eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.6هزار دنبال‌کننده
49.6هزار عکس
14.6هزار ویدیو
199 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا می‌زد من نبودم، سعد ناباورانه نگاهش می‌کرد و من فقط می‌خواستم با او بروم که با چشمانم به پایش افتادم :«من از اینجا می‌ترسم! تو رو خدا ما رو با خودتون ببرید!» از کلمات بی سر و ته اضطرارم را فهمید و می‌ترسید هنوز پشت این پرده کسی در کمین باشد که قدمی به سمت پرده رفت و دوباره برگشت :«اینجوری نمیشه برید بیرون، کردن.» و فکری به ذهنش رسیده بود که مثل برادر از سعد خواهش کرد :«می‌تونی فقط چند دیقه مراقب باشی تا من برگردم؟» 💠 برای از جان ما در طنین نفسش تمنا موج می‌زد و سعد صدایش درنمی‌آمد که با تکان سر خیالش را راحت کرد و او بلافاصله از پرده بیرون رفت. فشار دستان سنگین آن را هنوز روی دهانم حس می‌کردم، هر لحظه برق خنجرش چشمانم را آتش می‌زد و این دیگر قابل تحمل نبود که با هق‌هق گریه به جان سعد افتادم :«من دارم از ترس می‌میرم!» 💠 رمقی برای قدم‌هایش نمانده بود، پای پرده پیکرش را روی زمین رها کرد و حرفی برای گفتن نداشت که فقط تماشایم می‌کرد. با دستی که از درد و ضعف می‌لرزید به گردنم کوبیدم و می‌ترسیدم کسی صدایم را بشنود که در گلو جیغ زدم :« همینجا بود، می‌خواست منو بکشه! این ولید کیه که ما رو به این آدم‌کُش معرفی کرده؟» لب‌هایش از ترس سفید شده و به‌سختی تکان می‌خورد :«ولید از با من تماس می‌گرفت. گفت این خونه امنه...» و نذاشتم حرفش تمام شود و با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم :«امن؟! امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!» 💠 پیشانی‌اش را با هر دو دستش گرفت و نمی‌دانست با اینهمه درماندگی چه کند که صدایش در هم شکست :«ولید به من گفت نیروها تو جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از و برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمی‌کردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!» خیره به چشمانی که بودم، مانده و باورم نمی‌شد اینهمه نقشه را از من پنهان کرده باشد که دلم بیشتر به درد آمد و اشکم طعم گرفت :«این قرارمون نبود سعد! ما می‌خواستیم تو مبارزه کنار مردم باشیم، اما تو الان می‌خوای با این آدم‌کش‌ها کار کنی!!!» 💠 پنجه دستانش را از روی پیشانی تا میان موهای مشکی‌اش فرو برد و انگار فراموشش شده بود این دختر مجروحی که مقابلش مثل جنازه افتاده، روزی بوده که به تندی توبیخم کرد :«تو واقعاً نمی‌فهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟ اون بچه‌بازی‌هایی که تو بهش میگی ، به هیچ جا نمی‌رسه! اگه می‌خوای حریف این بشی باید بجنگی! ما مجبوریم از همین وحشی‌های وهابی استفاده کنیم تا سرنگون بشه!» و نمی‌دید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش شود و به هر قیمتی تنها سقوط نظام سوریه را می‌خواست که دیگر از چشمانش ترسیدم. درد از شانه تا ستون فقراتم می‌دوید، بدنم از گرسنگی ضعف می‌رفت و دلم می‌خواست فقط به خانه برگردم که دوباره صورت روشن آن جوان از میان پرده پیدا شد. 💠 مشخص بود تمام راه را دویده که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفس‌هایش به تندی می‌زد. با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان وارد شود و خودش همچنان اطراف را می‌پائید مبادا کسی سر برسد. زن پیراهنی سورمه‌ای پوشیده و شالی سفید به سرش بود، کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با شروع کرد :«من سمیه هستم، زن‌داداش مصطفی. اومدم شما رو ببرم خونه‌مون.» سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید :«یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید!» 💠 من و سعد هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را انداخت تا من راحت باشم و او می‌دید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم. از درد و حالت تهوع لحظه‌ای نمی‌توانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر پیراهن سورمه‌ای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو شبیه هم شویم. 💠 از پرده که بیرون رفتیم، مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانه‌اش چشم کسی به ما نیفتد و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین می‌کشیدم و تازه می‌دیدم گوشه و کنار مسجد انبار شده است...
🌎🌎🌎 ❎ پاسخ یک شبهه 🔴 || چگونه ممکن است یک قطره اشک بر امام حسین علیه السلام همه‌ی گناهان انسان را ببخشد؟ آیا چنین اعتقادی تشویق به گناه و مسخره کردن عدالت الهی نیست؟ 🔸 روایت ذکر شده در سوال این است 👈 هر مؤمنی برای امام حسین علیه السلام گریان شود به نحوی که اشک بر گونه های او جاری شود، جایگاه او در بهشت است و خداوند گناهان او را می‌آمرزد 👉 🔸 در مقایسه این روایت با آیات قرآن کریم به این نتیجه می‌رسیم که این روایت به صورت مطلق و بدون قید و شرط بیان نشده زیرا در آیات قرآن کریم یک اصل کلی در سوره مبارکه مائده آیه ۲۷بیان شده است: " اِنَّمَا یَتَقَبَّلُ الله مِنَ المُتَّقِین" خداوند عمل صالح را از متقین می‌پذیرد و از هر شخص با هر ایده و نیتی نمی‌پذیرد. زیرا امکان ندارد فرد حق الناس و حق الله بر گردنش باشد و بر صرف گریه برای امام حسین علیه السلام بهشتی شود. 📍 در نتیجه اشک برای امام حسین علیه السلام هر چند اندک، اگر ناشی از معرفت و آگاهی باشد سبب اوج گرفتن روح انسان می‌شود؛ زیرا اگر کسی اعتقاد و عمل صالح باهم داشته باشد، اشکی که می‌ریزد موجب بخشایش گناهانش می‌شود؛ زیرا نتیجه‌ی تقواست. 📍شيعه معتقد است اشک بر امام حسین علیه السلام بدون اطاعت الهی و ترک گناه باعث بخشش گناهان و نجات از آتش دوزخ نیست.
😭انواع اشک در قرآن😭 ❤️❤️🖤🖤❤️🖤🖤❤️ 1⃣ اشک خوف 🖤 إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻳﺎﺕ [ ﺧﺪﺍﻱِ ] ﺭﺣﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﺪ ، ﺳﺠﺪﻩ ﻛﻨﺎﻥ ﻭ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﻰ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ .(مریم ٥٨) 2⃣ اشک شوق 🖤 وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَىٰ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻠﺎم ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ ، ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻲ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ ، ﻟﺒﺮﻳﺰ ﺍﺯ ﺍﺷﻚ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ.(مائده٨٣) 3⃣ اشک حسرت 🖤 وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوا وَّأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنفِقُونَ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻧﺒﺮﺩ ] ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺮﻛﺒﻲ ﻛﻨﻲ ، ﮔﻔﺘﻲ :ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﻲ ﺩﺳﺘﺮﺳﻲ ﻧﺪﺍﺭم ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ﺑﺮم ، ﻫﻴﭻ ﻣﺆﺍﺧﺬﻩ ﻭ ﺳﺮﺯﻧﺸﻲ ﻧﻴﺴﺖ ; ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻏﺼﻪ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺸﺎﻥ ﺍﺷﻚ ﻣﻰ ﺭﻳﺨﺖ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻰ ﻳﺎﺑﻨﺪ ﺗﺎ [ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ] ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻛﻨﻨﺪ .(توبه٩٢) 4⃣ اشک تمساح(خدعه) 📛 وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً يَبْكُونَ ﻭﺷﺒﺎنگاه(برادران یوسف) ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ .(یوسف١٦)
✨﷽✨ 🔻توصیه های آیت الله کشمیری برای ماه مبارک ✍حتما دقایقی از ساعات خود را به برترین عبادت اختصاص دهید و آن هم چیزی نیست جز باخود وخدای خود خلوت‌ کنید؛ خصوصاً به نوع رابطه حضرتش با خودتان بیندیشد امید است ابوابی از معرفت به رویتان باز شود... یکی از مهمترین حالتهای بندگی خصوصا در رمضان حالتیست که توصیه مؤکد نبی مکرم(ص) است و آن می باشد؛ فقط خداو اولیاء الهی می دانند می دانند هنگام سجده عبودیت چه بارانی از ابر رحمت و چه برکاتی از عالم ربوبیت بر شما می بارد، حتماً در روز یک سجده طولانی داشته باشید... آغاز ماه رمضان حتماً کنید که لِلّه روزه بگیرید؛ آداب روزه داری را تا آنجا که نشاط دارید انجام دهید. کمیت گرا نباشید کیفیت جو باشید. دنبال ختم آیات و ادعیه نباشید. درپی هضم آنها باشید. بزرگترین مشکل ما قشری نگری به دین و شریعت است... حتی المقدور بر سفره خانه خود کنید حتی در مساجد افطار نکنید؛ بگذارید برکت افطار و دعای مستجاب لحظه ی افطار به خانواده وخانه شما تعلق گیرد. در ضمن هنگام افطار دِلال کنید... دِلال یعنی ناز کردن؛ هنگام افطار برای خدا ناز کنید چون برایش روزه‌ گرفتید و حضرتش خوان کرم گسترده لقمه اول را نزدیک دهان ببرید اما نخورید و دعا کنید؛ یعنی به خدا عرض می کنید اگه حاجتم را بدهی افطار می کنم به این حالت دلال می گویند؛ معجزه می کند... رمز ماندگاری در ضیافت الهی رمضان کیمیای است؛ با فرزندان، خویشان و دوستان خود با اکسیر حسن خلق و مهربانی برخورد ‌کنید. همیشه خصوصاً در این ماه خوش برخورد باشید. لحظه عصبانیت و خشم شما همان لحظه اخراج شما از این مهمانی الهیست... کشتی رؤیایی رمضان سوار بر امواج دریای به ساحل نجات می رسد؛ ازخدای سبحان در این ماه خصوصاً اسحار سحرآمیز آن اشک و گریه درخواست کنید. البته شرط سحرخیزی و اشک ریزی دلشکسته داشتن است.. از ابتدای ماه رمضان باید هدف گذاری شما باشد که جان جان رمضان است؛ در این خصوص سخن زیاد است لیکن « مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز». فقط سعی کنیم شب قدر در ما واقع شود نه در ماه... این ماه، ماه ماست؛ در این بهار قرآنی هرروز یک آیه را انتخاب کنید و تا افطار به طور متناوب تلاوت و در پیرامون آن تدبر نمایید امید است دم دمای افطار آن آیه برای شما پرده از رخسار بردارد... بالامام تمام الصلاة و الصیام؛ در سراسر ماه رمضان توجه شما به روزه دار حقیقی و انسان کامل یعنی وجود نمی بایست منقطع شود. روزه و نماز و بندگی شما از کانال آن حضرت به بارگاه باری تعالی بار می یابد...