eitaa logo
| پاتـوق مهـدویون |
4.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
8.4هزار ویدیو
170 فایل
[ وقف ِلبخند آســیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! . محتوا ؟ فاقد ثبات ؛ کپی ؟ روزمرگی‌ها نه ، بقیش حلالت مؤمن . . درخدمتم : @R_Aaa806
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸 ❤️ 🍀 لبخندے زد و گفت:"بریم بالاخره؟!" گفتم:"بعلہہہہہہ!!" و در ماشین رو باز ڪردیم و پیاده شدیم... فورا اومد سمت من و در رو بست و راه افتادیم سمت در ورودے! وقتے ڪنارش قدم برمیداشتم حس برترے از تمام ڪائنات را داشتم! انگار قدرتے در وجودم بود ڪہ میتوانستم خللے در زمان و انفجارے در مڪان ایجاد ڪنم! انگار دنیا ڪنارم بود و حقیقتی را یافتہ بودم ڪہ از ۱۶ سالگے ڪہ با هم آشنا شدیم انڪارش میڪردم! دوباره نگاهم ڪرد و گفت:"آزاده از صبح تا حالا زیاد توے فڪر میرے! مشڪلے پیش اومده؟!" فورا از عمق افڪار و خیالاتم بہ بیرون پرت شدم و گفتم:"چی؟!نہ باباااا !!من ڪلا وقتے برام اتفاقاے خوب میافتہ تو ذهنم قد ده تا دفتر براش انشا مینویسم!" لبخندے زد و در حالیڪہ دڪمہ آسانسور رو میفشرد گفت:"دوست دا‌شتے ڪمے انشاهاتو براے منم بخون!" نگاهش ڪردم و گفتم:"بروو بابا سَرِت میره بخواے همشو بشنوے!!!" آسانسور رسید و سوار شدیم؛ عاقل اندر صفی نگاهم ڪرد و گفت:"تو منو اینجورے شناختے آزاده!!!؟؟؟" 🍁به قلم بانو ح.جیم♡ 💠@Patoghemahdaviyoon 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃