eitaa logo
| پاتـوق مهـدویون |
4.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
8.4هزار ویدیو
170 فایل
[ وقف ِلبخند آســیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! . محتوا ؟ فاقد ثبات ؛ کپی ؟ روزمرگی‌ها نه ، بقیش حلالت مؤمن . . جهت ارتباط : @R_Aaa806
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸 ❤️ 🍀 افشین از تو حیاط برگشت تو و دسته چمدونو ڪشید و گفت«بیا بریم آزاده،اینجا دیگہ جاے ما نیست...» نگاهمو از بابا گرفتمو رفتم..، .......... تا ساعت یازده شب با افشین مشغول خوش گذرونے تو ڪافہ ها و رستورانا بودیم و انصافا از هفت دولت آزاد! ڪم ڪم خوابمون گرفت و افشین گفت«بیا بریم،» گفتم«ڪجا؟! بیام بشینم بیخ دل مامان بابات بگم سلام این منم عروس ناخواندتون؟!» افشین خندید و گفت«آزاده چی میگے تو؟!میگم بیا بریم خونہ خودم.» یہ قدم رفتم عقب و گفتم«بیام خونہ تو چیڪار؟!» پوز خند زد و گفت«آزاده! ناسلامتے قراره زَنَم بشی،با هم بریم تو اون خونہ،بعد الان نمیخواے بیاے؟!» انگشت اشارمو آوردم بالا و بہ حالت تہدید گفتم«هنوز ڪہ نشدم! پس همہ چیو با هم قاطے نڪن!» _«باشہ،باشہ،خیلہ خب،قاطے نڪن!حالا ڪجا میخواے برے؟!» +«میرم یہ هتلے،جایی؛» _«منم همراهت میام!» +«چی میگے تو باز؟!میخواستم با تو بیام ڪہ میومدم خونت!» 🍁به قلم بانو ح.جیم♡ 💠@Patoghemahdaviyoon🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃