eitaa logo
| پاتـوق مهـدویون |
4هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
8.3هزار ویدیو
174 فایل
[ وقف ِلبخند آســیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! . محتوا ؟ فاقد ثبات ؛ کپی ؟ روزمرگی‌ها نه ، بقیش حلالت مؤمن . . جهت ارتباط : @R_Aaa806
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی‌داری‌گناه‌‌میکنی؛ به‌این‌‌فکر‌کن‌‌که‌اگه‌‌ تو‌همون‌‌حالت‌‌گناه‌کردن مهلتت‌تموم‌شه‌و‌بری‌پیش‌خدا... روت‌میشه‌نگاش‌کنی؟!..
♥️🌿 . . . -ولی‌من‌هروقت‌بُریدم‌وخسته‌شدم‌ وفکرکردم‌که‌دیگه‌نمیتونم‌ ادامه‌بدم؛ همین‌یه‌جمله‌اش‌منو‌نگه‌داشت‌که: تو‌درپناهِ‌خدایی‌و خداهرگز‌دیر‌نمیکند..🌿:) 🌱|@Patoghemahdaviyoon
| پاتـوق مهـدویون |
عشق‌روزگارم..
🕊💔. . . جملہ‌اے آشنـاسٺ...! خـدایا از ڪہ شنیـدم؟ آهـان یـادم افٺـاد، از ڪوفیـان... نڪند انٺظـار‌ِمـن‌هـم از جنسِ انٺظـارِڪوفیـان باشـد..؟💔 🌱|@Patoghemahdaviyoon
| پاتـوق مهـدویون |
آقا‌میدونی‌حالم‌زاره..:)💔
♥️🌿 . . . و شب بھ شب غرق مۍشومـ در آغوشِ خیالٺ..🚶🏿‍♂💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱|@Patoghemahdaviyoon
🥀شهید حسین قاضی‌زاده: 🔵اگرآیندگان پرسیدند:که چرابه جبهه رفتم و شهید شدم ؛بگویید: من از آموزگاری چون حسین (ع) در سرزمینی چون کربلا و در زمانی چون‌ عاشورا ، درسِ عشق و شهادت و آزادمردی گرفته‌ام و معلم به من گفت: «انی لا اری الموت الا السعادة و الحیوة مع الضالمین الا...» مرگ برای من چیزی جز شهادت وافتخار، و زندگی با ظالمین جز خواری و ذلت نیست. 🌷طلبه شهید، مجاهد وعارف حسین قاضی زاده ، متولد روستای قناتغستان کرمان شهادت :۲۲ بهمن ۱۳۶۴ فاو ؛ عملیات والفجر ۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خالده ترکی عمران؛ زنی از اهالی بصره عراق. شغل : معلم. در تاریخ 4 اپریل 2016 در حالیکه با ماشین شخصی خود روانه محل وظیفه اش بود، ماشین نزدیک به وی بر اثر کمین دچار انفجار و حریق میگردد و ماشین وی نیز آتش میگیرد. خانم خالده درحالیکه لباسش آتش گرفته بود از ماشینش پیاده میشود اما بعد از اینکه متوجه میشود که پوشاک تنش درحال سوختن است و جسمش عریان خواهد گشت، به غیرت و حیاء میاید و راضی نمیشود تا جسمش در مقابل مردم عریان گردد، بناءً دوباره طرف ماشینش برمیگردد و دروازه را باز نموده داخل ماشین می نشیند. یکی از افراد پلیس درحالیکه گریه میکرد باصدای بلند فریاد میزند که من مانند برادرت هستم، از ماشین پیاده بشو ترا با لباس خودم میپوشانم؛ اما وی از پایین شدن امتناع میورزد و ترجیح میدهد بسوزد تا مبادا کسی جسمش را ببیند. عراقی ها وی را شهیدِشرف وناموس، لقب گذاشتند. و در میدان هوایی بصره اطراف ماشینش حفاظی کشیدند از وی تندیس ساختند تا یادش جاویدان بماند. نکته: یکی بخاطر ترس از عریان شدن جان میدهد و دیگری برای عریان شدن به خیابانها میاید.😥 __