eitaa logo
﴿پناه♡|𝓟𝓪𝓷𝓪𝓱﴾
115 دنبال‌کننده
2هزار عکس
459 ویدیو
6 فایل
|یا حرز من لا حرز له✨| _پناهنده ایم از هجوم غم و سختی ها به آغوش امن خدا🌱 محتوا؟!کاملا دلی⁦❤️ شروعمون:۱۴۰۲/۱۰/۱۵💫 کپی؟!بله هدف چیز دیگریست....!🍃 برای ارتباط باهامون😉👇🏻 @yazdani45 گوش شنوای حرفاتون🤩👇🏻 https://daigo.ir/secret/949414976
مشاهده در ایتا
دانلود
﴿پناه♡|𝓟𝓪𝓷𝓪𝓱﴾
برای صحبت باهامون 🙏🏼🌱
نظراتتون و دوست دارم درمورد شعرهایی که نوشتم بدونم تا اگه دوست داشتین بازم بنویسم براتون 😊♥️
برای کشف اقیانوس‌های جدید باید جرأت ترک ساحل را داشت. این دنیا، دنیای تغییر است نه تقدیر.
ناراحت کردن یه آدم مثل پرت کردن یه تیر به آسمونه که نمیدونی کجای زندگیت قراره برگرده پایین و یقه خودتو بگیره🏹
هروقت تونستی موقع عصبانیتت هر حرفیو نزنی و دل کسیو که دوستت داره نشکونی اونموقع میتونی ادعا کنی طرفو از ته دلت دوست داری وگرنه موقع خوشحالی و نرمال بودن که عابر پیاده‌ی تو خیابونم مهربونه ❄️✨
ای تو امان هر بلا ما همه در امان تو...✨
مادر شهید آرمان علی وردی توی معراج میگفت:آرمان یادته همیشه مداحی غریب گیراوردنت رو گوش میکردی دیدی آخر غریب گیراوردنت مادر🕊🖤 لالهـ زارِقـلـبـ ہا♡
مثل جهاد؛ به وقتش اسلحه دست بگیر به وقتش دوربینِ رسانه ..!
فقط تو بین الحرمینه که یه پناه روبه روته و یه قوت قلـ❤️‍🩹ــب پشت سرت
خدای من♥️
﴿پناه♡|𝓟𝓪𝓷𝓪𝓱﴾
🥀🖤 آمده ام قلم به دست برایت نامه بنویسم اما عزیزکم قلم هم توان نوشتن از غمت را ندارد!مدام در میان ماندن و رفتن، غلت می خورد. می خواهم با ندای قلبم، برایت لالایی بخوانم. فائزه جانم، فدای چشمان زیبایت، قربان قد و بالایت بروم مادر .امروز منتظر پیام تبریک روز مادرت که نشسته بودم؛ با خودم ذکر زمزمه می‌کردم. میگفتم خدایا شکر بابت چنین نعمتی، بابت چنین دختر زحمتکش و دلسوزی. ممنون از سردارم که او را به جایگزینی من، طلبید. دورت بگردم. فکر کنم زیارتت خیلی دلچسب بود، انقدر دلچسب که دیگر دل به دل سردار بستی و دل از مادر دلتنگت بریدی ! مادر جان ظهر به وقت ساعت ۱۵ ،کانال های خبر، از ناآرامی ها و دل نگرانی های مادرانه سرریز شده بود .مدام با خدای خود نجوا میکردم ،خدایا دخترم در چه حال ست؟ حالش خوب است؟ سردش نیست؟ در مقابل این صحنه ها چه حالی دارد؟ چجوری ارامش را به جانش تزریق کنم؟ مادر پشت تلفن منتظر بوق‌های متوالی بودم اما انگار خط ها سرسازگاری با دل مادر را نداشتند. از دوستانت جویا شدم، گویا در میان آنان نبودی . جان مادر، فکر کردم حداقل در گوشه ای مثل همیشه در صحنه حاضری و نتوانستی خودت را به بقیه برسانی اما مادر جانم ماشاالله انقدر در صحنه حاضر شدی که هیچکس حاضر نشد حقیقت را به مادر بگوید! فائزه جانم، دلبندم این رسمش نبود. هنوز به آغوش نکشیده بودمت که خون تو را در خود حل کرد !دخترم هرگز فکرش را نمی‌کردم فائزه ی من در میان پرکشیدگان حاج قاسم باشد. بگو ببینم حالت خوب است؟ درد نداری جان مادر؟ راحت رفتی؟ می‌خواهی مثل چندشب پیش سرت را روی پاهایم بذاری تا دردت ارام گیرد؟ تصدقت گردم نوره دیده، سلام مرا به حاج قاسم برسان. اینجا همه عزادارت شده اند اما کسی عزاداری مادر را نمیفهمد! قربان غم مادرم حضرت زهرا (س )بروم. غم فرزند غمی عظیم و سرسخت است .... ! فقط یک سوال دارم کی به عنوان هدیه روز مادر بغلم میکنی؟!