#ماه_رمضان
رمضان ماه تمرین است
تمرین عشق•• تمرین اراده
تمرین گذشتن از خویش برای رسیدن به معشوق
دقٺ ڪࢪدیݩـ دو ࢪۆز دیگھ ݦاھ ࢪمضوݩھ؟!^🌙^
چقدࢪ زود گذشٺ?
@Patoghemahdaviyoon
y2mate.com - هل تذكر لما قلت يا عمري لن تدخل الجنة إلا وأنت معي _v144P.m4a
حجم:
4.97M
هل تذکر لما👇
قد قلت یا عمري🌹
لن ادخل الجنة✋
الا و انت معي💕
#عربی
@Patoghemahdaviyoon
گـــر از یــادم رود عــالـــم ،
تـــو از یــادم نـــخــواهــی رفـــت♥️...
شهریار
#مخلصیم_سردار
#حاج_قاسم
@Patoghemahdaviyoon|•`
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃
🌸
❤️#بیراهه
🍀#پارت47
منو رو باز ڪرد و ے ورق زد،گذاشت روبه روم و گفت:"بفرما اینم اشڪنہ!"
برق از سرم پرید!
اینجا و اشڪنہ!!!
با تعجب نگاهش ڪردم و گفتم:"جان من ڪسے ام اینجا اشڪنہ میخوره ڪہ تو منوشون هست؟!"
نگام ڪرد و گفت:"نمیدونم والا!امثال خود تو دیگہ!!"
حسابی ڪفرے شدم و گفتم:"حالا ڪہ تحت هر شرایط قراره نہار و اینجا بخوریم؛"
منو رو باز ڪردم و دنبال گرون ترین غذا گشتم،
وقتی پیداش ڪردم چرخوندم سمت افشین و انگشت اشارم و گذاشتم روش و گفتم:"من اینو میخوام!"
ڪاملا ضایع آب دهنشو قورت داد و گفت:"حلہ...
فقط میدونے این چیہ؟!"
لبخن پہنے زدم و گفتم:"نہ عزیزم حتے تلفظ اسمشم نمیدونم!ولے چڪار ڪنم ڪہ عاشق ڪشف ناشناختہ هام!!"
بیچاره عمرا فڪر میڪرد دیگہ اینقد خل بشم!
نگام ڪرد و گفت:"مخلفات چی؟!"
گفتم:"نمیدونم این چیہ ڪہ بگم میخوام باهاش چی بخورم!
بزار بیارنش بعد میریم میگین مخلفاتشم برامون بیارن..."
🍁به قلم بانو ح.جیم♡
💠@Patoghemahdaviyoon
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃
🌸
❤️#بیراهه
🍀#پارت46
آروم لوح چرمے رو باز ڪردم و از اولین چیز شروع بہ خوندن ڪردم...
جدا از اینڪہ اسم خیلے از سالادا رو نمے فہمیدم چی بہ چیہ با یڪ نگاه بہ لیست قیمتہا برق از سرم پرید و مثل جن زده ها زل زدم بہ افشین و با چشم و دست بہش فہموندم این قیمتاے فضایی دیگہ چیهههههہ!!!
افشین بینوا ڪہ دید من ڪولے تر از این حرفام با لبخند پہنے بہ گارسون گفت:"شما بفرمایید ما انتخابمون رو ڪردیم براے ثبت سفارش اطلاع میدیم."
اونم گفت بلہ و رفت...
منو رو بستم و گفتم:"افشین!!!بخدا میخوام ڪوفت و بخورم!!!
اینا دیگہ چیهههههہ!
دو تیڪہ گوجہ و یہ ورق ڪاهو ۲۵۰۰۰۰هزار تومن!!!
اصن من اِشْڪِنہ میخوام فقط جمع ڪن بریم از اینجا تا ورشکست نشدی!!"
با خنده گفت:"آااازاااادههههہ!!!من قراره پولشو بدم نگران نباش ورشڪستم نمیشم!
تو فقط سفارشتو بگو تو رودربایسی ام اصلا نباش!"
چشمامو تنگ ڪردم نگاهش ڪردم و گفتم:"من ڪہ گفتم اِشْڪِنہ میخوام اینجام نداره جمع ڪن بریم!"
🍁به قلم بانو ح.جیم♡
💠@Patoghemahdaviyoon
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃
🌸
❤️#بیراهه
🍀#پارت48
لبخندے زد و گفت:"اوڪے!"
یڪے از گارسونا اومد سمتمون از دور براے افشین دست تڪون داد...
افشینم بہ نشونہ سلام دستشو بالا برد و وقتے بہمون نزدیڪ تر شد از جاش بلند.
بہ میزمون ڪہ رسید محڪم دست افشین و فشرد و با همون لحن حال بہم زن گارسونی گفت:"سلام!آقا افشین..!چہ عجب از این طرفا!"
با خودم گفتم:"یا خدا!این دیگہ ڪیہ؟!!"
از جام بلند شدم و موهامو ڪمے دادم تو...
بعد آروم رو بہ اون آقا سلام ڪردم.
بنده خدا انگار تازه متوجہم شده بود فورا سرش رو سمتم چرخوند و با همون لبخند مسخره ے گارسونی گفت:"عہ سلام!
ببخشید اصلا حواسم نبود شما با افشین هستید..!"
لبخندے زدم و گفتم:"دشمنتون شرمنده،آقا افشین معرفے نمیڪنید؟!"
🍁به قلم بانو ح.جیم♡
💠@Patoghemahdaviyoon
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃