شهر زخمی من...!
داشتم در کنج تنهایی خود به مظلومیتت فکر میکردم....
به تویی که سالهاست درد و رنجهای فراوانی کشیدی...
به تویی که سالیان است خوب و بد را در آغوش کشیدی....
به تویی که در قلبت دهها و دهها عاشق قدم زدند و از گرمای وجودت به زندگیشان روشنایی بخشیدی...
تویی که دهها سال است میزبان فرهنگها و تمدنهای مختلف بودی....
آری...به تویی فکر میکردم که در درد قد کشیدهای،اما امروز چنان دردی دامن گیرت شده است که انگار داری میشکنی....
حق هم داری....
جان دادن مردم در آغوشی که به میهماننوازی معروف بوده است، درد دارد....
دیدن نابود شدن آغوشی که تاریخی در دل دارد، درد دارد....
دیدن خم شدن دهها دهها مرد، درد دارد....
دیدن شکستن قلبهای این مردم درد دارد....
دیدن پاره شدن بندبند دلِ مادران، درد دارد....
دیدن کودکانی که دارند در آغوشت جان میدهند، درد دارد...
شهر کوچک من!
نابودی ات درد دارد...
آری...!
من هم مانند تو درد دارم...
من هم مانند تو برای مردمت غم دارم....
من هم مانند تو زخم خورده ی این پیشرفتم....
من هم مانند تو نگران نابودی این #میراثارزشمندم....
من هم مانند تو نگران این #تمدنچندصدساله ام....
من هم مانند تو #مخالفاینصنعتم....
آری نگرانم...
نگران تو..
نگران قلب فرهنگیات...
نگران اندک تمدن باقی ماندهات....
و نگران #نسلآینده ام....
و تا آخرین لحظه عمرم را در آغوشت سپری خواهم کرد و تا آخرین لحظه وجودم در کنار مردمت، فرهنگت، تمدنت و در کنار خودت میایستم....
میدانی چرا؟!
چون تو وطن منی!
چون تو یونان کوچک منی!
چون تو خلاصه فرهنگ منی!
آری....
چون تو #ایرانکوچک منی و من جان فدایم ایرانم....
از طرف همدردت #هستیکمالی
https://eitaa.com/PanaArdakanNews
#پانا را به دیگران هم معرفی کنید
•┈•••═❁♡ا🇮🇷ا♡❁═•••┈•
✅@PanaArdakanNews
✾خبرگزاری دانشآموزی پانا شهرستان اردکان✾