eitaa logo
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
2.7هزار دنبال‌کننده
122.1هزار عکس
88هزار ویدیو
266 فایل
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما سروران وبزرگواران کانال پاتوق بهترین جملات زیبا, مذهبی , واشعار وبهترین جملات ناب لینک کانال @Patoghedoostanha
مشاهده در ایتا
دانلود
💕مهربانی دانه ایست، حتی اگر ندانی آنرا کجا کاشتی روزی به بار مینشیند و درختی میشود و تو در سایه‌ آن خستگی در خواهی آورد!
امام‌صادق‌'ع'‌یکباربه‌شدت‌گریه‌می‌کردند، گفتند:«آقاجان‌چراگریه‌می کنید⁉️» . امام‌فرمودند:«خودم‌رو‌یک‌لحظه‌گذاشتم جای‌شیعیان‌مان‌در‌غیبت‌مهدی'عج'، سخت‌است‌خیلی‌سخت.. . 🌱
تمام دلخوشی‌هایم گره خورده با نام و یادِ تو...
آقا فاطمي نيا میفرمودند: دل شكستن ، يكي از موانع استجابت دعاست اگه دعاهات مستجاب نشد بگرد ببین دل کی رو شکوندی...
مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ و خدای تو تو را رها نمی‌کند! - ضحی، ۳
و خدایی مهربان تر از حد تصور.... 🌹🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جانشین وزیر دفاع: شهید فخری زاده به هیچ وجه برجام را قبول نداشت/ مدام از آن تبری می‌جست🔸 سردار فرحی: شهید فخری زاده هیچ خط قرمزی برای بیان صحبت هایش نداشت و بارها مقابل رئیس جمهور و وزرا حرفهایش را زده بود و بارها گفته بود که برجام را به هیچ وجه قبول ندارد. برایش یک دغدغه جدی بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا تقدیردوستانم را زیبابنویس به امیدلبخند روی «لب» شادے توی «دل» استجابت در «دعا» آرامش در «قلب» الهی آمین 🌴💎🍁💎🌴
🌴💢🌴﷽🌴💢🌴 🔸 هـر شـــ🌙ـــب یـــڪ🔸 داسـتـــ📚ــــان در زمانهای قدیم مردمی بادیه نشین زندگی می‌کردند که در بین آنها زنی بود که دچار آلزایمر و نسیان بود و می‌خواست در طول روز پسرش کنارش باشد، و اين امر مرد را آزار می‌داد، فكر می‌كرد در چشم مردم کوچک شده است. هنگامی که موعد کوچ رسید مرد به همسرش گفت مادرم را نیاور بگذار اینجا بماند و مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا گرگ او را بخورد یا بمیرد. همسرش گفت باشه آنچه می‌گویی انجام می‌دهم! همه آماده کوچ شدند زن هم مادر شوهرش را گذاشت و مقداری آب و غذا در کنارش قرار داد و کودک یک ساله‌ی خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند. آنها فقط همین یک کودک را داشتند که پسر بود و مرد به پسرش علاقه‌ی فراوانی داشت و اوقات فراقت با او بازی می‌کرد و از دیدنش شاد می‌شد. وقتی مسافتی را رفتند تا هنگام ظهر برای استراحت ایستاند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردن شدند مرد به زنش گفت پسرم را بیاور تا با او بازی کنم زن به شوهرش گفت: او را پیش مادرت گذاشتم مرد به شدت عصبانی شد و داد زد که چرا اینکار را کردی همسرش پاسخ داد ما او را نمی‌خواهیم زیرا بعد او تو را همانطور که مادرت را گذاشتی و رفتی خواهد گذاشت تا بمیری. حرف زن مانند صاعقه به قلب مرد خورد و سریع اسب خود را سوار شد و به سمت مادرش و فرزندش رفت زیرا پس از کوچ همیشه گرگان به سمت آنجا می‌آمدند تا از باقیمانده وسایل شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند. مرد وقتی رسید دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دور آنها هستند و پیرزن به سمتشان سنگ پرتاب می‌کند و تلاش می‌کند که کودک را از گرگها حفظ کند. مرد گرگها را دور کرده و مادر و فرزندش را باز می‌گرداند و از آن به بعد موقع کوچ اول مادرش را سوار بر شتر می‌کرد و خود با اسب دنبالش روان می‌شد و از مادرش مانند چشمش مواظبت می‌کرد و زنش در نزدش مقامش بالا رفت. انسان وقتی به دنیا می‌آید بند نافش را می‌برند ولی جایش همیشه می‌ماند تا فراموش نکند که برای تغذیه به یک زن بزرگ وصل بود. 🌴💎🍁💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطراتی از بازی‌‌ کردن‌ های سردار دلها سلیمانی با نوه‌ هایشان در روزهای پاییزی؛ به روایت نرجس سلیمانی فرزند شهید سلیمانی #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥هر مشکلی داری برای فرج و سلامتی (عج) دعا کنید، حضرت برای شما دعا میکنند.
خواهد امد ای دل دیوانه ام او که‌نامش با لبانم آشناست من گل نرگس برایش چیده ام باور کن خواهد آمد... او باوفاست)