eitaa logo
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
2.7هزار دنبال‌کننده
122.1هزار عکس
88.1هزار ویدیو
266 فایل
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما سروران وبزرگواران کانال پاتوق بهترین جملات زیبا, مذهبی , واشعار وبهترین جملات ناب لینک کانال @Patoghedoostanha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠خاطره جالب میثم مطیعی از که میخواست شود. 🍃🌸سال گذشته بود که قبل ازمحرم بایکی از رفقای کارگروه محتوایی هیأت، رفتیم به یک روستای ساده وخیلی دور. رسیدیم به تک‌خانه‌ای کنار زمین‌های زراعی. با استقبال گرم اهالی خانه و به اصرار ایشان مهمانشان شدیم. شام مختصری مهیا کردند که مثل خودشان ساده و باصفا بود. جوانی چهارشانه و قوی‌هیکل هم سر سفره نشسته بود. شغلش چوپانی بود. از نگاهش می‌شد فهمید حرفی در دل دارد. من را صدا کرد. آن روزها پایم را عمل کرده بودم. عصازنان باهم رفتیم در دل تاریکی دشت. گفتم بفرما. هنوز سردار شهید نشده بود. 🍃🌸گفت: «می‌شه برام یه کاری کنی برم سوریه، مدافع حرم بشم؟» گفتم:«من شکر خدا هیچ‌جا رئیس نیستم، فقط یه معلمم، ولی اگر کمکی ازم بر بیاد دریغ نمی‌کنم». یک سؤال کردم که جوابش هنوز در گوشم زنگ می‌زند؛ و چه خوب شدکه پرسیدم. گفتم:«براچی می‌خوای بری سوریه؟» 🍃🌸گفت:«بالا رو نگاه کن. این آسمون پرستاره رو ببین». آسمان مثل فرشی سیاه پر از گل‌های سفید بود. گفت:«من هرشب که تو این دشت می‌خوابم، از زمین به این ستاره‌ها خیره می‌شم. خیلی از این پایین به آسمون نگاه کردم. دیگه می‌خوام برم بالا...از پیش ستاره‌ها اهل زمین رو تماشا کنم. ببینم از اون بالا دنیای مردم چه شکلیه؟» در دلم به او غبطه خوردم و از نگاه بلندش حیرت کردم و با خود گفتم مگر می‌شود زیباتر از این میل به جاودانگی و تعالی را شرح داد؟