eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.6هزار دنبال‌کننده
49.6هزار عکس
14.6هزار ویدیو
199 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 احساس می‌کردم از دهانش آتش می‌پاشد که از درد و ترس چشمانم را در هم کشیدم و پشت پلکم همچنان مصطفی را می‌دیدم که با دستی پر از سینه‌اش را گرفته بود و از درد روی زمین پا می‌کشید. سوزش زخم شانه، مصیبت خونی که روی صندلی مانده و همسری که حتی از حضورش کرده بودم؛ همه برای کشتنم کافی بود و این تازه اول مکافاتم بود که سعد بی‌رحمانه برایم خط و نشان کشید :«من از هر چی بترسم، نابودش می‌کنم!» 💠 از آینه چشمانش را می‌دیدم و این چشم‌ها دیگر بوی خون می‌داد و زبانش هنوز در خون می‌چرخید :«ترسیدم بخواد ما رو تحویل بده، کردم! پس کاری نکن ازت بترسم!» با چشم‌هایش به نگاهم شلاق می‌زد و می‌خواست ضرب شصتش تا ابد یادم بماند که عربده کشید :«به جون خودت اگه ازت بترسم، نابودت می‌کنم نازنین!» هنوز باورم نمی‌شد قاتل شده باشد و او به قتل خودم تهدیدم می‌کرد که باور کردم در این مسیر اسیرش شده و دیگر روی زندگی را نخواهم دید. 💠 سرخی گریه چشمم را خون کرده و خونی به تنم نمانده بود که صورتم هرلحظه سفیدتر می‌شد و او حالم را از آینه می‌دید که دوباره بی‌قرارم شد :«نازنین چرا نمی‌فهمی به‌خاطر تو این کارو کردم؟! پامون می‌رسید ، ما رو تحویل می‌داد. اونوقت معلوم نبود این جلادها باهات چیکار می‌کردن!» نیروهای امنیتی هرچقدر خشن بودند، این زخم از پنجه هم‌پیاله‌های خودش به شانه‌ام مانده بود، یکی از همان‌ها می‌خواست سرم را از تنم جدا کند و امروز سعد مقابل چشم خودم مصطفی را با چاقو زد که دیگر باورم نمی‌شد و او از اشک‌هایم را حس می‌کرد که برایم شمشیر را از رو کشید :«با این جنازه‌ای که رو دستمون مونده دیگه هیچکدوم حق انتخاب نداریم! این راهی رو که شروع کردیم باید تا تهش بریم!» 💠 دیگر از چهره‌اش، از چشمانش و حتی از شنیدن صدایش می‌ترسیدم که با صورتم به پنجره پناه بردم و باران اشک از چشمانم روی شیشه می‌چکید. در این ماشین هنوز عطر مردی می‌آمد که بی‌دریغ به ما کرد و خونش هنوز مقابل چشمانم مانده بود که از هر دو چشمم به جای اشک خون می‌بارید. در این کشور غریب تنها سعد آشنایم بود و او هم دیگر جانم شده بود که دلم می‌خواست همینجا بمیرم. پشت شیشه اشک، چشمم به جاده بود و نمی‌دانستم مرا به کجا می‌کشد که ماشین را متوقف کرد و دوباره نیش صدایش گوشم را گزید :«پیاده شو!» 💠 از سکوتم سرش را چرخاند و دید دیگر از نازنین جنازه‌ای روی صندلی مانده که نگاهش را پرده‌ای از اشک گرفت و بی‌هیچ حرفی پیاده شد. در را برایم باز کرد و من مثل کودکی که گم شده باشد، حتی لب‌هایم از می‌لرزید و گریه نفسم را برده بود که دل سنگش برایم سوخت. موهایم نامرتب از زیر شال سفیدی که دیشب سمیه به سرم پیچیده بود، بیرون زده و صورتم همه از و گریه در هم رفته بود که با هر دو دستش موهایم را زیر شال مرتب کرد و نه تنها دلش که از دیدن این حالم کلماتش هم می‌لرزید :«اگه می‌دونستم اینجوری میشه، هیچوقت تو رو نمی‌کشوندم اینجا، اما دیگه راه برگشت نداریم!» 💠 سپس با نگاهش ادامه مسیر را نشانم داد و گفت :«داریم نزدیک میشیم، باید از اینجا به بعد رو با تاکسی بریم. می‌ترسم این ماشین گیرمون بندازه.» دستم را گرفت تا از ماشین پیاده شوم و نگاهم هنوز دنبال خط خون مصطفی بود که قدم روی زمین گذاشتم و دلم پیش عطرش جا ماند. سعد می‌ترسید فرار کنم که دستم را رها نمی‌کرد، با دست دیگرش مقابل ماشین‌ها را می‌گرفت و من تازه چشمم به تابلوی میان جاده افتاد که حسی در دلم شکست. 💠 دستم در دست سعد مانده و دلم از قفس سینه پرید که روی تابلو، مسیر دمشق نشان داده شده و همین اسم چلچراغ گریه را دوباره در چشمم شکست. سعد از گریه‌هایم کلافه شده بود و نمی‌دانست اینبار خیال دیگری خانه خاطراتم را زیر و رو کرده که دلم تنها آغوش را تمنا می‌کرد. همیشه از زینبیه دمشق می‌گفت و نذری که در حرم (سلام‌الله‌علیها) کرده و اجابت شده بود تا نام مرا زینب و نام برادرم را ابوالفضل بگذارد؛ ابوالفضل پای مادر ماند و من تمام این را دشمن آزادی می‌دیدم که حتی نامم را به مادرم پس دادم و نازنین شدم. 💠 سال‌ها بود و دین و مذهب را به بهانه آزادی از یاد برده و حالا در مسیر برای همین آزادی، در چاه بی‌انتهایی گرفتار شده بودم که دیگر رهایی نبود...
💢 روز میلاد پیامبر با عظمت‌تر از عید فطر و قربان 🔷 عالم سنی، «سیّد محمّد بن علوی مالکی»، مدرس علوم حدیث در مکه مکرمه، در نقد و رد افکار وهابیت نسبت به برگزاری جشن میلاد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در مقدمه کتاب خود می‌نویسد: ✍🏻 «ما قائل به آن نیستیم که روز تولد پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله عید است، بلکه معتقدیم که این روز مبارک، بزرگ‌تر و باعظمت‌تر از عید است. اگرچه ما آن را عید نمی‌نامیم، ولادت آن حضرت، عید‌ها و شادی‌ها را به همراه آورد و همه روزهای بزرگ در اسلام از حسنات ایشان محسوب می‌شود».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🎥 توصیه معنوی رهبر فرزانه انقلاب(مدظله العالی ) ✳️ به کانال روابط عمومی پلیس بپیوندید⇩⇩⇩ https://eitaa.com/PR_Police
💢 دفاع شیعه از فلسطین ✍️ دفاع شیعیان از مردم مظلوم فلسطین، مبتنی بر دلایلی است که در متون دینی وجود دارد: 1️⃣ بی‌تردید مردم فلسطین در مقابل آماج سنگین یهود، مظلوم واقع شده‌اند و بنابر روایات، دفاع از مظلوم وظیفه هر انسان آزاده‌ای است. 2️⃣ کمک به مردم مظلوم فلسطین، پاسخی به ندای مسلمانان است؛ زیرا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند که کسی که به صدای مسلمانان، جواب ندهد، مسلمان نیست. 3️⃣ هرچند در بین فلسطینیان، ناصبی هم وجود دارد؛ ولی اکثریت جمعیت آن‌ها محبان اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند؛ بلکه در بین آن‌ها شیعیان دوازده امامی نیز وجود دارد. 4️⃣ از آنجا که یهود خود را نسل برگزیده و برتر می‌داند، اگر پیروز شود، گرفتاری و ناامنی‌های مسلمانان به مراتب بیشتر خواهد بود؛ پس برای امنیت آینده خودمان هم که شده باید در بیرون از مرزها با آن‌ها مبارزه کرد. ✅ بنابراین وظیفه دینی شیعیان، حمایت و دفاع از مردم مظلوم فلسطین است.
🔻وظیفه شیعیان پس از نیمه شعبان 🌱سال هاست که مردم تمام دنیا از سعادت وجود یک رهبر معصوم و برنامه های جامع برای سعادت دین و دنیا محروم هستند؛ غم و اندوهی که شیعیان آن را بیش از دیگران احساس می کنند. 🔹 پیامبر معظم اسلام صلی الله علیه وآله فرمودند: «بهترین اعمال امت من، انتظار فرج و گشایش است. شیعیان ما همواره در غم و اندوه هستند تا اینکه فرزندم ظهور کرده و دنیای مملو از ظلم و ستم را پر از عدل و داد کند». 🔺 شیعیان باید بزرگترین غم و اندوه خویش را فقدان امام معصوم خود بدانند؛ بدین صورت پیش از آمدن آخرین ذخیره الهی و گسترش عدل فراگیر، تحمل سختی های مرسوم در زندگی دنیایی برای آنها آسان تر خواهد شد. این وظیفه مهم شیعیان پس از نیمه شعبان است.