هدایت شده از حیران | علیِ مهدی قلب
بسم الله
💡 یکی از خلأهای جدی در فضای #سیاست_گذاری ایران، غیبت تفکر محتوایی و تخصصی در فرآیند مذاکرات است؛ مسئلهای که ریشهاش تنها به ساختار رسمی یا نهادهای حاکمیتی برنمیگردد، بلکه خود #جریان_نخبگانی نیز در آن بهشدت مقصر است. در تمام این سالها، فارغ از اینکه در هر مقطع خاص چه کسی موافق یا مخالف ورود به #مذاکره بوده و یا چه نظری دربارهی نحوهی ورود به آن داشته، آنچه تقریباً غایب مانده، مشارکت فعال و هدفمند نخبگان سیاسی، #تشکل های فکری، #اندیشکده ها و #دانشگاهیان دغدغهمند در ارائهی پیشنهادهای مشخص دربارهی محتوای توافقهای احتمالی است. در حالیکه همه دربارهی مذاکره نظر دارند، کمتر کسی به این میپردازد که چه چیزی باید مذاکره شود و چه پیشنهادی میتواند برای ایران سودآور، دقیق و قابل دفاع باشد. این بیعملی، نخبگان را از کنشگر مؤثر به ناظر منفعل تبدیل کرده است.
🌐 در سوی دیگر، تجربهی کشورهای دیگر، بهویژه ایالات متحده، نشان میدهد که جریان نخبگانی چگونه میتواند با تولید مداوم فکر، نقش تعیینکنندهای در جهتدهی به مذاکرات ایفا کند. در آمریکا، اندیشکدهها و مراکز دانشگاهی بهصورت مشخص و نظاممند دربارهی جزئیات توافقها نظر میدهند و این نظرات را در قالب گزارشها، توصیهنامهها و یادداشتهای سیاستی ارائه میکنند. مثلاً در ارتباط با ایران، بارها پیشنهاد دادهاند که آمریکا در برابر کاهش سطح غنیسازی در نطنز، بخشی از تحریمهای ثانویه بانکی را تعلیق کند؛ یا تحلیلهایی ارائه کردهاند دربارهی اینکه چه سطحی از بازرسی از تأسیسات هستهای ایران میتواند مؤثر باشد؛ یا در مورد جدول زمانی رفع تحریمها و نحوهی بازطراحی تحریمهای نفتی و مالی ایران توصیههایی منتشر کردهاند. این پیشنهادها، حتی اگر همهشان اجرایی نشوند، فضای فکری و چارچوب تصمیمسازی لازم را برای مذاکرهکنندگان خود فراهم میکنند. اما در مقابل، نخبگان ایرانی حتی زمانی که مذاکرات در جریان است، یا درگیر موضعگیریهای کلیاند، یا منتظر دعوت رسمی برای نظر دادناند؛ درحالیکه مسئولیت نخبگی یعنی پیشقدم بودن در تولید فکر، نه صرفاً تحلیل پس از واقعه.
⭕️ بههمین دلیل، باید با صراحت گفت که جریان نخبگانی کشور، از اندیشکدهها و دانشگاهها گرفته تا تشکلهای دانشجویی و دغدغهمندان سیاسی، در ایفای نقش ملی خود کوتاهی کردهاند. این صرفاً ضعف ساختار رسمی نیست، بلکه ضعف خودخواستهی نخبگان است.
🔰 #رهبری نیز از دههی هفتاد تاکنون، بارها بر لزوم شکلگیری نهادهای فکری و اتاقهای #اندیشه_ورز برای کمک به #تصمیم_سازی تأکید کردهاند؛ و بارها تذکر دادهاند که #نخبگان نباید صرفاً در سطح تحلیلهای کلی باقی بمانند، بلکه باید وارد عرصهی ارائهی #راهکار و پیشنهادات اجرایی شوند. با اینحال، هنوز هم در حساسترین برهههای #سیاست_خارجی ، صدای روشنی از دل نهادهای علمی و فکری کشور شنیده نمیشود. اگر قرار است ایران در مذاکرات آینده جایگاه واقعی خود را بازیابد، نخبگان باید از لاک تحلیلگری و گلایهمندی بیرون بیایند و وارد سطحی جدیتر از مشارکت شوند؛ سطحی که نهتنها شامل ارائهی پیشنهادهای دقیق و کارشناسیشده باشد، بلکه بتواند در عمل به طراحی سناریوهای سیاستی، #اقناع افکار عمومی نخبگانی، و حتی تأثیرگذاری بر فضای تصمیمسازی رسمی منتهی شود. تنها در چنین صورتی است که میتوان انتظار داشت معادلات تغییر کند و جای خالی فکر ایرانی در فرآیندهای راهبردی، پر شود.
✍ حامد بخششی، دانشجوی ارشد مطالعات اروپا
#تحلیل_دیگران
@Ali_Mahdighalb