✅جشنواره گوهر فاطمی نیروهای مسلح، به منظور ترویج فرهنگ حجاب و عفاف به میزبانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حضور مسئولان محترم ساع.س فراجا برگزار و از منتخبان جشنواره تقدیر به عمل آمد.
در این جشنواره از سرکار خانم سعیدی (همسر مکرمه جناب سرهنگ مهدی شوکتی، عضو وابسته سازمان عقیدتی سیاسی فراجا) به عنوان برگزیده چهره فعال ملی تقدیر شد
💠 برابر قانون و مقررات راهنمایی و رانندگی خانم ها مجاز به رانندگی با موتورسیکلت نیستند .
🔻 به استناد ماده ۷۲۳ قانون مجازات اسلامی هر فردی بدون داشتن #مجوز قانونی که همان گواهینامه متناسب با نوع وسیله می باشد اقدام به رانندگی نماید ، اقدام وی #جرم محسوب و نامبرده به عنوان مجرم به مراجع قضایی معرفی میشود . و ظابطان قضایی میتوانند با فرد مجرم در این زمینه برخورد و جهت سیر مراحل قضایی به مرجع قضایی معرفی شود .
🔻کلیه گشت ها پلیس اعم از انتظامی ، راهور و پلیس راه در صورت رویت چنین مواردی با این جرائم برابر قانون برخورد خواهند کرد و پس از تشکیل پرونده به مرجع قضایی منعکس می نمایند .
https://eitaa.com/PR_Police
🔴 آرای مردم در مقابل حکم خدا رأی نیست؛ ضلالت است
🔰امام خمینی ره:
" مجردِ بودنِ رژیم اسلامی، این، مقصد نیست. مقصد این است که در حکومت اسلامی #اسلام حکومت کند، قانون حکومت کند، اشخاص به رأی خودشان به فکر خودشان حکومت #نکنند. رأی ندهند کسانی که خودشان را خیال می کنند صاحب رأی هستند، خودشان را متفکر می دانند، خودشان را روشنفکر می دانند؛ اینها رأی ندهند؛
برای اینکه آرای مردم در مقابل حکم خدا رأی نیست؛ #ضلالت است. ما می خواهیم که احکام اسلام در #همه_جا جریان پیدا بکند و احکام خدای تبارک و تعالی حکومت کند. "
(صحیفه امام ره، ج8، ص281)
✍پ.ن:
🔻یکی از معضلات موجود در کشورمان همین چیزی است که امام ره اشاره می کند.
🔻متأسفانه این روزها با برخی از مسئولین و همچنین با انبوهی از کارشناسان در جمهوری اسلامی روبرو هستیم که چه در زمینه #حجاب و عفاف، چه در زمینه فضای مجازی و چه در مسائل گوناگون، با #عقل_ناقص خود، با هواهای #نفسانی و اندیشه های التقاطی خود، با مصلحت تراشی های خلاف مصلحت خود، احکام خداوند را تفسیر و توجیه می کنند.
👈 میدان دادن به اینها، موجب می شود که جمهوری اسلامی از ریل اصلی خود خارج شود.
به تعبیر امام ره، " آرای مردم در مقابل حکم خدا رأی نیست؛ ضلالت است "
https://eitaa.com/PR_Police
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_سی_و_نهم
💠 مصطفی چندقدم دورتر ایستاده و زیرچشمی تمام حواسش به تماس من و ابوالفضل بود و همان اضطرابی که از لرزش صدای ابوالفضل میشنیدم در چشمان #نگران او میدیدم.
هنوز نمیدانستم چه عکسی در موبایل آن #تکفیری بوده و آنها بهخوبی میدانستند که ابوالفضل التماسم میکرد :«زینب! توروخدا دیگه نذار کسی تو رو ببینه تا بیاید زینبیه پیش خودم! من نذاشتم بری #تهران، مجبور شدم ۶ ماه تو داریا قایمت کنم، ولی دیگه الان کاری از دستم برنمیاد! امشب رو تحمل کن، ارتش داره میاد سمت #داریا.»
💠 و همین یک شب داشت جان ابوالفضل و مصطفی را میگرفت که ابوالفضل مرتب تماس میگرفت و مصطفی تا صبح نخوابید و فقط دورم میچرخید.
مادرش همین گوشه #صحن، روی زمین دراز کشیده و از درد و ترس خوابش نمیبرد. رگبار گلوله همچنان شنیده میشد و فقط دعا میکردیم این صدا از این نزدیکتر نشود که اگر میشد صحن این #حرم قتلگاه خانوادههایی میشد که وحشتزده خود را از خانه تا حرم کشانده و پناهنده #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) شده بودند.
💠 آب و غذای زیادی در کار نبود و از نیمههای شب، زمزمه کم آبی در #حرم بلند شد. نزدیک سحر صدای تیراندازی کمتر شده بود، تکیه به دیوار حرم، تمام بدنم درد میکرد و دلم میخواست خوابم ببرد بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود.
چشمم به پرچم سبز حرم در روشنای لامپ مهتابی روی گنبد مانده و انگار حضرت برایم لالایی میخواند که خواب سبکی چشمان خستهام را در آغوش کشید تا لحظهای که از آوای #اذان حرم پلکم گشوده شد.
💠 هنوز میترسیدم که با نگاهم دورم گشتم و دیدم مصطفی کنارم #نماز میخواند. نماز خواندنش را زیاد دیده و ندیده بودم بعد از نماز گریه کند که انگار تنگنای این محاصره و سنگینی این امانت طاقتش را تمام کرده بود.
خواست به سمتم بچرخد و نمیخواستم خلوتش را خراب کنم که دوباره چشمانم را بستم تا خیال کند خوابم و او بیخبر از بیداریام با پلکهایم نجوا کرد :«هیچوقت نشد بگم چه حسی بهت دارم، اما دیگه نمیتونم تحمل کنم...»
💠 پشت همین پلکهای بسته، زیر سرانگشت #عشقش تمام تارهای دلم به لرزه افتاده و میترسیدم نغمه احساسم را بشنود که صدایش را بلندتر کرد :«خواهرم!»
نمیتوانستم چشمانم را به رویش بگشایم که گرمای عشقش ندیده دلم را آتش میزد و او دوباره با #مهربانی صدایم زد :«خواهرم، نمازه!»
💠 مژگانم را از روی هم بلند کردم و در قاب گنبد و گلدسته، صورتش را دیدم و چشمانی که دل نداشتند نگاهم را ببینند و خجالتی به زیر افتادند.
از همان چشمان به زیر افتاده، بارش عشقش را میدیدم و این خلوت حالش را بههم ریخته بود که #آشفته از کنارم بلند شد و مادرش را برای نماز صدا زد.
💠 تا وضوخانه دنبالمان آمد، با چشمانش دورم میگشت مبدا غریبهای تعقیبم کند و تحمل این چشمها دیگر برایم سخت شده بود که نگاهم را از هر طرف میکشیدم مبادا عطر عشقش مستم کند.
آفتاب بالا آمد و خبری از رسیدن نیروهای ارتش نبود مگر رگبار گلولهای که تن و بدن مردم را میلرزاند.
💠 مصطفی لحظهای نمینشست، هر لحظه تا درِ #حرم میرفت و دوباره برمیگشت تا همه جا زیر نظرش باشد و ابوالفضل دلی برایش نمانده بود که در تماس آخر، ردّ پای اشک را روی صدایش دیدم :«زینب جان! نمیترسی که؟»
و مگر میشد نترسم که در همهمه مردم میشنیدم هر کسی را به اتهام #تشیّع یا حمایت از دولت سر میبرند و سر بریده سیدحسن را به چشمم دیده بودم تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانوادهها تمام شد.
💠 دست #مدافعان خالی و مراقبت از همین امانت جان مصطفی را گرفته بود که خبر ورود ارتش به #داریا در حرم پیچید. ابوالفضل بلافاصله تماس گرفت تا بیمعطلی از داریا خارج شویم که میدانست این آتش اگر دوباره شعله بگیرد خاکستر داریا را به باد خواهد داد.
حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) و پیکر سیدحسن در داریا بود که با هر قدم، مصطفی جان میداد و من اشکهایم را از چشمانش مخفی میکردم تا کمتر زجرش دهم.
💠 با ماشین از محدوده حرم خارج شدیم و تازه میدیدیم کوچههای داریا #مقتل مردم شده است. آنهایی که فرصت نکرده بودند جایی پنهان شوند یا به حرم بیایند، در همان میان خیابان سلاخی شده و پیکرهای پاره پاره و غرق به خون هر جا رها شده بود.
مصطفی خیابانها را به سرعت طی میکرد تا من و مادرش کمتر جنازه مردم #مظلوم داریا را ببینیم و دلش از هم پاشیده بود که فقط زیر لب خدا را صدا میزد. دستههای ارتش در گوشه و کنار شهر مستقر شده و خبرنگاران از صدها جسدی که سه روز در خیابان مانده بود، فیلمبرداری میکردند...
#ادامه_دارد
#قسمت_سی_ونهم
#دمشق_شهرِ_عشق
#تولیدی_عس_زنجان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥تذکر و اعمال قانون راکبین موتورسیکت های هنجارشکن توسط پلیس راهنمایی و رانندگی
#حجاب #پلیس_مکتبی
#کاشفان_حجاب
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
⚫️👈بر بالای در خانه ات #پرچمی_سیاه بگذار
قال الإمام الصادق صلوات الله عليه: مَنْ علّقَ علماً اسوداً على بابِ دارِهِ أوْ سطحِ بيتِهِ في ايّامِ عزاءِ جدّي الحسين صلواتُ الله عليه دَعَتْ لهُ ولأهلهِ أمُّنا فاطمةُ صلواتُ اللهِ عليها صباحاً ومساءً.
🏴هرکسی که پرچم سیاهی در ایام عزای جدم #اباعبدالله علیه السلام بر روی در خانه اش یا بالای آن بگذارد، برای آن و عیال آن، مادرمان #حضرت_زهرا علیها السلام صبح و شب #دعا می کند.
https://eitaa.com/PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹آداب ورود به ماه محرم
ورود به محرم هم آداب ظاهري داره و هم آداب باطني.
از آداب ظاهري ماه محرم، سياه پوشيدن و پرچم سياه زدن و... هست.
از آداب باطني هم اينستكه انسان توي اين محافل و مجالس برود و سلوك حسيني داشته باشد و خودش را به حضرت نزديك كند.
#استاد عالي
❌ ماه محرم شركت در مساجد را به فرزندان و آشنايان خود سفارش كنيم.
بركات زيادي در نماز جماعت مساجد و پاي منابر حسيني علماء هست.
در ماه محرم كنار خيابان، به فكر عمران مساجد هم باشيم.
https://eitaa.com/nouralquran
🔴 #استخدام_پلیس زن
🔹فرماندهی انتظامی استان قم در مقطع افسری دانش آموخته از بین فارغ التحصیلان زن در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد اقدام به جذب می کند:
🔹شرایط
حداکثر سن ۲۸سال (متولدین ۱۳۷۴)
حداقل قد ۱۶۵ سانتیمتر
فارغالتحصیل از دانشگاه دولتی یا دانشگاه آزاد اسلامی یا دانشگاه غیر انتفاعی
حداقل معدل ۱۵
🔹رشته های مورد نیاز:
علوم سیاسی . روانشناسی . رایانه و نرم افزار . مدیریت . حسابداری . حقوق . علوم تربیتی( مدیریت آموزشی . برنامه ریزی آموزشی . تعلیم و تربیت اسلامی . تکنولوژی آموزشی ) . الهيات و معارف اسلامی( علوم قرآن و حدیث . فقه و حقوق)
🔹زمان ارائه تقاضا به اداره گزینش و استخدام استان قم یکشنبه ۲۵ تیرماه الی چهارشنبه ۴ مرداد ماه ۱۴۰۲ به صورت حضوری از ساعت ۸صبح الی ۱۲ظهر
🔹مدارک مورد نیاز جهت ثبت نام
شناسنامه و کارت ملی متقاضی و پدر و مادر متقاضی ( درصورت تاهل : شناسنامه و کارت ملی همسر و فرزند و عقدنامه)
مدرک تحصیلی، عکس ۴×۳جدید زمینه سفید
🔹مکان : خیابان امام خمینی(ره) جنب درمانگاه حضرت زینب(س) ساختمان شهید کرمی طبقه اول اداره گزينش و استخدام فرماندهی انتظامی استان قم