قرار گرفت. در این هنگام، کشتیبان که شنا می دانست، به عالم نحوی گفت: آیا شنا می دانی؟ گفت: نه، ناخدا گفت: همه عمرت به فناست چرا که کشتی در حال غرق شدن است و تو شنا نمی دانی.! عالم نحوی به غرور خود پی برد و متوجه شد که بالاترین علم آن است که انسان اوصاف زشت و صفات رذیله را در وجود خود نابود کند تا غرق دریای غرور نگردد. 📗 ✍ سید علی اکبر صداقت @Dastanhaykotah
📚 👈 عقيل روزی عقيل برادر امام علی عليه السلام از حضرت درخواست كمك مالی كرد و گفت: من تنگدستم مرا چيزی بده. حضرت فرمود: صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم، سهميه تو را خواهم داد. عقيل اصرار ورزيد، امام به مردی گفت: دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار، بگو قفل دكانی را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد. عقيل در جواب گفت: می خواهی مرا به عنوان دزد بگيرند. امام فرمود: پس تو می خواهی مرا سارق قرار دهی كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم؟ عقيل گفت: پيش معاويه می روم، امام فرمود: خود دانی. عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضای كمك كرد. معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت: بالای منبر برو بگو علی عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم. عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت: مردم من از علی عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت، ولی از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت. 📗 ✍ سید علی اکبر صداقت @Dastanhaykotah