eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.6هزار دنبال‌کننده
49.6هزار عکس
14.6هزار ویدیو
199 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 آخرین صحنه شهر زیبا و سرسبز ، قبرستانی بود که داغش روی قلب‌مان ماند و این داغ با هیچ آبی خنک نمی‌شد که تا فقط گریه کردیم. مصطفی آدرس را از ابوالفضل گرفته و مستقیم به خیابانی در نزدیکی حرم (علیهاالسلام) رفت. ابوالفضل مقابل در خانه‌ای قدیمی ایستاده و با نگاهش برایم پَرپَر می‌زد که تا از ماشین پیاده شدم، مثل اینکه گمشده‌اش را پیدا کرده باشد، در آغوشم کشید. 💠 در این سه روز بارها در دلم رؤیای دیدارش را به قیامت سپرده بودم و حالا در عطر ملیح لباسش گریه‌هایم را گم می‌کردم تا مصطفی و مادرش نبینند و به‌خوبی می‌دیدند که مصطفی از قدمی عقب‌تر رفت و مادرش عذر تقصیر خواست :«این چند روز خیلی ضعیف شده، می‌خواید ببریمش دکتر؟» و ابوالفضل از حرارت پیشانی‌ام تب تنهایی‌ام را حس می‌کرد که روی لبش لبخندی نشست و با لحنی دلنشین پاسخ داد :«دکترش حضرت زینبه (علیهاالسلام)!» 💠 خانه‌ای دو طبقه برایمان تهیه کرده بود و می‌دانست چه از این خانه نمایان است که در را به رویمان گشود و با همان شرین‌زبانی ادامه داد :«از پشت بام حرم پیداس! تا شما برید تو، من می‌برمش رو ببینه قلبش آروم شه!» نمی‌دانستم پشت این نسخه، رازی پنهان شده که دستم را گرفت و از راه پله باریک خانه، پا به پای قامت شکسته‌ام تا بام آمد. 💠 قدم به بام خانه نهادم و خورشید حرم در آسمان آبی طوری به دلم تابید که نگاهم از حال رفت. حس می‌کردم گنبد حرم به رویم می‌خندد و (علیهاالسلام) نگاهم می‌کند که در آغوش عشقش قلبم را رها کردم. از هر آنچه دیده بودم برای حضرت شکایت می‌کردم و به‌خدا حرف‌هایم را می‌شنید، اشک‌هایم را می‌خرید و ابوالفضل حال دیدنیِ دلم را می‌دید که آهسته زمزمه کرد :«آروم شدی زینب جان؟» 💠 به سمتش چرخیدم، پاسخ سوالش را از آرامش چشمانم گرفت و تیغی در گلویش مانده بود که رو به حرم چرخید تا سوز صدایش را پنهان کند :«این سه روز فقط (علیهاالسلام) می‌دونه من چی کشیدم!» و از همین یک جمله درددل خجالت کشید که دوباره نگاهم کرد و حرف را به هوایی دیگر بُرد :«اونا عکست رو دارن، اون روز تو بیمارستان کسی که اون زن رو پوشش می‌داده، تو رو دیده. همونجا عکست رو گرفتن.» 💠 محو نگاه سنگینش مانده بودم و او می‌دید این حرف‌ها دل کوچکم را چطور ترسانده که برای ادای هر کلمه جان می‌داد :«از رو همون عکس ابوجعده تو رو شناخته!» و نام ابوجعده هم ردیف حماقت و بی‌غیرتی سعد بود که صدایش خش افتاد :«از همون روز دنبالته. نه به خاطر انتقام زنش که تو لو دادی و تا الان حتماً اعدام شده، به خاطر اینکه تو رو با یه ایرانی دیدن و فکر میکنن از همون شبی که سعد تو رو برد تو اون خونه، جاسوس سپاه بودی. حالا می‌خوان گیرت بندازن تا اطلاعات بقیه رو ازت دربیارن.» 💠 گیج این راز شش ماهه زبانم بند آمده بود و او نگاهش بین من و می‌چرخید تا لرزش چشمانم بند زبانش نشود و همچنان شمرده صحبت می‌کرد :«همون روز تو فرودگاه بچه‌ها به من خبر دادن، البته نه از دمشق، از ! ظاهراً آدمای تهران‌شون فعال‌تر بودن و منتظر بودن تا پات برسه تهران!» از تصور بلایی که تهران در انتظارم بود باز هم رنگش پرید و صدایش بیشتر گرفت :«البته ردّ تو رو فقط از و از همون بیمارستان و تو تهران داشتن، اما داریا براشون نقطه کور بود. برا همین حس کردم امن‌ترین جا برات همون داریاست.» 💠 از وحشتی که این مدت به تنهایی تحمل کرده بود، دلم آتش گرفت و او می‌دید نگاهم از نفس افتاده که حال دلم را با حکایت مصطفی خوش کرد :«همون روز از فرودگاه تا بیمارستان آمار مصطفی رو از بچه‌های دمشق گرفتم و اونا تأییدش کردن. منم همه چی رو بهش گفتم و سفارش کردم چشم ازت برنداره. فکر می‌کردم شرایط زودتر از این حرفا عادی میشه و با هم برمی‌گردیم ، ولی نشد.» و سه روز پیش من در یک قدمی همین خطر بودم که خطوط صورتش همه در هم شکست و صدایش در گلو فرو رفت :«از وقتی مصطفی زنگ زد و گفت تو داریا شناسایی‌ات کردن تا امروز که دیدمت، هزار بار مردم و زنده شدم!» 💠 سپس از همان روی بام با چشمش دور حرم چرخید و در پناه (علیهاالسلام) حرف آخرش را زد :«تا امروز این راز بین من و مصطفی بود تا تو آروم باشی و از هیچی نترسی. برا اینکه مطمئن بودیم داریا تو اون خونه جات امنه، اما از امروز هیچ جا برات نیست! شاید از این به بعد حرم هم نتونی بری!»...
فرق امام خمینی و امام خامنه‌ای این است که امام خمینی... ✅ داشت ✅ داشت ✅ داشت ✅ داشت ✅ داشت ✅ داشت ✅ خود آقای رو داشت و .... و امّا : امام خامنه‌ای 👇 هاشمی،خاتمی،روحانی،موسوی و ...داشت و هنوز هم دارد! 💠یعنی خودش باید ✅به جای رجایی از دفاع کند. ✅به جای مطهری را بیان کند. ✅به جای مفتح با وحوزه هم کلام شود. ✅به جای بهشتی از اسلامی کند. ✅ به جای باهنر و چمران در تنگناها وارد شود. این است دلیل "این عمار؟" او در فتنه ۸۸!! و چه زیبا گفت شهید مرتضی که "خون دادن برای امام خمینی زیباست اما خون دل خوردن برای امام خامنه‌ای ازآن هم زیباتر است." و چه زیبا تر گفت شهید سردار سلیمانی که خامنه‌ای عزیز مظلوم است او را تنها نگذارید!‏: 🇮🇷🇮🇷 🔺 شاید اینکه کسی مقام معظم رهبری را ندارد، بخشی از آن مربوط به ما باشد، ما در این و شخصی که در این جایگاه قرار دارد، کم کاری کردیم... آقا سیدعلی حسینی خامنه‌ای کیست ... که تو نیویورک و کالیفرنیا چهارصدهزار نفر دارد؟ 🔻کدام مرجع تقلیدی، دومین کشورش بوده است؟ 🔻کدام رهبری در دنیا هشت سال جبهه‌های بوده است؟ 🔻کدام جنگی هشت سال رئیس جمهوری بوده است؟ 🔻کدام رهبری دشمنش می‌گوید تو زندگینا‌مه‌اش نه یک برگ سیاه بلکه یک برگ خاکستری هم وجود ندارد؟ 🔻کدام در دنیا کدام مرد سیاسی این قدر و پاک هستند؟ چه طور تربیتشان کرده است؟ 🔻همان که هفته‌ای دو بار خارج فقه و اصول می‌گوید؟ 🔻همان که آیت‌الله گفته است: "وقتی میهمانش بودم، اجازه نداد پسرش با ما بخورد که از بیت المال است." 🔻همان که استاد ما می‌گفت خانه‌اش است فقط یک فرش دارد از جهیزیه خانمش 🔻کدام با این حجم کاری، اخبار 20:30 پخش کرد مثل همیشه سر وقت به قرارش آمد رٵس ساعت 8 صبح نه دقیقه‌ای دیر و نه دقیقه‌ای زود 🔻همان که به خاطر نگهداری ، و قم را کرد 🔻همان که دستش هنوز هم به خاطر آسیب دارد و در چهره‌اش درد مشخص است 🔻کدام مرجع شیعه می‌توانست این همه را کند؟ 🔻این مرد 84 ساله کیست؟ که امیر گفته است: "از نصایحتان، بهره می‌برند و ما …" 🔻پسر امیر گفته است: "بابایم می گوید عالم اسلام، یک دارد آن‌هم ." 🔻 رئیس سابق سازمان ملل گفته است: "دیدم در اوج معنویت، در اوج سیاست بود باید سازمان ملل، او بود." 🔻: "آنچه دیدم، منطبق بود بر داستانهایی که از در انجیل خوانده‌ام." 🔹️حالا این سیّاس کیست؟ 🔻کسی است که وقتی آیت الله کامل‌ترین نفس عالم در بیمارستان بستری بود و به همان درد مرحوم شد پسرش گفته است: "دیدم در ساعات آخر عمرش پدرم ختم گرفته گفتم چرا؟ گفت آقای خامنه‌ای کردستان هستند!" آخرین عمل بهجت صلوات برای سلامتی اوست 🔻او کیست که پسر آقای گفته است: "وقتی ایشان قم آمدند، آقا سیدعبدالله جعفری به من زنگ زدند پیرمرد نود و اندی ساله‌ای که قبلهء عرفا بعد آقای بهجت بود و کسالت داشت، که مرا برای دیدار آقای خامنه‌ای ببر" و پسر آقای پهلوانی می‌گفت: "آن ابرمرد توحید خم شد دست سید علی را ." 💐«یـــا صـــاحـــب الـــزمـــان!»💐 🔹️اگر# نایبت این‌چنین می‌کند ده کشور منطقه را و دلها‌ را، تو چه می‌کنی؟😍 🔻بیا باور کن دشمنانمان هم مانده‌اند و از دشمنی این مرد پشیمان شده‌اند! او بی‌نظیر است افتخار می‌کنیم به نفسش به قدمش به نورش 🔹️چشم اسلام و ایران روشن است از نور او. لبیک یا خامنه‌ای برای سلامتی‌شان صلوات https://eitaa.com/PR_Police
❤️ سلام بر ابراهیم... (وجود مغتنمی که قدر ندانستیم) 🔹 چه کنیم با عالمی که اینقدر مملو از است. وقتی بالاسر عالم ایستاده و او اداره می‌کند هم بیم دارد و هم امید، هم خوف دارد و هم رجا، چرا که حکیم با و قواعد کار می‌کند و ما بی‌خبر از قواعد اداره عالم، به‌فکر دودوتاچارتای مادی خودمانیم... 🔹 وقتی با خدای سروکار داری، گاهی حکمتش اقتضا می‌کند با سیلی از غفلت بیدارت کند و گاه نوازشی نرم و آرام. گاه با جلال و گاه با جمال. و ما حیران در این میدان. و البته حکیم، کریم است و با کریمان کارها دشوار نیست اما بشرطها و شروطها... وقتی اولین فراز ابوحمزه این است که "الهی لا تودبنی بعقوبتک" یعنی خدای مهربانم گاهی برای ادب کردن این بنده بی‌ادب گاهی دست به عقاب می‌شود. دراین قهر هم، مهر را می‌بینم. ولی امام می‌خواهد تا می‌شود با قهر ادب نشویم که درد دارد... 🔹 شاید ما مدت‌هاست در نیستیم. مدت‌هاست از درک غافلیم. مدل تعامل انسان شاکر با عالم، با حوادث، با حتی کاستی‌ها و نقصان ها متفاوت است. حتی وقتی نقد می‌کند نقدش از مقام شکر برمی‌خیزد گویی بوی شکر می‌دهد... 🔹 ما سال‌هاست در مقام ایستاده‌ایم. چشم نعمت بینمان کم‌سو شده. آنقدر که چشمان برای دیدن بدی ها تیزبین است، برای دیدن خوبی‌ها نابیناست. پس شده‌ایم یکسره غر، یکسره نق، یکسره و 🔹 همین است که آقا دائم می‌گوید جامعه نیاز به دارد. آقا حکيم است، نبض جامعه را دردست دارد، قواعد عالم را بهتر از ما می‌داند. می‌بیند ناشکری ما و ما و دشمن که حالا با او به رسیده‌ایم چه بلای بزرگی بر سر جامعه و حتی خودمان آورده‌ است. پس راهبردی ترین نقطه برای ایستادن را می‌داند و امید تکیه بر دیوار شکر دارد چرا که چشم شاکر است که امیدوار است نه چشم کافر... 🔹 آقا دیشب گفت آقای رئیس جمهور است. اغتنام را پیش‌تر از امیرالمؤمنین شنیده بودیم وقتی دائما می‌گفت: فاغتنم الفرصه و یا الفرصه تمر مر السحاب... علی می‌داند که ما قدر نعمت‌ها و موقعیت‌ها را نمی‌دانیم پس دائم ما را به اغتنام توجه می‌دهد. 🔹 آیا با همه نقدها و کاستی‌ها حس کرديم یک است؟ یا همه چیز را با رئیسی ازدست رفته می‌دیدیم و در فکر عبور از رئیسی بودیم؟ نه اینکه کاستی‌ها را نبینیم و نقدها را نگوییم، که اولین تذکردهنده خود آقا است همیشه اما سوق و سیاق و میل ما به کجاست؟ نقد می‌کنیم از دریچه شکر و اغتنام یا نقد می‌کنیم از پایگاه کفران نعمت‌ها؟ حال جبهه انقلاب را ببینیم چه بود و چه هست. 🔹 من نمی‌دانم در پس پرده چه حکمتی است، ولی به خدای حکیم و کریم اعتماد دارم و دل به لطف او خوش دارم. رئیسی برای ما هم بود در خلوص و شدت خدمت و هم در مظلومیت و غربت. قطعاً خدای متعال خیر این امت را می‌خواهد و قطعاً همه‌اش خیر است... 🔹 و نمی‌دانم چه سری است در و امام رضایی ها، چه سری است که خیلی از بهترین‌هایمان یا در راه امام رضا بود که رفتند یا در ایام امام رضا... یا امام رئوف به ما تهیدستان در این روز ولادتت رئوفانه رحمت و کرامت و عنایت کن... 📝 سحر ولادت شمس‌الشموس، در حیرت از گردش ایام و در آرزوی بازگشت ابراهیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻روایت شهید بهشتی، از مظلومیت این روزهای شهید ابراهیم رئیسی 🔻ویژگی مشترک این دو شهید مظلوم بروز و ظهور قدرتمند در رفتار و توصیف خود و ثبات و ایستادگی در راه خدا و میدان است. 🔻شهید رئیسی بیش از آنچه می‌پنداشتیم به پیر و مراد خود مظلوم شبیه بود.