eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.7هزار دنبال‌کننده
49.9هزار عکس
14.6هزار ویدیو
201 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 همیشه در پست‌های کلیدی حضور داشته‌اید، ۱۰ سال رییس صداوسیما بوده‌اید، ۱۲ سال روی صندلی‌ مجلس نشسته‌اید، رییس مجلس بوده‌اید، عضو مجمع تشخیص هستید، بعد آمده‌اید و می‌گویید «ملک را چاره‌ای دیگر نیاز است». 🔹 عالیجناب! شما الان باید پاسخگو‌ی ملت باشید، نه ژست اپوزیسیون بگیرید! « د
هیچ دختری الکی به شما پیام نمیده! هیچ شرکتی سود زیاد و همیشگی نمیده! شما در هیچ مسابقه ای برنده نشدید! هیچ سرمایه گذاری مطمئنی برای ایرانی ها در خارج از ایران وجود نداره! اگر سرمایت رو به هر کسی به امید سود زیاد دادی به احتمال زیاد هیچ وقت به پولت نمیرسی! این دومین مورد این اواخر هست که این مشکل براشون پیش اومده و دارایی شون به باد رفته. دوستان و همراهان عزیز لطفا این موارد رو جدی بگیرید این نوع کلاهبرداری ها واقعا زیاد شده به هیچ وجه اعتماد نکنید یک شبه کسی تا الان میلیاردر نشده... این متن را با دوستانتون به اشتراک بگذارید. 🇮🇷روابط عمومی پلیس🇮🇷 @pr_police
خبری خوش برای علاقمندان به ثبت نام در مقطع افسری پیش ثبت نام افسری فراجا (دانش آموخته) به اطلاع همراهان گرامی میرسانیم : علاقه مندان جذب در مقطع افسری فراجا ، مرکز گزینش و استخدام فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از بین متقاضیان دارای مدرک ۱/کارشناسی ۲/ کارشناسی ارشد اقدام به پیش ثبت نام مینماید. علاقه مندان می‌توانند ثبت نام اولیه را انجام دهند و در مراحل بعدی شروع به روند های گزینش و استخدام کنند. آدرس مراجعه جهت ثبت نام : تهران / میدان انقلاب اسلامی / ابتدای کارگر جنوبی / نبش خیابان نظری / طبقه (۳) شماره تماس اداره گزینش و استخدام فراجا : ۰۲۱۶۳۹۸۱۳۹۵ 💳💎HekmatCart|صفحه خبری . اقتصادی .حکمت‌کارت|` 🔗https://eitaa.com/joinchat/2246902010Cfc934f8f59
خبری خوش برای علاقمندان به ثبت نام در مقطع افسری پیش ثبت نام افسری فراجا (دانش آموخته) به اطلاع همراهان گرامی میرسانیم : علاقه مندان جذب در مقطع افسری فراجا ، مرکز گزینش و استخدام فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از بین متقاضیان دارای مدرک ۱/کارشناسی ۲/ کارشناسی ارشد اقدام به پیش ثبت نام مینماید. علاقه مندان می‌توانند ثبت نام اولیه را انجام دهند و در مراحل بعدی شروع به روند های گزینش و استخدام کنند. آدرس مراجعه جهت ثبت نام : تهران / میدان انقلاب اسلامی / ابتدای کارگر جنوبی / نبش خیابان نظری / طبقه (۳) شماره تماس اداره گزینش و استخدام فراجا : ۰۲۱۶۳۹۸۱۳۹۵
🔆 بعد از پیروزی انقلاب، رئیس مجلس اعلای شیعه لبنان هواپیمایی اجاره کرد و حدود هشتاد نفر از شخصیت های لبنانی را آورد ایران. افرادی که وزیر و وکیل و چهره های سیاسی بودند. رفتیم ساختمان نخست وزیری. وقتی موقع خواب شد، گفتند: کجا بخوابیم؟ 🔻 عرف این بود که اقلا باید در هتلی پنج ستاره اسکان شان می دادند. چمران خیلی راحت گفت: صندلی ها را جمع کنید و همین جا روی زمین بخوابید !! حسابی تعجب کرده بودند. برای اعتراض به محمد شمس الدین مراجعه کردند. 👈 دکتر وقتی متوجه اعتراض ها شد، گفت: کشور ما کشور انقلاب است و هتل هم میانه ای با انقلاب ندارد. یا همین جا بخوابید و یا اگر هتل می خواهید بدانید انقلابی نیستید. 🔸 بالاخره همه آن شب در همان ساختمان و روی زمین خوابیدند. راوی: سید محمد غروی 📚 برگرفته از کتاب چمران مظلوم بود ناشر: یا زهرا (س) صفحه ۲۵ 🇮🇷 تحلیل سیاسی و جنگ نرم
39.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقصد عالی انتظامی جمهوری اسلامی ایران از منظر ریاست محترم ساع.س فراجا حضرت حجت الاسلام والمسلمین ادیانی: 🌹ساخت نیروی انتظامی در تراز انقلاب🌹
✍️ 💠 به‌قدری جدی شده بود که نمی‌فهمید چه فشاری به مچ دستم وارد می‌کند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خونواده‌ات فرق داشتی و به‌خاطر همین تفاوت در نهایت ترک‌شون می‌کردی! چه من تو زندگی‌ات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانواده‌ام را در محضر و سر سفره با سعد دیده بودم و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای ، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست. از سکوتم فهمیده بود در شکستم داده که با فندک جرقه‌ای زد و تنها یک جمله گفت :« یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی می‌زد که ترسیدم. 💠 مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک می‌لرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شب‌نشینی ندارم که خودش دست به کار شد. در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«می‌خوای چی‌کار کنی؟» 💠 دو شیشه بنزین و و مردی که با همه زیبایی و دلم را می‌ترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمی‌شد در شیشه‌های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟» بوی تند بنزین روانی‌ام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی می‌کرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا می‌گفتم اون‌روزها بچه بازی می‌کردیم؟» 💠 فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سال‌ها انتظار برای چنین روزی برمی‌آمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از و و و و و ، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!» گونه‌های روشنش از هیجان گل انداخته و این حرف‌ها بیشتر دلم را می‌ترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی‌اش زمزمه کرد :«من نمی‌خوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار هم دیگه تمومه!» 💠 و می‌دانستم برای سرنگونی لحظه‌شماری می‌کند و اخبار این روزهای سوریه هوایی‌اش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار می‌کنه! حالا فکر کن ناتو یا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!» از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر می‌شد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان می‌گرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه می‌خوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت می‌تونه به ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!» 💠 با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه‌اش فشار می‌داد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمی‌دانستم از من چه می‌خواهد که صدایش به زیر افتاد و تمنا کرد :«من می‌خوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمی‌شنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟» نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می‌شد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه‌ای چنگ می‌زدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درس‌مون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس می‌کنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟» 💠 به‌ هوای سعد از همه بریده بودم و او هم می‌خواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمی‌بری سوریه؟» نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! ایندفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، می‌تونی تحمل کنی؟»...
⭕️ وضعیت اطلاع رسانی دولت واقعا ضعف جدی داره. پیام‌های زیادی در دایرکت اومده مبنی بر خرید 50 فروند هواپیما و هلیکوپتر توسط دولت دستاورد کل برجام و روحانی چند تا دونه هواپیما بود که گوش عالم را کر کردن از بس گفتن! تا روحانی خبر را مصادره نکرده بازنشر کنید. خدا قوت رییسی عزیز
⭕️ وضعیت اطلاع رسانی دولت واقعا ضعف جدی داره. پیام‌های زیادی در دایرکت اومده مبنی بر خرید 50 فروند هواپیما و هلیکوپتر توسط دولت دستاورد کل برجام و روحانی چند تا دونه هواپیما بود که گوش عالم را کر کردن از بس گفتن! تا روحانی خبر را مصادره نکرده بازنشر کنید. خدا قوت رییسی عزیز
مراسم وداع با شهید امنیت سرگرد "مهدی هادی" با حضور مسئولین و مردم ولایی و شهیدپرور زنجان در امامزاده سید ابراهیم (ع) برگزار شد 🌹روابط عمومی پلیس🌹 🆔@PR_Police