eitaa logo
پاتوق معرفی کتاب
2.2هزار دنبال‌کننده
911 عکس
193 ویدیو
78 فایل
📚 معرفی کتب خوب 🔊ترویج فرهنگ کتابخوانی 🌐 اخبار کتاب 📊ارائه برنامه های پیشنهادی و کاربردی ترویج کتاب 💬انتقاد، نظر، پیشنهاد: @admin_book 📚پاتوق کتاب کودک و نوجوان👇 @PMKetab_koodak
مشاهده در ایتا
دانلود
🍉 با طعم آبنبات! 🍭 📚مجموعه پرفروش و از ✍ 🔖 1⃣ کتاب 📑 ۴۱۶ صفحه 💰فعلا ۱۲۵ هزارتومان! 🏃‍♂قصه شیطنت های یک بجنوردی طناز، که شما رو به سال های دهه ۶۰ می بره و صمیمیت و های ساده و شیرین اون سال ها رو برای شما تصویر می کنه. 2⃣ کتاب 📑 ۳۵۱ صفحه 💰 فعلا ۱۵۰ هزارتومان! 🙋‍♂قهرمان این کتاب، همان محسنِ آبنبات هل دار است با این تفاوت که کمی بزرگ تر شده؛ البته با اینکه بزرگ تر شده اما عاقل تر نشده! 3⃣کتاب 📑 ۳۹۶ صفحه 💰 فعلا ۱۲۰ هزارتومان! 👨‍👩‍👧‍👦اگر در «آبنبات هل‌دار» و «آب نبات پسته ای» با خانواده پر شور و شوخ و صبور محسن آشنا شدید و لحن دلنشین بجنوردی آنها را یاد گرفته‌اید، وقت آن است که «آبنبات دارچینی» را امتحان کنید؛ در این جلد اتفاقات عجیب و غیر منتظره‌ای در ساله‌های ۷۲تا۷۴، انتظار شما و البته شخصیت‌های اصلی کتاب را می‌کشند. 4⃣کتاب 📑 ۳۸۴ صفحه 💰فعلا ۱۳۵ هزارتومان! 👨‍🎓در «آبنبات نارگیلی» محسن شده است و ماجرا‌ها و خاطرات دوران دانشجویی خود در نیمه دوم دهه 70 را روایت می‌کند. این کتاب با فضای اش یادآور اتفاقاتی است که در این زمان رخ داد. همچنین در کتاب می‌توان تأثیر شرایط حاکم بر زندگی شخصیت اصلی داستان را به شکل بارزی مشاهده کرد. 🍭 ویژه خرید کل بسته ❌ قیمت بسته: فعلا ۵۳۰ هزارتومان ✅ قیمت با تخفیف : فعلا ۴۹۰ هزارتومان! 🛍 با : @book_room 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @PMKetab
پاتوق معرفی کتاب
⏰📙 #دقایقی_با_کتاب «آبنبات هل دار» همراه ما باشید 👇 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @PMKetab 📲با بازنشر مطالب از
📚 کارنامه های ثلث اول را که دادند، فرهاد شاگرد اول کلاسمان شد. من هم، که برای اولین بار موقع امتحانات خیلی درس خوانده بودم، توانستم شاگرد هیچُم بشوم. مطمئناً برایم پیشرفت محسوب می شد؛ چون به هر حال شاگرد هیچم از شاگرد آخر بودن بهتر است. البته نمره هایم واقعاً بهتر از قبل بود؛ اما باز هم پایین ترین نمره هایم در ریاضی و انضباط بود. البته همان نمره ها هم از بهترین نمرات حمید بالاتر بود. حمید درباره ی خودش همیشه می گفت هر ثلث فقط یک تجدید می آورَد و آن هم معدلش است! وقتی کارنامه ام را به آقاجان نشان دادم، دعوایم نکرد. فکر می کنم بخاطر نبودن محمد عزیز شده بودم. البته از قبل درباره ی سنگین بودنِ ریاضی کلاس چهارم و نداشتن کشش هشدار داده بودم. آقاجان زیر کارنامه ام را امضا کرد و گفت: «تو الان فقط محسن نیستی. همه به تو به چشمِ داداشِ ممّد نگاه مُکنن. باید حواستِ بیشتر جم کنی. من بخاطر ریاضی ت ناراحت نیستم؛ ولی خا پونزده نمره ی خوبی برای انضباط نیست. البته از مالِ پارسالت که بهتره.» مامان کاری به کارنامه ام نداشت. می گفت: «این پسر که از درس خواندن هیچی نِمِشه. بهتره بفرستیمش بره لااقل یک کاری یاد بگیره.» بی بی می گفت: «من مِگم بذارینش شاگرد نونوایی بشه. لااقل هر وقت مِرین نونوایی بی صف بهمان نون بده.» من، که از این حرف بی بی حرصم گرفته بود و می دیدم خودش فقط بلد است تسبیح بچرخاند و به بقیه گیر بدهد، کتاب ریاضی ام را جلویش گذاشتم و گفتم: «بی بی جان یا اینا رِ حل کن یا تو یَم پا شو بریم لبِ تنور!» بی بی، که نمی توانست بخواند، از من خواست کتابم را برایش بخوانم. برای اینکه خجالتش بدهم، صورت مسئله ها را خواندم. بی بی مسئله ها را با همان تسبیحش یکی یکی حساب کرد و دهانم را بست! من، که زورم آمده بود، تسبیح را از دستش گرفتم و گفتم: «اگه راست مِگی، بدون امداد غیبی حل کن!» 📙 کتاب 🛍 : @book_room و ویژه خرید کل ۴ جلد بسته ! 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @PMKetab 📲با بازنشر مطالب از کانال خود حمایت کنید.