eitaa logo
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
2.7هزار دنبال‌کننده
122.1هزار عکس
88.1هزار ویدیو
266 فایل
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما سروران وبزرگواران کانال پاتوق بهترین جملات زیبا, مذهبی , واشعار وبهترین جملات ناب لینک کانال @Patoghedoostanha
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌ فرهنگ عاشورا همین است 🔹‌ لبنانی ها خطاب به رژیم اشغالگر: ما از شما عبور خواهیم کرد @Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدن لحظه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام توسط تجربه گر مرگ در برنامه زندگی پس از زندگی @Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 جلوی بی حرمتی و هنجار شکنی در ایام تاسوعا و عاشورا را بگیرید 🔻 قابل توجه دستگاه های امنیتی و انتظامی کشور 🔹 به علت تعطیلی و که در آخر هفته قرار گرفته است، بعضی از مردم هنجارشکن و بی دین که عده کمی هم هستند برای تفریح و عیاشی به مناطق خوش آب و هوا از جمله شمال کشور مسافرت می کنند. 🔹 لذا از همه دستگاه های امنیتی و انتظامی انتظار می رود به دلیل حُرمت ایام عزای سیدالشهدا علیه السلام در مخصوصاً دو روز تاسوعا و عاشورا، از هر گونه هنجارشکنی و بی حرمتی مخصوصاً توسط افراد بی دینی که برای تفریح و خوشگذرانی و عیاشی به مناطق خوش آب و هوا سفر می کنند جلوگیری شود و با متخلفین برخورد قاطع گردد. 🔹 روز عاشورا را بنی امیه و بنی مروان روز شادی و سرور قرار دادند و در روایات کسانی که روز عاشورا را برای تفریح قرار می دهند در زمره قاتلین قرار می گیرند. @Patoghedoostanha
🕊شهدای عصر عاشورای جهرم 🌹🍃 در دهه اول محرم سیاه پوش عزای سرور و سالار شهیدان مهر ماه سال 1362 شمسی را می‌توان جزء عاشوراهایی دانست که دارای بیشترین تقارب با عاشورای سال 61قمری امام حسین علیه السلام است. در عصر عاشورای سال 1362، 13 نفر از رزمندگان اسلام که اکثر آنها را نیروهای بسیجی تشکیل می‌دادند توسط نیروهای منافقین دستگیر شده و در اوج غربت و مظلومیت در جنگلهای میاندوآب آذربایجان غربی به شهادت می‌رسند. غلام رشیدیان تنها شاهد عینی و راننده اتوبوس حامل رزمندگان است که کاروان رزمندگان را به سمت جبهه‌های شمال غرب می‌برد. او روز حادثه را این چنین روایت می‌کند: اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان ونوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچه‌ها شب عاشورا را در اتوبوس می گذراندند. هر کس برای خودش خلوتی داشت. بعضیها زیر لب روضه می خواندند، بعضی در فکر و برخی دیگر چیزی می‌نوشتند. شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم. بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله می‌کردیم تا ساعت 4 عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت 4 جاده ناامن می‌شد و تازه تردد ضد انقلاب آغاز می‌شد و تا صبح روز بعد ادامه می یافت و جاده را ناامن می‌کرد. روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش می‌رسید. نمی دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین، به شهدای کربلا می پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچه‌ها می‌گرداند تا بنوشند اما عاشورا بود وکسی لب به آب نمی زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظه‌ای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود تعدادی نوجوان با آن جثه‌ کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند. سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و می‌گفت خیلی دلم شور می‌زند. دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید و دلیلش را نمی دانستیم * عصر عاشورا – مهاباد آخرین پیچ جاده را که رد کردیم دیدم یک مینی‎بوس و چند ماشین کنارجاده ایستاده‎اند. فکر کردیم تصادف شده. پا از روی گاز برداشتم و سرعت را کم کردم تا از کنار ماشین‎ها با احتیاط رد شوم، ناگهان یک نفر با لباس کردی، آرپی‌جی بر روی دوش به وسط جاده ‌پرید. مصطفی رهایی دست به اسلحه ‌برد گفت کومله کومله!! ترمز محکمی ‌گرفتم، بچه ها از شیشه اتوبوس دیدن دو نفر دیگر کلاش‌های‌شان را به سمت اتوبوس نشانه بردند، یکی بچها داد زد کمین خوردیم . . . کمین خوردیم . . . * پنچ کیلومتری مهاباد فرمانده کومله‌ها بچه ها را از اتوبوس پیاده می‌کند. پلاک اتوبوس شخصی بود. یک نفر بالا می‌رود و اتوبوس را می‌گردد یک نفر دیگر هم جعبه‌های بغل را باز کرده و وسایل بچه‌ها را بیرون می‌ریزد. کارت بسیجی و سپاهی بچه‌ها پیدا می‌کند. کارت‌ها را به فرمانده خود می‌دهند و او دستور می‌دهد همه را لا به لای درخت‌های اطراف جاده ببرند * عصر عاشورا – مهاباد فرمانده کومله‎ها دستور قتل مرا می‌دهد به او گفتم یک راننده شخصی هستم زن و بچه دارم، مرا بر‌گردانند… صدای تیراندازی از زیر پل به گوش رسید، آن‎ها مصطفی رهایی را زیر پل به شهادت ‌رسانند و بقیه بچه‌ها را داخل درخت‌ها ‌برند و دقایقی بعد صدای رگبار کلاش به گوش ‌رسد کردها به من دستور دادن که با اتوبوس برگردد . . . تویوتای سپاه که بالای آن دوشیکا نصب بود از روبرو می‌آمد پشت سرش ماشین های سپاه، پر از نیرو در حال حرکت بودن، تویوتا را که دیدم چراغ ‌زدم و ‌ایستاد، سراسیمه پایین ‌پریدم و تند تند ماجرا را تعریف کردم. راننده‌ تویوتا گازش را ‌چسباند که سریع‌تر به صحنه برسد. منم پشت سرش بر‌گشتم. در صحنه جنایت خبری از کومله‌ها نبود فرمانده که کنار راننده تویوتا نشسته به من ‌گفت: این‌ها برای ما کمین گذاشته بودند شما پیش مرگ یک گردان شده‌اید وگرنه تلفات زیادی از ما می‌گرفتند . . . *** شب یازدهم محرم – کربلا اجساد مطهر شهدای عصر عاشورای جهرم، تیر باران شده و بی سر، لا به لای درخت‌ها بر خاک افتاده، ماه کم فروغ و غمگین می‌تابد. در جهرم شام غریبان ابا عبداله گرفته اند و مردم در حسینه و مساجد بعضی هم در گلزار شهدا شمع روشن کرده و بر غربت عاشورائیان گریه می‌کنند… @Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ این بمب گذاری قرار بود ۴۳ بار در ایران انجام بشود / فیلمی از بمب گذاری دیروز سوریه 🔻دیروز در سوریه، یک عملیات تروریستی صورت گرفته که فیلم آن از دوربین مدار بسته را می بینید. یک بمب گذار هم در عراق بازداشت شده است. یک هفته قبل هم یک بمب گذار با ۴۳ بمب در ایران بازداشت شد. شبکه ی تیم تروریستی تحت امر این فرد ۱۸۰ ماده ی انفجاری در فارس و تهران ذخیره کرده بود. بنا بر این بوده که جنایات سوریه و عراق در ایران هم رقم بخورد. خدا را شکر که تیر دشمنان به سنگ خورد. المومنوا کیس @Patoghedoostanha
✨﷽✨ 🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی @Patoghedoostanha
⛔️تصاویر به آتش کشیدن جوان بسیجی توسط یزیدیان در عاشورای ۸۸ 🥀یاصاحب الزمان 😭 @Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سخنان کوبنده سید حسن نصرالله علیه فرقه لندن نشین شیرازی‌ها که گویی از عزاداری فقط قمه‌زنی بلدند.... @Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زرتشتیان یزد به احترام دامادشان حسین بن علی تابوتی بزرگ درست کردند و در روز عاشورا آن را روی دستانشان حمل کردند و مفهوم آن این بود که اگر در روز عاشورا ما بودیم نمی‌گذاشتیم بدن اربا اربا شده حسین بن علی روی زمین بماند و چیزی نگذشت که مردم آن سرزمین همگی به آیین حسین بن علی درآمدند طولانی‌ترین مسیر نخل برداری به مسافت ۴ کیلومتر در روستای علی آباد یزد @Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شعری با ردیفِ "سر" که اشک رهبر انقلاب را جاری ساخت العطش گفتی ولی آب از سر دنیا گذشت ... @Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نذر متفاوت جوانان مراغه‌ای 🔹جوانان در مراغۀ آذربایجان شرقی در روزهای تاسوعا و عاشورا به کمک پاکبانان شتافته و کوچه‌ها و خیابا‌ن‌ها را تمیز می‌کنند. @Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 درخواست استاد از ارگان‌های مرتبط برای سهولت در صدور روادید سفر اربعین مشمولین؛ تمهیداتی بیاندیشید 🗓 ۵ مرداد ۱۴۰۲ @Patoghedoostanha
♦️‌ من عاشق این مَرد هستم سعید بن عبدالله 🔹‌ همونی که وایستاد جلوی تیرباران لشکر دشمن تا امام نماز بخونه و با دست و بدن و صورتش جلوی تیر ایستاد بعد نماز از پا افتاد، سیدالشهدا بغلش کرد سعید گفت: اَ وَفَیتُ؟ آیا به عهدی که بسته بودم وفا کردم؟ @Patoghedoostanha
❤چقدر اين شعر زيباست لطفا كامل بخونين اگه دلت شكست التماس دعا خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به زیبائی او گل می رسید/ پیش او یوسف خجالت می کشید/ دو ملک سر را به زیر انداختند/ بال خود را فرش راهش ساختند/ غرق حیرت داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع) من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است @Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عزاداری هندی‌ها و پاکستانی‌ها در شام غریبان حسینی - حرم مطهر رضوی @Patoghedoostanha
يكي با نيزه اش از پشت ميزد يكي با چكمه و با مُشت ميزد خودم ديدم سنانِ دائمُ الخَمر حسينم را به قصد كشت ميزد @Patoghedoostanha
🔴 امام حسین علیه‌السلام اولین امام رجعت کننده... انتقام از دشمنان و خون خـواهی... در روایات انتقام از دشمنان و خون خواهی یکی از مهمترین اهداف رجعت امام حسین دانسته شده:«ثُمَّ رَدَدنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ...» «ﺳﭙﺲ ﭘﻴﺮﻭﺯی ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﻰﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ و شما را به‌وسيله‌ٔ اموال و فرزندان كمك خواهيم‌ كرد؛ و نفرات شما را بيشتر از دشمن قرار مى‌دهيم»(اسراء/۶) امام صادق علیه‌السلام در تفسیر این آیه فرمودند: «إِنَّ أَوَّل مَنْ یَکُرُّ إِلَی الدُّنیَا الْحُسَینُ‌بنُ‌عَلِیٍّ وَ أَصحَابُه وَ یَزیدبنُ‌مُعاوِیَهْ وَ أَصحَابُه فَیَقتُلُهُم حَذْوَ القُذَّهًِْ بِالقُذَّهًِْ…» «اوّلین کسی‌که دوباره به دنیا برمی‌گردد حسین‌بن‌علی علیه‌السلام و یاران او، و یزیدبن‌معاویه و یاران او هستند؛ سپس تک‌تک آن‌ها را می‌کُشد. 📗تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام ج۸،ص۹۰ 📗بحارالأنوار، ج۵۳، ص۷۶ یعنی صحنه حماسه آفرین عاشورا بار دیگر تکرار گردیده و مجددا مقاتله ای بین آن حضرت و سپاه یزید درمی گیرد که سرانجام و عاقبت آن، پیروزی و غلبه سپاه امام بر سپاه کفر است. @Patoghedoostanha