eitaa logo
| پـٰاتـوق‌مهدویـون |
1.8هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
187 فایل
بی‌توآوارم‌‌و‌بر‌‌خویش‌‌فروریخته‌‌ام ای‌همه‌‌سقف‌و‌ستون‌و‌همه‌آبادی‌من(:🌿 . [ وقف لبخند آسیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! .. گوش شنوای حرفاتون🌚 : https://daigo.ir/secret/1796928
مشاهده در ایتا
دانلود
_إِلَهِی وَ اجْعَلْ هَوَايَ عِنْدَكَ میشه همه ی خواهشم خودت باشی؟_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای دلیلِ تغییرهای اساسی.. انگیزه ی مقاومت،‌انحنایِ لبخندته💛 • ° @Patoghemahdaviyoon
1.4 کا شدنمون مبارک 😊🌱(:
از شایعہ تـــا واقعیت🚫
مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد،مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان برمیگردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمیگذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای!بگذر از من! همسر @Patoghemahdaviyoon🌱
🙃🍃 در طول یک ماه و نیمی که از عقدشان گذشته بود، اغلب وقت هایی که به دیدار نامزدش می‌آمد برای او گل می‌خرید. اواسط فروردین ۱۳۹۵، یک روز به او گفتم: «این گل ها گران است! به فکر زندگی‌تان باشید، پول ها را باید جای دیگری خرج کنید. این گل ها بعد از چند روز خشک می‌شوند...» جواب داد: «ارزشش را دارد که یک لبخند بر چهره همسرم ببینم...» مادر همسر @Patoghemahdaviyoon🌱
سرباز بود و مسئول آشپزخانه كرده بودندش. ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحري بهش مي‌رساند. ولي يك هفته نشده، خبر سحري دادن‌ها به گوش سرلشكر ناجي رسيده بود. او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه‌ي سربازها به خط شوند و بعد، يكي يك ليوان آب به خوردشان داده بود كه «سربازها را چه به روزه گرفتن!» و حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه. ابراهيم با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييك‌ها را برق انداختند و منتظر شدند. براي اولين بار خدا خدا مي‌كردند سرلشكر ناجي سر برسد. ناجي در درگاهِ آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكي به اطراف كرد و وارد شد. ولي اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد. پاي سرلشكر شكسته بود و مي‌بايست چند صباحي توي بيمارستان بماند. تا آخر ماه رمضان، بچه‌ها با خيال راحت روزه گرفتند.☺️😅 @Patoghemahdaviyoon🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
45.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیکِ یا اُختَ وَلی الله...✨ صلوات خاصه حضرت معصومه سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهم‌نیست‌که‌چقَدر جاده‌رواشتباه‌رفتی همین الان دور بزن ! همین الان استغفرالله ربی واتوب الیه
••‌• _از ما گفتن، ما ڪه رفتیم🚶🏿‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••• گنـٰاه‌فرهنگ‌و‌عـٰادت‌مردم‌شود . . .🌿
•••• تا‌اينڪه‌جاےِ‌پاےِ‌تواُفتَد‌بہ‌روےِ‌ما..♥️🌱
| پـٰاتـوق‌مهدویـون |
♡ -ازهمین‌فاصله‌دورسلامم‌بپذیر -که‌خراب‌توشدم،خانه‌ات‌آبادحسین..♥️ 🌱 @Patoghemahdaviyoon
❬🥀🖤❭ - بـــود اما واقـعی ‌ اسـتـادمون میگفت که قـرار شـد همینکه نماز مغـرب رو خوندیم،شـامم رو خوردیم بـــزنیم بـــه دل جاده و مشـایه رو شـروع کنیم. ‌ چند قـدمی که از حرکتـمون نگذشـتـه بـــود یه مرد عراقـی بـــلند قـدی اومد جلوی دوتـامون رو گرفت ‌ بـــا همون صدای خشـنش گفت: شـیخنا فضلوا فضلوا ‌ گفتـیم سـیدی ما همین الان هم شـام خوردیم هم نمازمون رو خوندیم بـــاید حرکت کنیم امشـبـــو تـا بـــرسـیم انشـالله ‌ خلاصه از اون اصرار از ما انکار ولی زور ما چربـــیدو قـبـــول کرد که نریم خونشـون. ‌ مرد عراقـی که بـــازی رو بـــاختـه میدید گفت یه لحظه صبـــر کنین الان بـــرمیگردم ‌ خلاصه رفت تـو خونه سـه تـا بـــچه ی قـدونیم قـدشـو آورد جلوی ما. بـــه بـــچه هاش گفت بـــیفتـین پای این دوتـا شـیخ تـا بـــیان خونمون ‌ میگفت بـــچه ها مثل ابـــر بـــهار گریه میکردن تـا اینکه بـــه زور از رو پامون بـــلندشـون کردیم و گفتـیم چشـم میایم.لازم بـــه این کارا نبـــود ‌ خلاصه انگار بـــازی بـــرده رو تـو دقـیقـه نود دو یک واگذار کردیم. ‌ ‌هیچی دیگه رفتـیم خونشـون ‌ میگفت از درودیوار خونش خاک میریخت اینقـدر که خرابـــو فرسـوده شـده بـــود ولی بـــا وجود خونه ی داغـونشـون شـام خوبـــی بـــرامون تـدارک دیده بـــودن. ‌ هیچی دیگه شـامو خوردیم ولی هِی میخواسـم یه حرفی رو بـــزنم ولی میتـرسـیدم بـــهشـون بـــربـــخوره. ‌ دلو زدم بـــه دریا و گفتـم: بـبخشـید سـیدُنا شـما که وضعیت مالیتـون خوب نیسـت چرا خودتـون رو بـــه زحمت میندازین!!! ‌ هسـتـن کسـای دیگه که خرج کنن.فکر نکنم امام حسـینم راضی بـــاشـه که شـما اینقـدر تـدارک بـــبـــینین درحالی که وضعیت مالی درسـتـی ام ندارین. ‌ میگفت یه جواب داد که تـا بـــناگوش سـرخ و سـفید شـدم. ‌ مرد عراقـی نگاه کرد تـو صورتـمو گفت: ‌ حاجی منو خانومم بـــا بـــچه هام ۵ نفریم. تـو کل سـال وقـتـی خانومم میخواد بـــرای ۵ نفر غـذا درسـت کنه،بـــرای ۶ نفر در نظر میگیره ولی یه پیمونشـو درسـت نمیکنه اما بـــه صورت خام میریزه تـو کیسـه جدا.حالا چه میخواد بـــرنج بـــاشـه چه عدس چه لپه ‌همه ی اینا جمع میشـن و واسـه اربـــعین خرج میدیم ‌میگفت دوسـت داشـتـم از خجالت زمین دهن بـــاز کنه بـــرم پایین.از بس که معرفت به داشت @Patoghemahdaviyoon
قَلبـم‌گِرفـت‌اَزصُحبـت‌مَـردم . . قَلـب‌هـٰااینجاچِقـدرسَنگ‌اَسـت گُفتنـد‌بَھـرپُول‌مۍجَنگیـد..! ⸤بابامَگـرخُـون‌قِـیمتَـش‌چَنـداَسـت؟!💔" @Patoghemahdaviyoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-‌ مدیونید اگه این فیلم را ببینید و منتشر نکنید. روز قیامت جلوی تک تکتان را می‌گیرم ! | @Patoghemahdaviyoon
🔴خواهرم! چادرۍ‌ کہ روے سر تو هست انقدر براے دشمن اذیت کننده هست که انگار دور گردن اون هست . . 🌺
🔴بخاطر فوت یه دختر روسریاشونو در آوردن ولی بخاطر سیصد هزار شهید حاضر نشدن یک سانت روسریاشونو جلو بکشـن .... 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《اَلعِلمُ‌سُلطان》 عــلـم قــدرت اســت‼️ ایــن نـیـاز قــطــعــے مــاســت...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین‌آقا‌جـٰان♥!