🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃
🌸
❤️#بیراهه
🍀#پارت56
شروع ڪردم تند تند غذامو خوردم و بعد از پنج دقیقہ پارچ دوغ نعنای و خنڪ رسید!
عالے و جگر پسند بود ولے با این غذا راه نداشت ڪہ بخوریش!
پس همشو دست نخورده نگہ داشتم براے نقشہ شومم،انگار افشبن بعد از خوردن حسابی از این رشته و خاویاره خوشش اومده بود و داشت خوووب میخورد!
همونجور ڪہ چارچنگولے روے غذاش افتاده بود آخرین لقمہ غذامم خوردم و وقتے ڪامل دادم تو با لحن پرسشے ڪشدارے گفتم:"افشین؟؟!!"
سرشو آورد بالا و گفت:"جان؟!"
در عین ناغافلے پارچ دوغ رو خاااالے ڪردم و رو صورت و سر و لباسش!
مرد گنده یڪدفعہ عین دخترا جیغ ڪشید و خودشو پرت ڪرد عقب و صندلیش از زیرش پرت شد ے سمت دیگہ محڪم خورد رو زمین!!
قبل از اونڪہ مغزش فرمان بہ چیزے بده قالب یخ که از تو پارچ روے میز پرت شده بود سر خورد و فرود اومد وسط سرش و ے عربده بلند دیگہ ام سر داد!!!
در حالیڪہ همہ رستوران روے هوا بود و منم هیچجوره نمیتونستم خودمو جمع و جورڪنم با تمام وجود بہ این فڪر میڪردم ڪہ عمرا من پیش بینے میڪردم ڪہ اینجورے بشہ و خداااا میدونہ تہش چی میشہ!!
از طرفے ام دستم رو روے شڪمم گذاشتہ بودم و ازخنده داشت اشڪ از چشمم میومد!!
همبنجور دقیقا یاد صحنہ هاے خفن تام و جرے مے افتادم و دوباره از خنده ریسہ می رفتم..!
اون بیچاره ام ڪم ڪم خودشو جمع ڪرد ڪشوند بالا و فقط زل زل نگاهم ڪرد!
🍁به قلم بانو ح.جیم♡
💠@Patoghemahdaviyoon
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃