🥀"صدای قدمهای خواهش"🥀
✍روحی
مرزها را بسته بودند
حس غریبی ،تمام وجودش را فراگرفته بود
گریه امانش نمیداد
و اشکها بیاختیار میباریدند
غصه و اندوه هوای نفس کشیدن را سنگین و سنگینتر می کرد
نگاه منتظر و لرزانش به سمت کولهاش چرخید که آرام و بیصدا در گوشهای در انتظار دستی بود
صدای هق هق قلبش را میشنید که ابروار، کویر خسته تنش را سیراب میکرد
محتویات کوله را نگاه کرد
همه چیز کامل و مرتب در آغوش هم آرام گرفته بودند .
کنار کوله ، کفش هایش را دید که چه بیتابانه ، قدم های صاحبش را به انتظار نشسته بود .
کفش مخصوص پیاده روی را
مادربزرگ برای او کنار گذاشته بود .
قطرات اشک از گونه هایش بر تن بیتاب کفشها چکید
در آغوششان گرفت
السلام علیک یا ابا عبدالله
صدای قدم های خواهش هر لحظه نزدیک و نزدیک تر میشد
آوای گرم حسین ،حسین را تمام سلولهای وجودش یکصدا تکرار میکردند.
دستانش خوشههای اجابت را دخیل بسته بود
و پاهایش، گام های مانده در یأس را
فریاد میزد
تمام وجودش تشنه دیدار بود
دیگر زمان برایش مفهومی نداشت و زمین جای ماندن نبود
طاقتش، طاق شده بود
باید آرام میگرفت
لحظاتی بعد
کولهاش را برداشت داخل کمد گذاشت
کفش ها را داخل گنجه
کوله اش از مقابل دیدگان کنار رفت.
حال ،کوله واقعی را چه میباید کرد؟
کوله وجودش را که از فراق یار لبریز از اشک بود کجا باید می گذاشت
که صدای العطش آن به گوش نرسد .
او مرز دلش همچنان باز بود
و زائر وجودش همچنان میرفت تا به مقصد برسد .
اشکهای من دلنوشتهایست برای تو
#به_تو_از_دور_سلام
دلنوشته ی زیبا خانم روحی
دبیر ادبیات دبیرستان نیایش
هدایت شده از دبستان پسرانه خاتم الأنبیاء ﷺ
12.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #کلیپ ✋ #عرض_ارادت
#پویش #به_تو_از_دور_سلام
❣جلوه هایی از ابراز عشق و ارادت
به امام حسین علیه السلام
(قسمت دوم)
گلهای پایه اول دبستان حضرت خاتم الانبیاء(ص)
@dbkhatam