eitaa logo
| پـٰاتـوق‌مهدویـون |
1.8هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
187 فایل
بی‌توآوارم‌‌و‌بر‌‌خویش‌‌فروریخته‌‌ام ای‌همه‌‌سقف‌و‌ستون‌و‌همه‌آبادی‌من(:🌿 . [ وقف لبخند آسیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! . گوش شنوای حرفاتون🌚🌻 : https://daigo.ir/secret/1796928
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸 ❤️ 🍀 دلم روشن شد گفتم «واقعا اینجوریہ؟!» _"شڪ نداشتہ باش!" دسته گل رو داد دستمو گفت«بفرمایید» _«واقعا ممنون!خیلے قشنگہ،راضے بہ زحمتت نبودم!» +«قابلتو نداره!» گل رو گذاشتم روے میز و رفتم گلدون رو آب ڪنم ڪہ بزارم توش یڪدفعہ گفت«راستی آزاده،بابات ڪِے میاد؟!» گفتم«معمولا ساعت پنج و اینا،چطور؟!تو ڪہ نمیخواے تا اون موقع اینجا بمونے!» دیدم قیافش عوض شد! _چی میگے تو بابا!الان ساعت پنجہ ڪہ! +واقعا!یعنے من انقد خوابیده بودم؟! _مگہ از ڪے خوابیدے؟! با خنده گفتم«از ساعت هفت و نیم صبح ڪہ بابام رفته بود ڪارخونہ!» دوتاییمون زدیم زیر خنده و حالا نخند ڪے بخند..! ناگہان در خونه باز شد! بابا از در اومد تو هردمون سر جامون خشڪ شدیم! ڪلیدشو انداخت روے میز و گفت«بہ بہ! کبوتراے عاشق! مے بینم ڪہ خلوت ڪردید!» افشین دست گرفت به نرده هاے پله تا تعادلش حفظ بشہ و رنگ پریده گفت«سَ سلام!» منم بریده بریده سلام ڪردم! 🍁به قلم بانو .ح .جیم♡ 💠@Patoghemahdaviyoon 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃