eitaa logo
کانال دوستان پاتوق
2.7هزار دنبال‌کننده
122.3هزار عکس
88.4هزار ویدیو
266 فایل
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما سروران وبزرگواران کانال پاتوق بهترین جملات زیبا, مذهبی , واشعار وبهترین جملات ناب لینک کانال @Patoghedoostanha
مشاهده در ایتا
دانلود
وارن بافت می‌گوید:«بهترین سرمایه گذاری ممکن، سرمایه گذاری بر روی خودتان است» ۳۰ روش برای سرمایه گذاری بر روی خودتان: ۱.روزانه مطالعه کنید. ۲.سالم‌تر غذا بخورید. ۳.آشپزی بیاموزید. ۴.سحرخیز باشید. ۵.از تعلل‌کردن دست بردارید. ۶.زمان خود را مدیریت‌ کنید. ۷.بیشتر سفر کنید. ۸.به یک روال ثابت، پابند بمانید. ۹.پول خود را سرمایه گذاری کنید. ۱۰.خودتان را به چالش بکشید. ۱۱.موفقیت را تجسم کنید. ۱۲.دیگران را ببخشید. ۱۳.نگران خودتان باشید. ۱۴.یادداشت بردارید. ۱۵.به پادکست‌های صوتی گوش کنید. ۱۶.وسایل به‌دردنخور نخرید. ۱۷.خردمندانه دوستانتان را انتخاب کنید. ۱۸.با خانواده‌ خود در ارتباط بمانید. ۱۹.از دوستان زهرآگینتان فاصله بگیرید. ۲۰.هر روز، ۱٪ بهتر شوید. ۲۱.کسب و کارتان را شروع کنید. ۲۲.شکایت نکنید. ۲۳.مشاوری باتجربه بیابید. ۲۴.چیز جدیدی بیاموزید. ۲۵.هدف‌گذاری کنید. ۲۶.برای هفته خود برنامه‌ریزی کنید. ۲۷.با مدیتیشن(مراقبه) مأنوس شوید. ۲۸.با شکرگزاری مأنوس شوید. ۲۹.برای زندگی‌تان برنامه داشته باشید. ۳۰.نرمش کنید. ‌
سلام صبح پنج شنبه تون شهدایی
❣ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْوَلِیُّ الْمُجْتَبَی وَ الْحَقُّ الْمُنْتَهَی... 🌱سلام بر تو ای گوهری که خدا تو را برای خودش آفریده است. سلام بر تو که تمام حقایق عالم، پرتویی از خورشید توست. سلام بر تو و بر روز طلوعت... 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
و خدا زمین را گرد آفرید که از چپ زدی از راست بخوری
مهم نیست مار چند بار پوست میندازه مهم اینه از اول تا آخر همون ماره! کسی که یبار بهت بدی کرد شک نکن بازم میکنه ...
آخرین اخطار به براندازها
⭕️‏جمهوری اسلامی ایران حرم است. همانطور که مدافعین حرم روزی از حرم‌های امن خدا با جونشون دفاع میکردن امروزم نشون دادن تو خط مقدم حرم جمهوری اسلامی در مبارزه با داعش هستند اما این بار نه با جونشون بلکه با آبروشون! 🔻 داعش حرم امروز سلبریتی‌ها هستند. حاجی نصیری جان این جهاد مبارکت باشه سلبیرتیهای وطن فروش دوزاری
🌱 يکي از روحانيون که مدتي را در منطقه اي به تبليغ اشتغال داشته، بعد از گذشت چند وقتي يکي ازجوانان آن منطقه مريد او مي شود. اين جوان خاطره اي بسيار زيبا، شنيدني و عبرت آموز دارد که آن را چنين براي حاج آقا نقل مي کند: يک روز از خياباني عبور مي کردم که ناگهان چشمم به دختر خانم با وقار و زيبايي افتاد. در همان نگاه اول، چنان شيفته و مجذوب او شدم که نمي توانستم چشم از او بردارم. گويي با يک نگاه، نه تنها نظرم به او جلب شده بود که تمام قلب، روح، هوش حواسم به تسخيرش درآمده بود. از اين رو، با خود انديشيدم که او را دنبال کنم و محل سکونتش را بيابم تا در فرصتي مناسب، با او ارتباط برقرار کنم. ولي هنگامي که خواستم او را تعقيب کنم، به ياد خداوند افتادم و دانستم که شيطان وسوسه و گمراهم کرده است. سخنان شما را به خاطر آوردم و شيطان را لعنت کردم، اما چنان شيفته آن دختر بودم که نمي توانستم از او دست بکشم. به راستي بر سر دو راهي مانده بودم؛ از يک طرف با خود مي گفتم: کارم اشتباه نيست و براي ازدواج با او چاره اي جز تعقيبش ندارم و از طرف ديگر، در دل مي دانستم که کارم خطاست. با سختي بسيار، بر خدا توکل کردم و براي خدا به وسوسه هاي شيطاني پشت کرده، به دنبال گناه نرفتم. ايستادم و رفتن او را نظاره کردم. تا مدتي سرگردان و حيران بودم و تنها از خدا مي خواستم که خود واسطه ي ديدار دوباره و آشنايي ما گردد؛ از او مي خواستم تا مصلحت بداند و او را قسمت من گرداند. پس از مدتي به مشهد سفر کردم. در آن جا خدمت امام رضا (ع) رسيدم و به ايشان متوسل شدم؛ امام رضا (ع) را واسطه قرار داده از پروردگار حاجتم را خواستم، سپس با دلي اميدوار به شهر خود بازگشتم. مدتي بعد، يک روز که در خانه نشسته بودم، زنگ در به صدا درآمد. در را گشودم و ديدم خانمي درآن سوي در ايستاده اند. سلام کردند و گفتند: «شما علي آقا هستيد.» تعجب کردم زيرا تاکنون ايشان را نديده بودم. گفتم: «بله! خودم هستم، با من کاري داريد؟» ايشان گفتند: «در منزل ما اتفاق عجيبي رخ داده است؛ ديشب من خواب عجيبي ديدم، صبح هنگامي که خوابم را براي همسرم تعريف کردم، متوجه شدم او نيز دقيقاً همين خواب را ديده و عجيب تر آن که تنها دخترمان نيز شبيه خواب ما را ديده است. ما هر سه نفر، شب گذشته خواب ديديم که: حضرت امام رضا (ع) نزد ما آمدند و فرمودند: من يک همسر مناسب براي دختر شما در نظر دارم و تو را معرفي کردند. سپس فرمودند: يک منزل هم براي ايشان تهيه کنيد. حال اگر شما مايل هستيد به خواستگاري دخترمان بياييد، ما طبق دستور امام رضا (ع) عمل کرده، تکليف مان را به جا مي آوريم.» برايم باورکردني نبود، زيرا من در سفرم به حرم امام رضا (ع) به جز ازدواج با دختر مورد نظرم از امام (ع) مسکني نيز خواسته بودم. به هر حال، همراه خانواده جهت خواستگاري به منزل آنها رفتيم. آن چه را مي ديدم، نمي توانستم باور کنم؛ اين دختر، دقيقاً همان دختري بود که چندي پيش او را در خيابان ديده و دل از کف داده بودم و انجام کار را با توسل به امام رضا (ع) به خداوند واگذار کرده بودم؛ حال امام رضا (ع) واسطه شده بودند تا خانواده آن دخترخود دنبال من بيايند و به اين سادگي مشکلم حل شود.
❤️ بانو منیره ارمغان، همسر شهید مهدی زین الدین فرمانده دلاور لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) درباره آشنایی و مراسم ازدواج خود با شهید اینگونه نقل خاطره کرده است: من آخرین بچه از شش بچه ی یک خانواده معمولی بودم. مادرم هوای بچه هایش، مخصوصاً ما دخترها را زیاد داشت. سعی کرد که ما تا دیپلم گرفتن راحت باشیم و به چیزی جز درسمان فکر نکنیم، آن هم در قم آن زمان که تعداد کمی از دخترها دیپلم می گرفتند. خرداد سال شصت و یک خانواده زین الدین، مادر و یکی از اقوامشان به خانه ما آمدند. از یکی از معلم های سابقم خواسته بودند که دختر خوب به ایشان معرفی کند. او هم مرا گفته بود. آمدند شرایط پسرشان را گفتند که پاسدار است. بعد هم گفتند به نظرشان یک زن چه چیزهایی باید بلد باشد و چه کارهایی باید بکند. با من و خانواده ام صحبت کردند و بعد به آقا مهدی گفته بودند که یک دختر مناسب برایت پیدا کرده ایم. قرار شد آن ها جواب بگیرند و اگر جواب ما "بله" است جلسه بعد خود آقا مهدی بیاید. در این مدت پدرم رفت سپاه قم پیش حاج آقا ایرانی. گفته بود چنین شخصی آمده خواستگاری دخترم. می خواهم بدانم شما شناختی از ایشان دارید؟ او هم گفته بود که مگر در مورد بچه های سپاه هم کسی باید تحقیق بکند؟ پدرم پیغام داد خود آقا مهدی بیاید و ما دو تایی با هم حرف بزنیم. دیگر همه خانواده مان سر اصل قضیه ازدواج ما موافق بودند. مردها معمولاً در این کارها آسان گیرتر هستند. ایرادهای مادرم را هم خوشرویی و تواضع آقا مهدی جبران می کرد. مادرم می گفت: «چطور می شود دو هفته منیر را بگذارید و بروید جبهه؟» او می گفت: «حاج خانم ما سرباز امام زمانیم، صلوات بفرستید.» و همه چیز حل می شد. مادرم می خندید و صلوات می فرستاد. داماد به دلش نشسته بود. مراسمی در کار نبود. لباس عقدم را هم خواهرم آورد. بعد از عقد رفتیم حرم. زیارت کردیم و رفتیم گلزار شهدا، سر مزار دوستان شهیدش. آن شب یک مهمانی کوچک خانوادگی برای آشنایی دو فامیل بود. برای من آن روزها بهترین روزهای زندگیم بود. فردای همان روز که عقد کردیم او رفت جبهه. بعد از مدتی که رفت و آمد، گفت: «اگر شما اهواز باشید، زودتر می توانم بیایم پیشتان. منطقه کاریم الان آن جاست. یکی از دوستانم که تازه ازدواج کرده، یک خانه می گیریم. یک طبقه ما باشیم، یک طبقه آن ها که تنهایی برایتان زیاد مشکل نباشد. به یک محلی هم می گویم که بیاید و در خرید و این کارها کمکتان کند.» این حرف را من که عاشق دیدن مناطق جنگی بودم زود می توانستم قبول کنم؛ ولی اطرافیان به این راحتی نمی توانستند. شهریور همان سالی که خردادش عقد کرده بودیم رفتیم اهواز. مادرم آن قدر از رفتن بدون تشریفات و عروسی من ناراحت بود که تا چند روز لب به غذا نزده بود. اهواز برای من جایی جدید و قشنگ بود. اثاثمان را ریخته بودیم توی یک تویوتای لندکروز. خودمان هم نشستیم جلو. چند روز اهواز ماندم. قبلاً با آقا مهدی در این باره حرف زده بودیم که اگر دلم خواست، برای این که حوصله ام سر نرود آن جا در مدرسه ای درس بدهم. با خواهرش برگشتم قم تا مدارکم را بیاورم. بعد از چند روز به اهواز برگشتم تا دیگر زندگی مشترکمان را شروع کنیم. بعضی وقت ها دو هفته می رفت شناسایی، ولی تلفن می زد و می گفت که فعلاً نمی تواند بیاید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعتراض یک زن خانه‌دار به وضعیت و کیفیت ساخت مسکن بصورت عمودی و آپارتمان نشینی در حضور رهبر انقلاب ⚡️آقای زاکانی ساخت خانه ٢۵ متری چه نسبتی با فرهنگ اسلامی و خانواده دارد؟ تهران را می خواهید مجرد خانه کنید؟ ⚡️دود سیاست گذاری های شما به چشم کودک ما میرود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبت کردن.. محبت مانند "شکر" است و آدم‌ها مانند "یک فنجان چای" کم بریزی، احساس کمبود می‌کنند و زیاد بریزی، سیر می‌شوند. باید در محبت کردن به آدم‌ها میانه نگه داری تا نه آن‌ها آسیب ببینند نه تو. قبل از اینکه شکر بریزی، ظرفیت فنجان را بسنج؛ که چای‌های کم شیرین، بی‌میل می‌کنند و چای‌های بیش از اندازه شیرین، حال آدم را به هم میزنه
🌸ســـلام 🍃صبح بخیر 🌷و مملو از خوشبختی 🌸هـزار سـلام به نشـانه 🍃هـزار دعـای سلامتـی 🌷و هـزار درود به نشـانه 🌸هزار آرزوی زیبا 🍃تقـدیم شمـا بـاد 🌷با آرزوی آغاز روزی عالی 🌸برای تک تک شمـا خوبـان
امام رضا علیه السلام مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ. هرکس مشکل مؤمنی را حل کند، خدا در قیامت گره دلش را باز کند. 📚 کافی ج2 ص200
گاهی وقت ها به شوخی می گفت: درجه برای آبگرمکن‌ است... به درجه اعتقادی نداشت و دنبالش‌ هم‌ نمی رفت! روی لباسش‌ هم‌ نمی زد می گفت: درجه رو‌ باید‌ خدا‌ بده تا شهادت‌ نصیبت‌ بشه... شهید جواد محمدی🌷
در پاکدشت ‎ دنبال نیروی مدافع امنیت می‌دوید، همزمان که فیلم میگرفت چاقو را در بدن او که خسته و بی توان در حال فرار بود فرو میکرد، از فریادهایش فیلم میگرفت و باز چاقو را در بدنش فرو میکرد، حکم اعدامش تایید شده. براندازان دارن برای مظلومیتش اشک تمساح میریزن. مظلومیت از سر و روش می‌باره ✍حسین‌دارابی لعنت الله علی القوم الظالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بانوی خانه‌داری که در جلسه دیروز با رهبری سخنرانی کرد: این حد از آزادی بیان برایم جالب و باعث تعجب بود 🔹پریچهر جنتی:برای من خیلی جالب بود، همیشه فکر می کردم افرادی که در بیت جلوی رهبری صحبت می کنند، خیلی تحت فشار هستند، اما حتی کسی حرف هایی که می خواستیم بزنیم را هم چک نکرد و گفتند هر دغدغه‌ای دارید خودتان بیان کنید. 🔹تنها قبل از صحبت ها یک جلسه داشتیم که آن هم مربوط به فن بیان بود شاید توقع من بالا باشد اما دوست داشتم یک دیدار اختصاصاََ به زنان خانه‌دار مربوط شود.
﷽ ✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
سردار بزرگ ومالک دوران بود او اُسوه صبر وعزت و ایمان بود با هر چه عداوت و تحجر جنگید پس مایه بغض وکینه شیطان بود 🥀امروز پنجشنبه اس صلواتی ختم کنیم به نیت شادی ارواح طیبه شهدا و سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی🥀 🥀اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🥀وَ آلِ مُحَمَّد ٍ 🥀وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خب خداروشکر داره برف میاد البته داشت برف میومد، ذوق زده شدم و اومدم فیلم بگیرم شدتش خیلی کم شده. الانم که دارم این کلیپو ارسال میکنم کلا قطع شد احتمالا تا دقایقی دیگر آفتاب بزنه و هوا خیلی گرم بشه، آتشفشان دماوند هم فعال بشه 😩😁
از وقتی فهمیدم حضرت زهرا به خواب شهید ابراهیم هادی اومده بودن و به شهید گفته بودن ما تو رو دوست داریم.. با خودم میگم ای کاش همه ما یک شهید ابراهیم هادی بودیم.. تا می‌رفتیم تو لیستِ مورد علاقه های حضرت زهرا :)♥️ - •◡•
🌹حال انسان در پیشگاه خداوند🌹 ☘️از أبوذر سؤال شد: حال ما در هنگام ورود بر خدا چطور خواهد بود؟ ☘️أبوذر گفت: مردم دو دسته هستند: نيكوكاران و زشت كرداران. 📌ورود شخص نيكوكار در نزد خدا مانند ورود كسى است كه مدّتى از خانه و اهل خود دور شده ، وقتى به خانه بر مي‌گردد و خانواده خود را ملاقات می‌کند چه نشاط و سروری به او دست می دهد، همينطور نشاط و سرور بى حدّ به چنين شخص نيكوكارى رخ می دهد كه بر خداى مهربان خود وارد شده و مورد اکرام و احسان بی اندازه او واقع می گردد. 📌و امّا شخص زشت كردار، همانند ورود غلام فرارى است كه با جرم و جنايت از دست مولاى خود گريخته باشد. وقتى آن بنده را بگيرند و به نزد مولا بياورند چه حالى بر آن غلام متمرّد دست خواهد داد كه خود را در زير چنگال غضب و خشم بى حدّ مولا می‌بیند؛ همينطور است شخص زشت كردارى كه از ساحت عبوديّت پروردگار تجاوز كرده و به حقوق او و به حقوق مخلوقات او تعدّى نموده و سركشى كرده است، وقتی در نزد خداوند منتقم، حاضر شود، حالت شرم و خجالت بى حدّى عارض او می شود و از طرفى هم خود را مورد هر گونه جزا و عذاب می نگرد!!! علامه تهرانی معاد شناسی