🍃یار مهربان
گاهی که کسی زیاد دست و پا میزد تا تو را ببیند
به او میگفتم لازم نیست دست و پا بزنی.
هر وقت صلاح باشد
خودش پیشت میآید.
این بار چندم است که اعتراف میکنم
اشتباه کردم و باید توبه کنم از توصیهام.
دلم بدجور تنگ شده برایت.
تحمّل دنیا سخت است بدون دیدنت.
میدانم که باید خوب شوم تا اجازۀ حضور بیابم
ولی من که دیگر از خودم ناامیدم
تو مگر امیدی داری به خوب شدنم؟
آقا!
اگر شرط حضور، خوب شدن باشد
باید آرزوی دیدنت را با خودم به گور ببرم.
الآن خودت بگو برای تحمّل روزها و شبهایی که
مثل تیغ روی حنجرم کشیده میشوند
باید چه خاکی به سر بریزم؟
من دوایی جز دیدن تو پیدا نکردم.
سینهام تنگ شده.
راه نفسم دارد بسته میشود.
نمیخواهی کاری کنی برای نجات من از این مرگ تدریجی؟
نکند دارم چوب توصیههایم را میخورم؟
میخواهی جار بزنم تا همه بشنوند
که خوب یا بد، همه دست و پا بزنید برای دیدار امامتان؟
خستهام آقا!
کاری برایم کن.
شبت بخیر یار مهربان!
#شبت_بخیر
#بهانه_بودن_امام_زمانم
#محسن_عباسی
🌴💎❄️💎🌴
🍃 حضرت مهربان
هر چه فکرهایم را عمق ببخشم
و آنها را طول بدهم
باز هم نمیتوانم قدر نعمتِ مهربان بودنت را بفهمم.
تو مهربانی، بیشتر از اندازهای که در خیال چون منی بگنجد.
اصلاً ظرف ذهن آدم، برای فهم مهربانی تو خلق نشده.
من اگر مهربانی تو را بفهمم، میمیرم
زیرا دلم هم گنجایش فهمیدن مهربانی تو را ندارد.
وای که اگر مهربان نبودی!
وای که اگر کمتر از حالا مهربان بودی!
باید چه خاکی میریختم به سرم!؟
فرض بکن عمق مهربانیات کم شده باشد
و من مهربانیهایت را با نامهربانی پاسخ بگویم، درست مثل همین حالا
و بنا شود تویی که مهربانیات کم شده
نامهربانی مرا مثل خودمان پاسخ بدهی.
میشد بعد از پاسخ تو، حتّی نام زندگی را بر زبان آورد؟
اصلاً تو اگر پاسخ نامهربانی کسی را با نامهربانی بدهی
چند نفر زیر سقف آسمان زنده میمانند؟
تو اگر به آسمان نگاه کنی، در یک آن، روی سرِ زمین خراب میشود
برای هر بار نامهربانیِ هر کدام از ما
شایسته است آسمان هزار بار روی سرمان خراب شود.
چرا نه به آسمان فرمان خراب شدن روی سر زمین میدهی
و نه به زمین، فرمان بلعیدن ما را؟
مگر کسی که با تو نامهربانی میکند
شایستۀ زندگی زیر سقف آسمان و روی فرش زمین است؟
چگونه شکر این همه مهربانی را به جا بیاورم؟
ما از نامهربانیهای خودمان خستهایم.
دلمان خوش است به مهربانی تو.
التماس میکنم هر چه قدر هم که ما نامهربان شدیم
تو مهربان بمان آقا!
شبت بخیر حضرت مهربان!
#شبت_بخیر
#بهانه_بودن_امام_زمانم
#محسن_عباسی_ولدی
🌴💎🌹💎🌴
🍃حضرت یار
حال و احوالپرسیها عجب ظرفی هستند!
چه قدر حیف که تا امروز از این ظرف، غافل بودم!
حال و احوالپرسیها ظرف محبّت تو میشوند
چرا هیچ گاه این ظرف را از محبّت تو پر نکردم؟
دوستم به من یاد داد
که بعد از سلام و علیک باید از تو بپرسم
از حال و روز تو، از این که آیا خبری از تو هست یا نه؟
بیخبرتر از کسی که خبری از تو نمیگیرد، کیست؟
من تازه دارم معنای «حرف لغو» را میفهمم.
چه قدر از حرفهایم لغو بود و نمیدانستم!
اگر با کسی نشستیم و بلند شدیم
ولی حرفی از تو نشد
باید همۀ حرفهایمان را لغو بدانیم.
با دوستم وقتی سلام و علیک میکنم
دلم پر میزند برای نشستن و یک دل سیر حرف زدن.
او جز تو دغدغۀ دیگری ندارد.
برای همین هم در بارۀ هر چیزی که حرف میزند
از واژه واژۀ کلامش، بوی تو میآید.
گاهی که من مسیر سخن را به سویی منحرف میکنم
که دلخواه تو نیست
دوستم لب میگزد، یعنی سکوت.
حرف زدن از چیزی که دلخواه تو نیست
در مرام عاشقهای حرام اندر حرام است.
در قانون دوستی ما یا باید از تو حرف زد یا حرفی را زد که تو دوست داری.
جز این دو هر حرفی عقوبت دارد.
عقوبتش هم دور شدن از توست.
چه قدر دوست دارم زودتر برسم به جایی که دوستم رسیده.
دلم آرام است که تو کمکم میکنی.
شبت بخیر حضرت یار!
#شبت_بخیر
#بهانه_بودن_امام_زمانم
#محسن_عباسی_ولدی
🌴💎🌹💎🌴