eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.6هزار دنبال‌کننده
49.6هزار عکس
14.6هزار ویدیو
199 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
✅حزب شناسی 2⃣قسمت دوم 🔴قسمت دوم سیاست های پژاک رهبران فعلی پژاک، سیامند معینی و زیلان وژین هستند. طبق گفته های واشنگتن پست، نصف اعضای پژاک زن هستند. یکی از همین زنان که عضو رهبری پژاک است، گلستان دوگان است که خود دانش اموخته ی روانشاسی دانشگاه تهران می باشد. پژاک معتقد است که زنان باید همگام با مردان در تمام عرصه ها حضور داشته باشند و زن و مرد برابر باشند.این گروه به طور فعال چریک های زن را استخدام میکند. پژاک از اعضای جوامع کنفدرالسیم کردستان (kck) می باشد، تعدادی از گروه و اعضای کردی که زیر سایه (kck) هستند که از طرف کمیته اجرایی انتخاب شده رهبری میشود. پژاک نیز تعدای هسته در داخل خود دارد.  یکی از مهم ترین شاخه آنها,(HPJ) است ، مثل اهداف پ‌ک‌ک(PKK) در ترکیه، رهبران پژاک می گویند که هدف بلند مدت پژاک، تشکیل دادن اقلیم خودمختار کردستان در ایران است. فرق انها با (PKK) این است که انها با ترکیه می جنگند ولی پژاک با ایران،هر چند ترکیه مواضع پژاک را نیز هدف قرار میدهد.پژاک تمرکز زیادی بر روی براندازی نظام دینی در ایران،و پی ریزی یک حکومت فدرال که در ان هر یک از اتنیک های (اقوام)ایران، اقلیم خودمختار خود را داشته باشند. 🌹روابط عمومی پلیس🌹 🆔@PR_Police
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
✅🇮🇷🌹زندگی نامه حاج احمد متوسلیان🌹 2⃣قسمت دوم با پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محل خویش را عهده‌‌دار شد. پس از شکل‌گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و دوشادوش سایر همرزمانش با حداقل امکانات موجود به سازماندهی نیروها همت گماشت. احمد متوسلیان پس از شروع غائله کردستان در اسفندماه سال 1357 به همراه 66 تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوکان شد و به دلیل ابتکار عمل هوشیارانه و فرماندهی قاطع خود توانست کلیه اشرار مسلح را متواری کند. وی پس از تثبیت مواضع نیروهای انقلاب در بوکان، به شهرهای سقز و بانه رفت. در ابتدای ورود به شهر بانه، به تلافی کمین ناجوانمردانه‌ای که ضدانقلابیون به نیروهای ستون ارتش زده بودند، طی یک عملیات دقیق ضدکمین خسارات سنگینی به آنان وارد آورد که در این نبرد، چهارصد اسیر و دویست کشته از ضدانقلاب برجای ماند.
۴ شهریور ۱۴۰۲
✅🌹زندگی نامه شهید مهدی باکری🌹 2⃣قسمت دوم فعالیت های سیاسی ومذهبی علی باکری برادر وی یکی از عضو های اصلی سازمان مجاهدین خلق ایران بود که توسط ساواک زندانی شد. سپس در دادگاه نظامی به جرم برهم زدن امنیت ملی به اعدام محکوم گردید. مهدی با شنیدن خبر فوت برادرش بسیار متاثر و غمگین شده بود. او پس از فارغ التحصیلی اش از دبیرستان وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی مکانیک تحصیل خود را آغاز نمود. وی از بدو ورودش به دانشگاه تبریز، به یکی از مبارزان دانشجو در مقابل ظلم، بی عدالتی رژیم فاسد وقت تبدیل شد. شهید باکری در جریان فعالیت‌های سیاسی خود (طبق اسناد محرمانه به دست آمده) در سازمان امنیت آذربایجان شرقی (ساواک) تحت نظر بوده است. پس از مدتی، حمید دیگر برادر علی برای برقراری ارتباط با دیگر مبارزان، به کشورهای خارجی فرستاده شد تا برای مبارزان داخل کشور سلاح بفرستند. شهید مهدی باکری در دوران سربازی اش که در دوره ارسال اعلامیه های امام خمینی (ره) بود در مدتی که به عنوان افسر وظیفه در تهران فعالیت میکرد از پادگان فرار کردوگریخت تا برنامه های سیاسی خود را در پیش بگیرد. او در این دوران زندگی مخفیانه ای آغاز کرد و فعالیت های مختلفی برای انقلاب اسلامی انجام داد.
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
✅🌹زندگینامه شهید بروجردی🌹 2⃣قسمت دوم پس از قیام 19 دی ماه سال 1356 در قم با اخذ مجوز شرعی از برخی علما و روحانیون پیرو حضرت امام خمینی (ره)،ن عملیات نظامی علیه رژیم را شروع کرد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی بی‌وقفه به مبارزات خود ادامه داد. برخی از اقدامات وی عبارتند از: مبارزه جدی و عملی علیه حضور آمریکا در کشور. خلع سلاح قرارگاه پلیس (تهران). عملیات نظامی 15 خرداد 1357. انفجار در نیروگاه برق و کاخ جوانان منطقه شوش. خلع سلاح کلانتری 14 در میدان خراسان. شرکت در آزادسازی پادگان جمشیدیه و رادیو تلویزیون. هنگامی که بازگشت حضرت امام خمینی (ره) به ایران حتمی شد، محمد بروجردی به عنوان مسئول حفاظت حضرت امام (ره) از طرف شهید بهشتی و شهید عراقی انتخاب شد و در طول مسیر با عشق و علاقه‌ای قلبی به این کار مبادرت ورزید و در مدرسه رفاه نیز در آن دوران حساس، به عنوان مسئول حفاظت، ایفای نقش نمود. وی پس از مدتی سرپرستی زندان اوین را به عهده گرفت و چندی بعد او یکی از دوازده نفری بود که در خدت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بنیانگذاری کردند. بروجردی در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که عوامل داخلی ابرقدرت‌ها، فتنه و آشوب را در مناطق کردنشین به راه انداختند، با فرمان تاریخی حضرت امام (ره) مبنی بر مقابله و سرکوب ضدانقلاب، عازم پاوه شد.
۳ مهر ۱۴۰۲
✅🌹زندگینامه شهید حسن طهرانی مقدم🌹 🇸🇩کسی که می‌خواست اسرائیل را نابود کند 🇸🇩 💠قسمت دوم 👈شهید بزرگوار حاج حسن طهرانی‌مقدم پس از پایان دوره تحصیلات متوسطه در رشته صنایع(برش قطعات صنعتی) در مقطع فوق دیپلم مدرسه عالی تکنیکیوم نفیسی پذیرفته شد. 💠همراهی در مبارزات انقلابی؛ ۱۳۵۷ همزمان با اوج‌گیری فعالیت انقلابی، تحت تاثیر برادرش (محمد) به صف انقلابیون پیوست. او در روزهای منجر به پیروزی انقلاب به اتفاق دوستانش در فعالیت‌های زیرزمینی، نارنجک‌های دستی می‌ساخت که با استفاده از سه راهی لوله آب تولید می‌شد. شب ۲۲ بهمن در میدان امام حسین(فوزیه سابق) با پرتاب نارنجک دستی یک خودروی نظامی ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر خودرو را به اسارت درآورد. 💠اخذ مهندسی صنایع؛ ۱۳۵۸ حسن طهرانی مقدم در سال ۱۳۵۸، در مقطع لیسانس رشته مهندسی صنایع پذیرفته و به اخذ مدرک مهندسی در این رشته موفق شد. 💠عضویت در سپاه پاسدران؛ تیرماه ۱۳۵۹ طهرانی مقدم در ۲۱ سالگی و در ابتدای شکل‌گیری رسمی سپاه پاسداران، به عنوان مسئول اطلاعات منطقه‌ی ۳ سپاه شمال، مشغول به فعالیت شد و تا ۵۹/۷/۳۱ در این سمت باقی ماند. در زمان بروز ناآرامی‌ها در نقاط مرزی که مهم‌ترین آنها حوادث تجزیه‌طلبانه در کردستان بود، سپاه را در ۱۵ ماه اول عمر خود متوجه ضرورت تقویت صبغه نظامی کرد.
۲۵ مهر ۱۴۰۲
48.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند آستین خالی، جدیدترین مستند از شهید حاج حسین خرازی 📌 ماجرای دست قطع شده حاج حسین از زبان همرزم شهید 🔹 حاج حسین خودش وسط میدان بود و رزمندگان از حضور فرمانده در خط اول جنگ قوت قلب گرفته و تلاش بی حدی داشتند. ◇ حاج حسین مانوس با قرآن بود و همیشه آیات قرآن را شاهد بر سخنان خود می‌گرفت. ◇ با دوربین روی خاکریز سوار شد که خمپاره آمد و سر بیسمچی قطع شد و دست حاج حسین از پوست آویزان شد و... ◇ تدبیری برای حمله شبانه و عافگیرانه دشمن با چراغ خودرو و تيراندازی با فشنگ رسام
۱۹ آبان ۱۴۰۲
✅خاطرات همرزمان شهیدحاج قاسم سلیمانی 🌹قسمت دوم من با حاج قاسم و زارع منصوری حدود ساعت ۱۰شب بود، رفتیم آن‌جا و در صف عراقی‌ها نشستیم. غذا گرفتیم و خوردیم. چند تا لودر آن‌جا بود. حاج‌ قاسم به من گفت: تو که راننده‌ی لودر هستی، می‌تونی یکی از این لودرها رو برداری؟ گفتم: نه! مگه می‌شه؟! گفت: امکانش رو خدا برامون درست می‌کنه. رفتم دیدم یکی از دستگاه‌ها صفر هست و هنوز بیلش هم زمین نخورده. برگشتم به حاجی گفتم: یکی از دستگاه‌ها خوبه؛ ولی بقیه نه. گفت: برو چک کن روغن و آبش رو. گفتم: بله داره، ولی سوئیچ نداره.ن گفت: تو کیسه آخر پشت سر صندلی سوئیچ هست. رفتم برداشتم و روشن کردم. حاج قاسم خودش کنارم نشست و گفت: حرکت کن! از خاکریز اول و دوم که گذشتیم به خاکریز سوم که رسیدیم، شلیک دشمن شروع شد و متوجه شدند. صبح روز بعد رادیو لندن اعلام کرد که قاسم سلیمانی آمد عراق یک دستگاه لودر برداشت و برد از همان موقع شدیم راننده‌ی مشهور.
۹ دی ۱۴۰۲
✅حمله به پایگاه عین الاسد 2⃣قسمت دوم🇮🇷🇮🇷 زمان انجام عملیات این عملیات در ساعت ۱:۲۰ بامداد یعنی همان ساعت هدف قرار گرفتن خودروی شهید قاسم سلیمانی و چند ساعت قبل از دفن پیکر وی انجام شد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچنین از حمله موشکی به پایگاه نظامی حریر آمریکا در نزدیکی فرودگاه اربیل در منطقه کردستان عراق خبر داد. با اینکه پنتاگون، مدعی شد هیچ آمریکایی در این حمله کشته نشده‌است. خبرگزاری فارس از قول «یک مقام آگاه» در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشت که تلفات این حمله، ۸۰ کشته و حدود ۲۰۰ نفر زخمی بوده‌است. همچنین شبکه المیادین گزارش داد که هلیکوپتر‌های آمریکایی در حال انتقال تلفات از پایگاه آمریکایی عین‌الاسد در عراق هستند. جزئیات بیشتر از عملیات موشکی سپاه علیه پایگاه آمریکایی در مورد این حمله موشکی به پایگاه نظامی آمریکا رسانه ها نوشتند: آنچه در این عملیات بسیار مهم است و برای اولین بار اعلام می‌شود این است که موشک‌های قیام در این عملیات از سامانه مختل کننده رادار برخوردار بوده و مجهز به کلاهک‌های بارانی بودند. نیمه شب گذشته نیروی هوافضای سپاه پاسداران طی عملیاتی موشکی، پایگاه عین الاسد در عراق که مقر نیرو‌های آمریکایی است را مورد حمله قرار داد. طبق اطلاعاتی که به خبرنگار تسنیم رسیده، سپاه در این عملیات از دو موشک فاتح ۳۱۳ با برد ۵۰۰ کیلومتر و قیام با برد ۸۰۰ کیلومتر استفاده کرده است.
۱۷ دی
✅زندگینامه امام خمینی 🔴قسمت دوم علامه سید احمد موسوی مشهور به "هندی" پدر آیت‌الله سید مصطفی موسوی، از آن رو به "هندی" شهرت یافته بود که سال‌ها پیش نیای بزرگوارش، به انگیزه تبلیغ دین از نیشابور به کشمیر هجرت کرده بود و در آنجا به شهادت رسید. از آن پس به رسم و سپاس مردم هند، به "دینعلی شاه" لقب گرفت. پدر سید احمد از نوادگان میرحامد حسین، صاحب عبقات الانوار است. سید احمد پس از شهادت پدر، کشمیر را به قصد نجف ترک گفت و در آن شهر به اجتهاد دست یافت. وی بنا به درخواست مردم خمین، نجف را ترک گفت تا امور شریعت آنان را به عهده گیرد. در خمین با بانویی به نام سکینه عقد همسری بست و بعد از سه دختر، خداوند به او فرزندی داد که نامش را مصطفی نهاد. سید احمد در اواخر سال ۱۲۸۵ یا ۱۲۸۶ قمری وفات می‌کند.
۲۷ دی
🌹نقش زنان در شکل گیری و پیشرفت انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی(ره)👇👇 🔻 2 – نقش زنان در خانواده خانواده واحد اصلی جامعه است و زنان در حفظ کانون خانواده نقش کلیدی دارند، آنها امور منزل، نگهداری از بچه ها را انجام می دهند و در عین حال با انجام کار در خارج از خانه به اقتصاد خانواده کمک می کنند. زن می تواند شوهرش را به انجام کارهای خوب ترغیب کند و یا به سمت کارهای بد سوق دهد که نهایتاً تأثیر بدی بر جامعه خواهد داشت. دراین زمینه، امام خمینی (س) فرموده است:  🌹«صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه می گیرد.» بنابراین، صلح و آرامش، موفقیت یا انحرافات، نارضایتی، ناپاکی و فساد خانواده و همچنین سرنوشت گروههای اجتماعی و افراد جامعه، به زنان آن جامعه وابسته است. عبارت زیر از امام خمینی (س) بیانگر این جایگاه است:  🌹«زن نقش بزرگی در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است.»
۱ بهمن
نقش معلمان در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی 2⃣قسمت دوم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به سبب گسترش ارزش‌های غربی و شیوع بی حجابی و بی عفتی در جامعه، وظیفه و نقش معلمان زن به مراتب مهم‌تر و بارزتر بود و آنان در سال‌های مبارزه با رژیم پهلوی و به ویژه در چند سال پایانی حاکمیت ستمشاهی نقش مؤثری در به صحنۀ مبارزه آوردن دانش آموزان دختر و حفظ و حراست از ادبیات انقلابی ایفا کردند. تحت تأثیر فعالیت‌های فرهنگی زنان معلم از اواسط دهه 1350ه.ش حجاب به عنوان یک سنت و ارزش اسلامی مورد توجه و استقبال دختران و زنان ایرانی قرار گرفت.و حضور دانش آموزان دختر محجبه و چادر به سر در تهران و شهرهای بزرگ و کوچک سبب تشویش و تردید کارگزاران فرهنگی رژیم پهلوی گردید.به گونه‌ای که در سال 1355ه.ش به هنگام ملاقات امیر عباس هویدا با معلمان کاشان همه آن‌ها که جزء کادر آموزشی بودند، چادر را به عنوان حجاب شایسته خود انتخاب کرده و در حضور وی با چادر حضور پیدا کردند. در زمینۀ آگاهی بخشی معلمان در یکی از اسناد ساواک آمده است: (ناظمیان دبیر دبیرستان دخترانه مهرگان سمنان بعد از ظهر مورخه 15/1/ 37[1357] در سر کلاس دوم ضمن سخنرانی می‌گوید که من نمی‌توانم به شما تبریک بگویم چون به دلایلی که خود شما هم می‌دانید عید نداشتیم؛ فقط می‌توانم به شما بگویم در کوشش‌های خود موفق باشید.) نامبرده ضمن اشاره به وقایع تبریز گفت: عید امسال عزای ملی بود نه عید و سپس از آیات زیارتی. سیادتی. شیخ نجات و خمینی نام برد و از آن‌ها ستایش کرد.
۱۲ بهمن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پخش "ایران، انقلاب، انتخابات" از شبکه خاوران خراسان جنوبی 🔻در آستانه برگزاری انتخابات مهم و سرنوشت ساز دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری "ایران، انقلاب، انتخابات" کاری از معاونت تبلیغات و روابط عمومی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی خراسان جنوبی در ساعت ۲۲۱۸ دقیقه روز سه شنبه هشتم اسفندماه جاری روی آنتن شبکه استانی خراسان جنوبی رفت. 🔻این مستند در سه قسمت با موضوع اهمیت برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی ایران و برنامه‌های دشمنان برای تاثیرگذاری بر آن توسط معاونت تبلیغات و روابط عمومی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی خراسان جنوبی تهیه شده است. لینک مستند در سپهر تی وی👇👇 https://sepehrtv.ir/live/khorasanjonoobi/recording/173954794 ✌️
۹ اسفند
گفتم -آره اگه ما رو لایق برادری بدونن پرسید -شما _ای؟ گفتم -بله چطور؟! گفت -از کتابی که دستت بود -آها گاهی وقتا میام با مباحثه میکنم -مگه ‌ست؟ جوابشو ندادم تا خودش نوشته‌ی روی رو بخونه متدین پیشداد -اینجا که نوشته چرا صداش میکنی؟ -وصیت خودِ دوست داشته صداش کنند اون هم بخاطر دوستش که شده اسمش بوده از جاش بلند شد و گفت -یکم قدم بزنیم؟؟ منم که حسابی جذب نورانیت حاج اقا شده بودم با کمال میل قبول کردم میون باهم قدم بزنیم از خودش گفت از خودم گفتم از گفت از گفتم از زندگیش گفت از گفتم از کارش گفت از گفتم کم کم خوشید داشت غروب میکرد ، و به اصطلاح غروب فرا رسید و من باید برمی‌گشتم خونمون و اون هم باید میرفت محل کارش که برای تبلیغ اومده بود. از هم جدا شدیم و برای یک لحظه ذهنم درگیر این ماجرا بود که ایشون کی بود و یک دفعه از کجا پیداش شد تا اینکه......... چند سال بعد از طرف حوزه اردو رفتیم تو خوابگاه نشسته بودم که دوستم علیرضا بدو بدو اومد سمتم و گفت -اسماعیل یه حاج آقایی اومده میخواد تو رو ببینه -من و؟؟؟فامیلیش چیه؟؟ -نباتی حاج آقا نباتی -نمیشناسمش حالا کجا هست؟ -پایین منتظر توئه تا اینو گفت سراسیمه از جام پاشدم و گفتم -لباسام خوبه؟ گفت -اره فقط یه عبا بنداز که رسمی تر باشه داشتم از پله ها میرفتم پایین در همین حال یه آقایی داشت از پله ها میومد بالا بی‌تفاوت بهش یه سلام کردم و از پله ها اومدم پایین چن پله‌ای که گذشت یه صدایی منو جلب خودش کرد -اقای صادقی؟؟؟؟؟ باعجله و هول و استرس صورتمو برگردوندم -بله بفرمایید صدا مال همون آقایی بود که داشت از پله‌ها میرفت بالا -من و نمیشناسید؟؟ -نه متاسفانه اومد پایین -خوب نگاه کن ببین من و یادت میاد؟ -نه متاسفانه -یعنی اینقدر عوض شدم؟ -شایدم -شایدم چی؟؟ -هیچی تو دلم گفتم شایدم من پیر شدم و کم‌حافظه رفتیم تو حیاط چن دقیقه‌ای رو باهم حرف زدیم ولی من باز هم بخاطر نیاوردمش -اسماعیل وقت داری بریم بیرون -آره ولی قبلش باید لباسام و عوض کنم -نمیخاد همینجوری خوبه فقط عبا رو دوشت بنداز حله اینجا قمِ مردم با عبا راه میرن رفتم بالا عبامو بردارم که حاج آقا گفت -لطفا تنها بیا میخوام تنها باشیم استرس عجیبی من و فراگرفت خودمو جمع و جور کردم و باصدای گرفته گفتم -چشم رفتم بالا تو این مدت علیرضا منتظر من بود که برگردم -سلام چیشد دیدیش؟؟ -آره ولی اصلا نمیشناسمش -نگفت کجا دیدتت؟؟ -نه فقط گفت بریم بیرون دور بزنیم -میخوای باهاش بری؟؟ -نمیدونم خودمم خیلی میترسم -میخوای من باهات بیام؟؟ -نه بابا گفت تنها بیا علیرضا دست و پاش و گم کرد و گفت -نرو دیوانه بهش اعتماد نکن تو که اونو نمیشناسی -نگران نباش اتفاقی نمیفته ته دلم میگه آدم خوبیه فقط یه زحمتی من که سوار ماشین شدم تو پلاک ماشینشو بردار اگه برنگشتم بدردت میخوره راحت تر پیدام میکنی اون که بهترین دوست من بود گفت -اره فکر خوبیه فقط مواظب خودت باش تا دم در همراهم کرد سوار ماشینش شدم و علیرضا خیلی نامحسوس پلاک ماشین طرفو برداشت... 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 این داستان ادامه دارد ...
۲۴ اسفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴ فروردین
🌹زندگینامه شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی🌹 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 همکلامی‌مان با مادر سجاد زبرجدی شرایط خاصی داشت. مادری که سعی می‌کرد با زبان بی‌زبانی برایمان از دردانه بگوید. صفیه کمانی همه صحبت‌هایش را با ترک‌خورده‌اش درهم می‌آمیخت و اگر نمی‌توانست منظورش را بفهماند، نوشتاری به دستم می‌داد تا به این ترتیب بتواند روایتگر زندگی تا شهادت فرزند باشد. صفیه کمانی سخنانش را از دردانه‌اش اینگونه آغاز می‌کند: سجاد در یک خانواده رشد پیدا کرد. داود و مرتضی کمانی هر دو از شهدای دفاع مقدس هستند. پسرم دوست داشت سپاهی شود و ما هم مشوقش بودیم. از بارز پسرم می‌توانم به محجوب بودن، داشتن ایمان قوی، حب رهبری، پاکدامنی، شجاعت، صداقت، مهربانی، احترام به بزرگ‌تر‌ها، ساعی، ورزشکار و بسیار مسئولیت‌پذیر اشاره کنم. اهل صله رحم بود و تمامی خصوصیات خوب یک انسان واقعی را دارا بود. با ایمان قوی و علاقه شدید قلبی به اسلام و ائمه اطهار، از میهن و اسلام و کشورش می‌کرد و همواره گوش به فرمان رهبر بود. به نظر من همه این خوب بودن‌ها و خالص بودن‌هایش، به خاطر علاقه‌اش به سرگذشت دایی‌های داود و مرتضی کمانی بود. او مسیر را از دایی‌هایش آموخته بود.
۳ اردیبهشت
✅زندگینامه شهید محمد علی دولت آبادی اولین شهید پلیس ۱۱۰ 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 شهیدمحمدعلی  دولت آبادی از همان دوران کودکی با سیره ی ائمه اطهار علیه السلام آشنا گردیده و پای ثابت هیئت های مذهبی بود. پدر شهید دولت آبادی می گوید که محمد کمتر از یکسال داشت که در اولین عاشورای عمرش همراه هیئت عزاداری سرور وسالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام  او را قلمدوش کرده و با محفل عاشورائیان آشنا گردید. عشق به امام حسین علیه السلام چنان در تاروپود وجود شهید دولت آبادی ریشه دوانده بود که در  ایان نوجوانی وجوانی تقریبا هرشب به هیئت های هفتگی مختلف رفته و همراه دیگر عاشقان آن حضرت عزادارای میگرد. شهیدمحمدعلی دولت آبادی به حضرت ثامن الحجج امام رضا علیه السلام نیز ارادت ویژه ای داشت چنانکه در چند سال آخر عمر کوتاه خود ،هرکجا بود هنگام تحویل سال خود را به بارگاه ملکوتی امام رضا علیه اسلام رسانده و با قرائت زیارت آن حضرت سال را تحویل می نمود. او شعری را همیشه زیر لب  زمزمه می نمود که همکاران او در کلانتری و دوستان وهمقطارانش در بسیج ،زیاد از او شنیده بودند.  زائری   بارانی ام    ،  آقا  به  دادم  می رسی؟             بی پناهم خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی؟ گر  چه   آهو   نیستم   اما   پر   از    دلتنگی ام                    ضامن   چشمان   آهوها  ، به   دادم  می رسی؟ من   دخیل  التماسم  را به   چشمت   بسته ام                           هشتمین    دردانه    زهرا   ، به دادم  می رسی؟ 🇮🇷روابط عمومی پلیس🇮🇷 🆔@pr_police
۹ اردیبهشت
⭕️مهدویت قسمت دوم ✅امام خمینی مسئله مهدویت را یک موضوع تاریخی و سیاسی نمی‌داند، بلکه وجود حضرت مهدی (علیه‌السّلام) و ظهور ایشان را کامل کننده مقصد انبیاء (علیهم‌السّلام) در اجرای عدالت در تمام عالم و در مراتب انسانیت می‌شمارد و این مطلب که امام عصر (علیه‌السّلام) با وجود ظلم و فساد در جامعه ظهور می‌کند را نقد می‌کند و معنای حقیقی انتظار مهدویت را در اسلام، معنای جدید و مخالف با سکوت می‌داند و معتقد است، حضرت با ظهور خود، انحراف‌ها در نفوس، اخلاق، اعمال و عقاید اشخاص را به مرتبه اعتدال و صراط مستقیم برمی‌گرداند.  امام خمینی معتقد است امام عصر، ولی الله و واسطه فیض و عنایات حق تعالی است و انسان کاملی است که صاحب ولایت مطلقه الهی و تداوم بخش رسالت انبیای الهی و سر امتداد لیله القدر است.  به اعتقاد امام خمینی یکی از ویژگی‌های منجی بشریت، تحقق حکومتی است که در آن، مستضعفان وارثان زمین باشند که تمام احکام اسلام در آن اجرا می‌شود  و یکی از اهداف مهدویت و مهدی موعود (علیه‌السّلام)، ایجاد جامعه‌ای است که در میان افراد آن، آیین برادری حکمفرما است و اختلافی در میان نیست.
۳۰ اردیبهشت
✅زندگینامه شهید سید ابراهیم رئیسی 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی در دوره تربیتی خاصی که مرحوم شهید بهشتی جهت کادرسازی برای تأمین نیازهای مدیریتی نظام اسلامی برگزار کرده بود، شرکت کرد و به دنبال شورش‌های مارکسیستی و ایجاد مشکلات متنوع در مسجد سلیمان، به همراه گروهی از طلاب در قالب فعالیتهای فرهنگی به آن منطقه رفت. پس از بازگشت از مسجد سلیمان، مجموعه سیاسی- عقیدتی پادگان آموزشی صفر- دو در شاهرود را تأسیس و برای مدت کوتاهی آن را اداره کرد ورود رئیسی به عرصة مدیریت از سال ۱۳۵۹ و با حضور در جایگاه دادیاری شهرستان کرج آغاز شد و پس از مدتی با حکم شهید قدوسی، به سمت دادستان کرج منصوب شد. موفقیت او در ساماندهی وضعیت پیچیده این شهر موجب شد تا پس از دو سال در تابستان ۱۳۶۱ همزمان با دادستانی شهر کرج، مسئولیت دادستانی شهر همدان را نیز عهده دار شود.  حضور همزمان او در این دو مسئولیت، برای مدتی ادامه یافت تا آنکه به عنوان دادستان استان همدان معرفی شد و از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳، در این سمت خدمت نمود.
۱ خرداد
✅زندگینامه شهید سید ابراهیم رئیسی 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی در دوره تربیتی خاصی که مرحوم شهید بهشتی جهت کادرسازی برای تأمین نیازهای مدیریتی نظام اسلامی برگزار کرده بود، شرکت کرد و به دنبال شورش‌های مارکسیستی و ایجاد مشکلات متنوع در مسجد سلیمان، به همراه گروهی از طلاب در قالب فعالیتهای فرهنگی به آن منطقه رفت. پس از بازگشت از مسجد سلیمان، مجموعه سیاسی- عقیدتی پادگان آموزشی صفر- دو در شاهرود را تأسیس و برای مدت کوتاهی آن را اداره کرد ورود رئیسی به عرصة مدیریت از سال ۱۳۵۹ و با حضور در جایگاه دادیاری شهرستان کرج آغاز شد و پس از مدتی با حکم شهید قدوسی، به سمت دادستان کرج منصوب شد. موفقیت او در ساماندهی وضعیت پیچیده این شهر موجب شد تا پس از دو سال در تابستان ۱۳۶۱ همزمان با دادستانی شهر کرج، مسئولیت دادستانی شهر همدان را نیز عهده دار شود.  حضور همزمان او در این دو مسئولیت، برای مدتی ادامه یافت تا آنکه به عنوان دادستان استان همدان معرفی شد و از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳، در این سمت خدمت نمود.
۱ خرداد
🔻زندگینامه شهید سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان 🔺قسمت دوم 🇱🇧🇯🇴🇮🇶🇮🇷🇱🇧🇯🇴🇮🇶🇮🇷🇱🇧🇯🇴🇮🇶🇮🇷 این کار محبوبیت حزب‌الله را در منطقه افزایش داد و جایگاه آن را در لبنان تقویت کرد. نقش حزب‌الله در حمله به واحد گشت مرزی اسرائیل که منجر به جنگ ۲۰۰۶ اسرائیل و لبنان شد البته در معرض انتقاد محلی و منطقه‌ای قرار گرفت. در سال ۲۰۱۳، حزب‌الله در جنگ داخلی سوریه علیه آنچه که نصرالله آن را «افراطی‌های اسلام‌گرا» نامید، از حکومت بشار اسد اعلام حمایت کرد.     در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴، سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرد نیروی هوایی اسرائیل مقر اصلی حزب‌الله در بیروت را با هدف ترور نصرالله مورد حمله قرار داده است. متعاقباً ارتش اسرائیل اعلام کرد در این حمله حسن نصرالله به شهادت رسیده است.
۲۳ مهر
بسم الله الرحمن الرحیم با آژانس تا مسجد ولیعصر میروم... فکر و خیال را پس میزنم و از ماشین پیاده میشوم... قدم هایم را آرام برمیدارم... صدای فرحناز در گوشم میپیچد:یه سال میخوای بمونی خونه مهدیه ؟ میخندم و زیر لب میگویم:راست میگی...وسایلام خیلی زیاده مطهره حرفم را قطع میکند،با خنده میگوید: میخواستی کامیون بگی بیاد کمد وسایلاتو بیاره قم .. فرحناز نگاهی به صورتم می اندازد و هرسه آرام میخندیم... چمدان را زمین میگذارم و چادرم را روی سرم مرتب میکنم... سوار اتوبوس میشویم اولین مکان توقف حرم امام (ره)هست یک ساعتی فاصله داریم ... لبم را از ذوق میگزم در حد یک ربع زیارت میکنم و از فرحناز مطهره جدا میشوم... به سمت معبودگاه عشق قعطه ۵۰بهشت زهرا حرکت میکنم مزارش خیلی خلوت است تلفن همراهم را از داخل کیف برمیدارم و مداحی را پلی میکنم ... اشکهایم جاری میشود،قطره اشکی مژه های بلندم را رها میکند و روی گونه ام مینشیند... صفحه گوشی روشن میشود و نام فرحناز روی صفحه گوشی نقش میبندد... صدایم را صاف میکنم و جواب میدهم:بله فرحناز با صدای نسبتا بلند میگوید کجا رفتی تو؟ درحالی که با یک دستم گلاب را روی مزار سرازیر میکنم میگویم: -هیس چه خبرته؟ صدای فرحناز بلند تر از قبل در گوشم میپیچد: نمیگی من نگرانت میشم کجا رفتی؟ -اومدم مزار آقاسید ... فرحناز:خب به ما هم میگفتی میومدیم... ❣❣❣❣❣❣❣ در فکر فرو میروم...قرار است یک ماه قم بمانم و زندگی را بنویسم... فرحناز کنارم مینشیند:زهرای من از من ناراحته؟ _زمزمه میکنم:فرحناز... حرفم را قطع میکند و میگوید:آخه نگرانت شدم... _لبخندی نثار چهره پاکش میکنم:دیگه که گذشت ولش کن... فرحناز نفس عمیقی میکشد:گوشیت داره زنگ میخوره،مطهره نگاهی به صورتم می اندازد و میگوید:گوشی کشت خودشو جواب بده دیگه... با قدم های بلند خودم را به میز میرسانم و جواب میدهم:سلام مهدیه جان...خوبی چند لحظه مکث میکند و میگوید:سلام...کجایین مطهره مقابلم می ایستد و با تکان دادن سرش میپرسید کیه!؟... همانطور که به صحبت های مهدیه گوش سپرده ام، در دهان آرام میگویم:مهدیه س.. فرحناز بلند صدایم میزند:زهرا، با یه خداحافظی مهدیه رو خوشحال کن... بالاخره صحبت هایم را به جمله آخر میکشانم:کار نداری مهدیه جان؟یک ساعت دیگه میبینمت... خوشحالی را میتوان در چشمهایم به وضوح دید... فرحناز به سمتم قدم برمیدارد،ارام میپرسد:چی گفت مهدیه؟ با شیطنت لبخندی میزنم و میگویم:چیزی خاصی نگفت ... مطهره گوشه لبش را به دندان گرفته و به من زل زده،...لبش را رها میکند و میگوید:چی گفته داری از خوشحالی میمیری...! همانطور که روسری ام را با وسواس مرتب میکنم با لبخندی از روی خوشحالی به مطهره و فرحناز نگاه میکنم:گفت آقای فاطمی نیست یک ماه... منم این یک ماه رو میرم خونه مهدیه،مکث میکنم و بلند میگویم:یعنی دیگه خوابگاه نمیرم... نویسنده :بانوی مینودری 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
۲۷ آبان