#تشنگان_وصل
در قدر عاشقانه سری بر حرم زدند
قرآن به سر گرفته و از عشق دم زدند
با سوز اشک شد "بِکَ یارَب..." طنینشان
آن شب سکوت سرد جهان را به هم زدند
آن شب کبوترانه پریدند از زمین
در آسمان گنبد خضرا قدم زدند
در آستان ساقی کوثر در آن بهشت
هریک سه جرعه باده از آن جام جم زدند
آن شب تمام پنجره ها عطر یاس داشت
گویا سری به گُلشن باغ ارم زدند
زخمی عمیق، خون جگر بود اشکشان
حرف از بنای یک حرم مُحترم زدند
لب تشنگان وصل پُر از اشک و سوز و آه ...
با قطره قطره اشک سری هم به یم زدند
آن شب قبول خاطر خون خدا شدند
یک فال هم به مرثیه "محتشم" زدند
باز این چه شورش است که در جان غزّه است
زيتون به خون تپیده و طوفان غزّه است
سجّاده هایشان ز تب عشق غرق سوز
در حال سجده "قرعه قسمت به غم"۱ زدند
بر این حرم سلامی از آن یک حرم رسید
با یاعلی به گنبد زینب علم زدند
گفتند صادقانه به دل هرچه داشتند
عاشق شدند و نام جهان را قلم زدند
آن شب شدند از قفس تن رها و بعد
هی بال و پر زدند و دم از صبحدم زدند
آهو شدند و ساکن این هشتمین بهشت
گُل گشت و گشت در حرم محترم زدند
یک لحظه پَر زدند و رسیدند کاظمین
آن دم سری به حضرت بابُ الکَرم زدند
یک لحظه پَر زدند و رسیدند سامرا
یک دم سری به "جامعه" در وقت کم زدند
برداشتند سمت خدا یازده قدم
تا جاودان شدند و قلم بر عدم زدند
برخاست ماه و یک قدم آمد به سمتشان
اینگونه شد شهادتشان را رقم زدند
آری بهای جان عزیزان بهشت بود
رفتند و پشت پا به مقام و درم زدند
✍#ناصر_دوستی
┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
#پشیمانتان_میکنیم
#سنصلی_فی_القدس
#ع_س_مرآ_شهید_دستغیب_جهرم