آيه:
إِيّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5)
ترجمه:
(خدایا) تنها ترا مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوئیم.
نکته ها
انسان باید به حكم عقل، بندگى خداوند را بپذیرد. ما انسان ها عاشق كمال هستیم و نیازمند رشد و تربیت، و خداوند نیز جامع تمام كمالات و ربّ همه ى هستى است. اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمان و رحیم است و اگر از آینده دور نگرانیم، او صاحب اختیار و مالك آن روز است. پس چرا به سوى دیگران برویم؟! عقل حكم مى كند كه تنها باید او را پرستید و از او كمك خواست. نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور دیگران.
در نماز، گویا شخص نمازگزار به نمایندگى از تمام خداپرستان مى گوید: خدایا! نه فقط من كه همه ى ما بنده توایم، ونه تنها من كه همه ى ما محتاج و نیازمند لطف توایم.
خدایا! من كسى جز تو را ندارم «ایّاك» ولى تو غیر مرا فراوان دارى و همه هستى عبد و بنده ى تو هستند. «ان كلّ من فى السموات و الارض الاّ اتى الرّحمن عبداً» در آسمان ها و زمین هیچ چیزى نیست مگر این كه بنده و فرمان بردار خداوند رحمان هستند.
جمله «نعبد» هم اشاره به این دارد كه نماز به جماعت خوانده شود و هم بیانگر این است كه مسلمانان همگى برادر و در یك خط هستند.
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat
پاسخ به شبهات دینی استاد محمدی
انس با قرآن تلاوت سوره بقره به نیت تعجیل فرج آقا امام زمان صفحه 2 #هر_روز_با_قرآن ⬇️⬇️ کانال پا
آیه:
ذَلِكَ الكِتَبُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِّلْمُتَّقِينَ (۲)
ترجمه:
آن كتاب (با عظمت كه) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدى راه ندارد، راهنماى پرهیزگاران است.
نکته ها
«لاریب فیه» یعنى در اینكه قرآن از سوى خداست، شكّى نیست. زیرا مطالب آن به گونه اى است كه جایى براى این شكّ وتردید باقى نمى گذارد واگر شكّى در كار باشد، بخاطر سوءظن وروحیّه لجاجت افراد است. چنانكه قرآن مى فرماید: «فهم فى رَیبهم یَتردّدون»(توبه، 45) آنان در شكّى كه خود ایجاد مى كنند، سردرگم هستند.
هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلى از قبیل خلقتِ آسمان ها و زمین و گیاهان و حیوانات و... اشاره كرده به خاطر آن است كه توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حكمت خداوند گردد.
قرآن وسیله هدایت همه مردم است؛ «هدىً للنّاس»(بقره، 185) همانند خورشید بر همه مى تابد، ولى تنها كسانى از آن بهره مى برند كه فطرتِ پاك داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛ «هدىً للمتّقین» همچنان كه نور خورشید، تنها از شیشه ى تمیز عبور مى كند، نه از خشت وگِل. لذا فاسقان، ظالمان، كافران، دل مردگان، مسرفان و تكذیب كنندگان از هدایت قرآن بهره مند نمى شوند.
سؤال: این آیه درباره قرآن ومطالب آن مى فرماید: «لاریب فیه» هیچ شكّى در آن نیست. در حالى كه خود قرآن شكّ وتردید مخالفان را در این باره بیان مى دارد: یك جا مى فرماید: «انّنا لفى شكّ ممّا تَدعونا الیه مُریب»(هود، 62) ما درباره آنچه ما را به آن مى خوانى، در شكّ هستیم. و در مورد شكّ در وحى ونبوّت نیز مى خوانیم: «بل هم فى شك من ذكرى»(ص، 8) درباره ى قیامت نیز آمده: «لنعلم من یؤمن بالاخرة ممن هو منها فى شك»(سبأ، 21) بنابراین چگونه مى فرماید: «لاریب فیه» هیچ شكّى در قرآن ومحتواى آن نیست؟
پاسخ: مراد از جمله «لاریب فیه» آن نیست كه كسى در آن شكّ نكرده و یا شكّ نمى كند، بلكه منظور آن است كه حقّانیت قرآن به قدرى محكم است كه جاى شكّ ندارد و اگر كسى شكّ كند به خاطر كور دلى خود اوست. چنانكه در آیه 66 سوره نمل مى فرماید: «بل هم فى شك بل هم منها عمون».
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat
پاسخ به شبهات دینی استاد محمدی
انس با قرآن تلاوت صفحه ۳ به نیت تعجیل فرج آقا امام زمان علیه السلام صفحه 3 #هر_روز_با_قرآن ⬇️⬇️
آيه:
فِى قُلُوبِهِمْ مَّرَضٌ فَزَادَهُمْ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْذِبُونَ (۱۰)
ترجمه:
در دلهاى منافقان، بیمارى است پس خداوند بیمارى آنان را بیافزاید. و براى ایشان عذابى دردناك است، به سزاى آنكه دروغ مى گویند.
نکته ها:
بیمارى، گاهى مربوط به جسم است، نظیر آیه ى 185 سوره بقره؛ «ومن كان مریضاً» كه درباره احكام روزه بیماران مى باشد. و گاهى مربوط به روح، نظیر این آیه «فى قلوبهم مرض» كه درباره بیمارى نفاق مى باشد.
داستان منافق، به لاشه ومردارى بد بو مى ماند كه در مخزن آبى افتاده باشد. هر چه آب در آن بیشتر وارد شود، فسادش بیشتر شده و بوى نامطبوع و آلودگى آن افزایش مى یابد. نفاق، همچون مردارى است كه اگر در روح و دل انسان باقى بماند، هر آیه وحكمى كه از طرف خداوند نازل شود، به جاى تسلیم شدن در برابر آن، دست به تظاهر و ریاكارى مى زند و یك گام بر نفاق خود مى افزاید. این روح مریض، تمام افكار و اعمال او را، ریاكارانه و منافقانه مى كند و این نوعى افزایش بیمارى است. «فزادهم اللَّه مرضاً»
شاید جمله ى «فزادهم اللَّه مرضاً» نفرین باشد. نظیر «قاتلهم اللَّه» یعنى اكنون كه در دل بیمارى دارند، خدا بیمارى آنان را اضافه كند.
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat
پاسخ به شبهات دینی استاد محمدی
انس با قرآن تلاوت صفحه ۴ به نیت تعجیل فرج آقا امام زمان علیه السلام صفحه 4 #هر_روز_با_قرآن ⬇️⬇️
آيه:
وَإِنْ كُنْتُمْ فِى رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّنْ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَآءَكُمْ مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَدِقِينَ (۲۳)
ترجمه:
واگر در آنچه بر بنده ى خود (از قرآن) نازل كرده ایم، شكّ دارید، اگر راست مى گویید (لااقل) یك سوره همانند آن را بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر این كار دعوت كنید.
نکته ها:
این آیه، معجزه بودن قرآن را مطرح مى كند. پیامبران، یك دعوت دارند كه هدایت به سوى خداست و با استدلال و موعظه و جدال نیكو انجام مى دهند و یك ادّعا دارند كه از سوى خدا براى هدایت مردم آمده اند وبراى آن معجزه مى آورند. پس معجزه براى اثبات ادّعاى پیامبر است، نه دعوت او. (ر.ک. پی نوشت)
خداوند در قرآن، بارها مخالفان اسلام را دعوت به مبارزه كرده است، كه اگر شما این كتاب را از سوى خدا نمى دانید وساخته وپرداخته دست بشر مى دانید، بجاى این همه جنگ ومبارزه، كتابى مثل قرآن بیاورید تا صداى اسلام خاموش شود!
خداوند براى اثبات حقّانیت پیامبر و كتاب خود، از یك سو مخالفان را تحریك و از سوى دیگر به آنان تخفیف داده است. یك جا فرموده: «فاتوا بكتاب» [قصص، 49] كتابى مثل قرآن بیاورید. و در جاى دیگر فرموده است: «فاتوا بعشر سور مثله» [هود،13] ده سوره و در جاى دیگر مى فرماید: «فاتوا بسورة مثله وادعوا من استطعتم من دون اللَّه» [یونس، 38] یك سوره. به علاوه مى گوید: براى این كار مى توانید از تمام قدرت ها و یاران و همفكران خود در سراسر جهان دعوت كنید.
تقسیم بندى قرآن و نامگذارى هر بخش به نام سوره، در زمان پیامبر صلى الله علیه وآله و از جانب خداوند بوده است. «فاتوا بسورة»
قرآن در ستایش انبیا، یا بعد از كلمه «عبدنا» و یا قبل از كلمه «عبد» نام آنان را مى برد؛ «عبدنا ایوب»، «ابراهیم... كل من عبادنا» ولى درباره پیامبر اسلام تنها كلمه «عبد» بدون ذكر نام را بكار مى برد تا بگوید عبد مطلق، محمّد صلى الله علیه وآله است.
پ.ن: مخفى نماند معجزه به معناى نادیده نگرفتن نظام علّت و معلول نیست، بلكه معجزه نیز علّت دارد، ولى علّت آن یا اراده الهى است، یا عواملى كه خداوند علّت بودن آن را براى مردم مخفى نموده است.
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat
پاسخ به شبهات دینی استاد محمدی
انس با قرآن تلاوت صفحه ۶ به نیت تعجیل فرج آقا امام زمان علیه السلام صفحه 6 #هر_روز_با_قرآن ⬇️⬇️
آیه:
وَقُلْنَا يََادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَة فَتَكُونَا مِنَ الظَّلِمِينَ (۳۵)
ترجمه:
و گفتیم: اى آدم! تو با همسرت در این باغ سكونت كن و از (هر كجاى) آن هر چه مى خواهید به فراوانى و گوارایى بخورید، امّا به این درخت نزدیك نشوید كه از ستمگران خواهید شد.
نکته ها:
در فرهنگ قرآن، «شجر» علاوه بر درخت، به «بوته» هم گفته مى شود. مثلاً به بوته كدو مى گوید: «شجرة من یقطین» [1] ، بنابراین اگر در روایات و تفاسیر مى خوانیم كه مراد از شجر در این آیه گندم است، جاى اشكال نیست.
«جنّت» به باغهاى دنیا نیز گفته مى شود، چنانكه در سوره ى قلم آیه 17 آمده است: «انّا بلوناهم كما بلونا أصحاب الجنّة» ما صاحبان باغ را آزمایش نمودیم. آنچه از آیات دیگر قرآن و روایات استفاده مى شود، باغى كه آدم در آن مسكن گزید، بهشت موعود نبوده است زیرا:
1- آن بهشت، براى پاداش است و آدم هنوز كارى نكرده بود كه استحقاق پاداش داشته باشد. «ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا یعلم اللّه الّذین جاهدوا منكم» [2]
2- كسى كه به بهشت وارد شود، دیگر خارج نمى شود. «و ما هم بمخرجین» [3]
3- در آن بهشت، امر و نهى و ممنوعیّت و تكلیف نیست، در حالى كه آدم از خوردن درخت نهى شد. به علاوه در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است كه بهشت آدم، بهشت موعود نبوده است.
این نهى كه براى حضرت آدم شد، نهى تكلیفى نبود كه انجامش حرام باشد، بلكه جنبه ى توصیه و راهنمایى داشت.
1) صافات، 146.
2) آل عمران، 142.
3) حجر، 48.
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat
پاسخ به شبهات دینی استاد محمدی
انس با قرآن تلاوت صفحه ۷ به نیت تعجیل فرج آقا امام زمان علیه السلام صفحه 7 #هر_روز_با_قرآن ⬇️⬇️
آيه:
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَبَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (43)
ترجمه:
آیا مردم را به نیكى دعوت كرده و خودتان را فراموش مى نمایید؟ با اینكه شما كتاب (آسمانى) را مى خوانید، آیا هیچ فكر نمى كنید؟
نکته ها:
دانشمندان یهود، قبل از بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله، مردم را به ایمان آوردن به آن حضرت دعوت مى كردند و بشارت ظهور حضرت را مى دادند، امّا هنگام ظهور، خودشان ایمان نیاوردند و حتّى بعضى از آنان به بستگان خود كه اسلام آورده بودند، توصیه مى كردند كه مسلمان بمانند، ولى خودشان اسلام نمى آوردند. [1]
در روایات آمده است: دانشمندى كه دیگران را به بهشت دعوت كند، ولى خودش اهل جهنّم باشد، بزرگترین وسخت ترین حسرت ها را خواهد داشت. [2]
حقّ تلاوت، عمل است. امام صادق علیه السلام فرمود: «كونوا دعاة النّاس باعمالكم و لاتكونوا دعاةً بالسنتكم» [3] با اعمال خودتان مردم را دعوت كنید، نه تنها با گفتار. از حضرت على علیه السلام نقل شده است كه فرمود: سوگند كه من شما را به كارى دعوت نمى كنم، مگر آنكه خودم پیشگام باشم و از كارى نهى نمى كنم مگر آنكه خودم قبل از شما آن را ترك كرده باشم. [4]
در نهج البلاغه آمده است: هر كس خود را امام دیگران قرار داد، ابتدا باید به تعلیم خود بپردازد. [5]
امام كاظم علیه السلام فرموده اند: «طوبى للعلماء بالفعل و ویل للعلماء بالقول» [6] درود بر عالمانى كه به گفته خود عمل مى كنند و واى بر عالمانى كه فقط حرف مى زنند.
عالم بى عمل در قالب تمثیل
الف: در قرآن: عالم بى عمل، الاغى است كه بار كتاب حمل مى كند، ولى خود از آن بهره اى نمى برد. [7]
ب: در روایات:
* رسول خدا صلى الله علیه وآله: عالم بى عمل، مثل چراغى است كه خودش مى سوزد، ولى نورش به مردم مى رسد. [8]
* رسول خدا صلى الله علیه وآله: عالم بى عمل، چون تیرانداز بدون كمان است. [9]
* عیسى علیه السلام: عالم بى عمل، مثل چراغى است بر پشت بام كه اتاق ها تاریك اند. [10]
* على علیه السلام: عالم بى عمل، چون درخت بى ثمر وگنجى است كه انفاق نشود. [11]
* امام صادق علیه السلام: موعظه ى عالم بى عمل، چون باران بر روى سنگ است كه در دلها نفوذ نمى كند. [12]
ج: در كلام اندیشمندان:
* عالم بى عمل:
گرسنه اى است روى گنج خوابیده.
تشنه اى است بر كنار آب و دریا.
طبیبى است كه خود از درد مى نالد.
بیمارى است كه دائماً نسخه درمان را مى خواند، ولى عمل نمى كند.
منافقى است كه سخن و عملش یكى نیست.
پیكرى است بى روح.
1) نمونه، ج 1، ص 214.
2) بحار، ج 2، ص 37.
3) نورالثقلین، ج 1، ص 57.
4) نهج البلاغه، خطبه 175.
5) نهج البلاغه، حكمت 73.
6) بحار، ج 78، ص 299.
7) جمعه، 5.
8) كنزالعمّال، ح 29109.
9) بحار، ج 10، ص 100.
10) بحار، ج 14، ص 309.
11) غررالحكم.
12) بحار، ج 2، ص 39.
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat
پاسخ به شبهات دینی استاد محمدی
انس با قرآن تلاوت صفحه ۹ به نیت تعجیل فرج آقا امام زمان علیه السلام صفحه 9 #هر_روز_با_قرآن ⬇️⬇️
آيه:
وَإِذْ قُلْتُمْ يَمُوسَى لَنْ نَّصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجُ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِى هُوَ أَدْنَى بِالَّذِى هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَ بَآءُو بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بََايَتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَ لِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ (۶۱)
ترجمه:
و (نیز بخاطر آورید) زمانى كه گفتید: اى موسى، ما هرگز یك نوع غذا را تحمّل نمى كنیم، پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه (به طور طبیعى از) زمین مى رویاند، از سبزى و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى ما (نیز) برویاند. موسى گفت: آیا (غذاى) پست تر را بجاى نعمت بهتر مى خواهید؟ (اكنون كه چنین است بكوشید از این بیابان خارج شده و) وارد شهر شوید، كه هر چه خواستید براى شما فراهم است. پس (مُهر) ذلّت و درماندگى، بر آنها زده شد و (مجدّداً) گرفتار غضب پروردگار شدند. این بدان جهت بود كه آنها به آیات الهى كفر مى ورزیدند و پیامبران را به ناحقّ مى كشتند، و این به سبب آن بود كه آنان گنهكار و سركش و متجاوز بودند.
نکته ها:
بنى اسرائیل به جاى شكرگزارى از نعمت هاى «منّ و سلوى»، به فكر زیاده خواهى و تنوّع طلبى افتاده و از غذاهاى زمینى خواستند و براى نمونه، تعدادى از آنها مانند: سبزى، خیار، پیاز و سیر را نام بردند. حضرت موسى در برابر این درخواست ها، ضمن تأسّف از اینكه آنها نعمت هاى نیكو و بهتر را با نعمت هاى ساده عوض مى كنند، به آنها گفت: اگر بناى كامیابى از اینها را دارید، باید به شهر رفته و با دشمنانتان بجنگید، شما از یك سو حال جهاد ندارید و از طرف دیگر تمام امتیازات شهرنشینى را مى خواهید. خداوند خبر مى دهد كه این قوم با چنین ویژگى ها و خصوصیّات، به ذلّت و خوارى افتاده و گرفتار قهر و غضب الهى خواهند شد.
تنوّع طلبى و افزون خواهى، دامى براى اسیر شدن انسان هاست. استعمارگران نیز از همین خصیصه ى مردم، براى لباس، مسكن، مركب و تجمّلات استفاده كرده و مردم را به اسارت مى كشند.
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat
پاسخ به شبهات دینی استاد محمدی
انس با قرآن تلاوت صفحه ۱۱ به نیت تعجیل فرج آقا امام زمان علیه السلام صفحه 11 #هر_روز_با_قرآن ⬇️⬇
آیه:
قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِىَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَبَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّآ إِنْ شَآءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ (۷۰)
ترجمه:
(بار دیگر به موسى) گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه تا بر ما روشن كند چگونه گاوى باشد؟ زیرا این گاو بر ما مشتبه شده و اگر خداوند بخواهد (با توضیحات تو) حتماً هدایت خواهیم شد.
نکته ها:
اعتدال در هر كارى یك ارزش است. گاهى افراد با دیدن نشانه اى بسیار ساده، یقین پیدا مى كنند، ولى برخى با وجود بیان صریح؛ «أن تذبحوا بقرةً» وسوسه مى كنند. نباید در بیان هاى روشن و صریح، دچار وسوسه شد.
در حدیث آمده است كه پیامبر علیه السلام فرمود: بنى اسرائیل مأمور ذبح یك گاو ساده و معمولى بودند، لكن چون سخت گرفتند و بهانه آوردند، خداوند نیز بر آنان سخت گرفت.
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat
پاسخ به شبهات دینی استاد محمدی
انس با قرآن تلاوت صفحه ۱۲ به نیت تعجیل فرج آقا امام زمان علیه السلام صفحه 12 #هر_روز_با_قرآن ⬇️⬇
آيه:
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَقَ بَنِى إِسْر ءِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَ لِدَيْنِ إِحْسَاناً وَذِى الْقُرْبَى وَالْيَتَمى وَالْمَسَكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِيمُواْ الصَّلَو ةَ وَءَاتُواْ الزَّكَو ةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلاً مِّنكُمْ وَ أَنْتُمْ مُّعْرِضُونَ (۸۳)
ترجمه:
و (بیاد آرید) زمانى كه از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم، جز خداوند یگانه را پرستش نكنید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان، احسان كنید و با مردم، به زبان خوش سخن بگویید و نماز را برپاى دارید و زكات بدهید. امّا شما (با اینكه پیمان بسته بودید،) جز عدّه ى كمى، سرپیچى كردید و روى گردان شدید.
نکته ها:
احسان، جامع ترین و وسیع ترین واژه در باب نیكى است. در حال فقر والدین، احسان مادّى و در حال غناى آنان، احسان روحى. چنانكه احسان به یتیم شامل؛ تأدیب، حفظ حقوق، محبّت و تعلیم او مى شود.
اصول همه ى ادیان یكى است. چون همه ى این میثاق ها، در اسلام نیز هست.
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat
پاسخ به شبهات دینی استاد محمدی
انس با قرآن تلاوت صفحه ۱۳ به نیت تعجیل فرج آقا امام زمان علیه السلام صفحه 13 #هر_روز_با_قرآن ⬇️⬇
آيه:
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَآءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِّن دِيَرِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ (۸۴)
ترجمه:
و (بیاد آرید) هنگامى كه از شما پیمان گرفتیم، خونهاى یكدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمین خود بیرون نكنید، پس شما (به این پیمان) اقرار كردید و خود بر آن گواه هستید.
نکته ها:
شاید مراد از میثاق بنى اسرائیل درباره ى احترام به خون مردم، آیه 32 سوره مائده باشد كه مى فرماید: بر بنى اسرائیل نوشتیم كه هر كس شخصى را بدون دلیل و از روى فساد در زمین بكشد، گویا همه مردم را كشته است.
حقّ حیات، اوّلین حقّ براى هر انسان است و قتل نفس از گناهان كبیره مى باشد. در سوره ى نساء آیه 93 مى خوانیم: هر كس با اختیار و دانسته مسلمانى را بكشد، براى همیشه در دوزخ و مورد غضب خداوند است. همچنان كه در سوره ى مائده آیه 32 كشتن یك نفر را بدون هیچ جرمى برابر با كشتن همه مردم شمرده است. در حدیث آمده است: تمام گناهان مقتول به گردن قاتل مى افتد. و نیز آمده است: اگر اهل آسمان ها و زمین در قتل یك نفر شریك شوند همه به دوزخ مى افتند.
روش طاغوت ها آن است كه براى محكم كردن پایگاه خود، قلعه ها و كاخها بنا مى كنند و مردم را آواره كرده و مورد آزار و هتك حرمت قرار مى دهند. در حالى كه حتّى بستانكار حقّ ندارد، بدهكار را مجبور به فروش خانه خود نماید. و اگر شخصى در مسجد براى خود جاى بگیرد، كسى حقّ ندارد در آنجا نماز بخواند. و هر كس زودتر از دیگرى مكانى را براى كار یا عبادت یا كشاورزى انتخاب نمود، در اولویّت قرار مى گیرد و احدى حقّ مزاحمت ندارد.
انتقاد از یهودیان زمان رسول اكرم صلى الله علیه وآله كه در جمله «اقررتم و انتم» به چشم مى خورد به خاطر عملكرد نیاكانشان است. آرى، هركس به كار شخصى یا قومى مربوط به زمان هاى گذشته یا آینده راضى باشد، شریك در آن قلمداد مى شود.
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat
پاسخ به شبهات دینی استاد محمدی
انس با قرآن تلاوت صفحه ۱۴ به نیت تعجیل فرج آقا امام زمان علیه السلام صفحه 14 #هر_روز_با_قرآن ⬇️⬇
آیه:
بِئْسَمَا اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُواْ بِمَآ أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيَاً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَآءُو بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَفِرينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ (۹۰)
ترجمه:
چه بد است آنچه كه خویشتن را به آن بفروختند، كه از روى حسد، به آیاتى كه خدا فرستاده بود كافر شدند (و گفتند:) كه چرا خداوند از فضل خویش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد، (آیاتش را) نازل مى كند. پس به قهر پى درپى الهى گرفتار شدند وبراى كافران، مجازاتى خوار كننده است.
نکته ها:
در این آیه، علّت كفر یهودیان به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله بیان شده است. آنها حسادت مى ورزیدند كه چرا بر یكى از افراد بنى اسرائیل، وحى نازل نشده است. و این حسادت و كفرورزى، بهاى بدى بود كه خود را بدان فروختند.
#تفسیر_قرآن
⬇️⬇️ کانال پاسخ به شبهات ⬇️⬇️
@Pasokh_be_shobahat