🔆 #یادداشت |ترویج سکولاریسم و دینداری پستمدرن توسط روزنامه فرهیختگان
🔹روزنامه فرهیختگان در نسخه روز شنبه ۲۷ اسفند با تیتر "ایرانی که نمیبینند" و انتشار گزارشی از نتایج یک افکارسنجی، نوشته ۸۸٪ خانمهای کمحجاب یا بدحجاب تهرانی "خداباور" هستند و سپس تحلیل و نتیجهگیری کرده که ما باید "تکثرات فرهنگی و اجتماعی" را ببینیم و مدلهای مختلف پوشش و "بدحجابهای باخدا" را هم به رسمیت بشناسیم!
🔹در همین راستا موسسه افکارسنجی گالوپ در ژوئن ۲۰۲۲ گزارشی منتشر کرده و نوشته بیش از ۸۰٪ مردم آمریکا "خداباور" هستند البته از قبل میدانیم که مطابق پژوهشهای انجام شده، جامعه آمریکا از "مذهبیترین"! جوامع غربی است.
🔹فارغ از این آمارها، نگاه کنید چند نوع خدا یا عرفان یا "اعتقاد معنوی به یک نیروی ماورایی و متافیزیکی" که خارج از مناسبات ایندنیایی، جهان را اداره میکند ظهور کرده؛ قانون جذب، انرژی مثبت، یوگا، شعور کیهانی، خدای درون، انرژی درمانی، جهان موازی، مدیتیشن، خوددوستی معنوی، چاکرا، مانترا، کارما، تائیچی، فنگشوئی، تائوی فیزیک، تناسخ و...
🔹وجه اشتراک همه اینها چیست؟ ویژگی خداباوری مردم آمریکا چیست که فرهیختگان ما را به آن دعوت میکند!؟
🔹خداگراییِ تخدیری و نشئگی معنوی بدون تقید به بایدها و نبایدها؛ به تعبیر دیگر جدایی ساحت عملی(تقوا) از ساحت اعتقادی در حوزه دینداری و نسبی شدن حقیقت و اخلاق و یک باطنگرایی محض که مهمترین مشخصه #پست_مدرنیسم است و به شما این اجازه را میدهد که خداباور باشید ولی شریعتمدار و اخلاقمدار نباشید؛ خداباور باشید ولی پوشش دینمدار نداشته باشید. خداباور باشید ولی مال نامشروع هم کسب کنید. خداباور باشید ولی روابط خارج از ازدواج و مصرف مشروب هم داشته باشید و...
🔹فرهیختگان شاید آگاه نیست ولی رسما ما را به #سکولاریسم دعوت میکند و به حاکمیت توصیه میکند "چنین ایرانی را ببیند" و به رسمیت بشناسد.
✍ امید رامز
🌐 #با_ما_همراه_باشید
✅ @PaydariOnline
🔆 #یادداشت | کسی باید بر مسند بنشیند که دنبال اجرای حکم الهی باشد نه تغییر آن
نقل کردهاند که ناصرالدین شاه قاجار در ماه مبارک رمضان در نامهای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی اعلی الله مقامه نوشت: من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم، لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرماييد!
جناب میرزای شیرازی (ره) در جواب شاه نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم. حکم خدا قابل تغییر نیست؛ لکن حاکم قابل تغییر است! اگر نمیتوانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پائین بیا! تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود!
🔸این درسی است به آن مسئولی که دنبال تغییر حکم حجاب و عفاف است؛ آن حکم الهی تغییرپذیر نیست، ولی شما و پست شما را میتوان تغییر داد. لطفا پائین بیایید تا کسی بر آن مسند نشیند که دنبال اجرای احکام الهی باشد نه تغییر آن.
✍حجت الاسلام دکتر مرتضی آقا طهرانی
🌐 #با_ما_همراه_باشید
@PaydariOnline
🔆 #یادداشت |نسبت کشف حجاب با وضع نظام
۱. یک قضاوت رایج دربارۀ انگیزۀ زنان مکشفه این است که «کشف حجاب»شان به علّت «فساد جمهوری اسلامی» و نوعی واکنش اعتراضی به آن است. در این گزاره، میان «کشف حجاب» و «فساد نظام»، ربط علّی برقرار شده است. آیا بهواقع، این کنش در ذهن خود مکشفهها به معنای «اعتراض به فساد جمهوری اسلامی» هست؟ یعنی اگر بساط بیعدالتی و تبعیض از جمهوری اسلامی (البتّه بنا به فرض ناصوابی که مطرح شده است) جمع شود، اینان هم «محجبه» خواهند شد؟ اینان «حجاب خودشان» را مشروط به «اصلاح جمهوری اسلامی» کردهاند؟ پاسخ، منفی است. پس همبستگی و نسبت علّی وجود ندارد و کسانی که آگاهانه چنین نظری دارند، در پی دستاویزی برای توجیه نظر خود هستند و در این مسیر، کشف حجاب را بهانه کردهاند.
۲. تحلیلی که از آن یاد شد، هم «سیاستزده» است و هم «اقتصادزده»؛ چنانکه نقشی را برای نگرشها و امیال معطوف به «جهل» و «نفسانیّتِ» خود فرد در نظر نگرفته است. اینان از آغاز تصریح کردهاند که مسألهاشان «حجاب اختیاری» و «سبک زندگیِ لیبرال» و «تملّک بدن» است و میخواهند مطابق سلایق خویش زندگی کنند. درعینحال، بعضی مکشفهها میخواهند به لذّتپرستی و هوسبازی و بدنزدگیشان، «پوشش سیاسی» بدهند. نباید فریب «اظهارات فرافکنانه» را خورد. حداکثر این است که سلامت اقتصادیِ نظام، مواجهه با کشف حجاب را تسهیل میکند، ولی کشف حجاب را برطرف نمیکند. از قضا این نوع سبک زندگی در سایۀ رفاه و برخورداری و تنعّم، بیشتر مشاهده میشود.
۳. نظام، مبتلا به «فساد ساختاری» نیست و «فساد موردی» نیز اجتنابناپذیر است. پس امری که مشروط به عدمتحّقق فساد موردی بشود، «نشدنی» خواهد بود. حال آیا معقول است که مکشفهها به فسادهای موردی برای توجیه حرام شرعی و سیاسی خود استناد کنند؟
۴. حقّ این است که هم با فساد موردی در حاکمیّت، برخورد قانونی شود و هم با فساد کشف حجاب در عرصۀ عمومی. سالهاست که مواجهۀ قطعی با فسادهای موردی در حاکمیّت، عملی شده است و ادامه نیز دارد. پس حتّی اگر معتقد به «مشروطبودن یکی به دیگری» یا «مواجهۀ همزمان» باشیم، باز باید حکم کنیم که تجدید مواجهۀ نیروی انتظامی با کشف حجاب رواست.
۵. نظام هرچه هم که عدالت را برقرار سازد، باز روند «روایتپردازی دشمن» متوقف نخواهد شد؛ چنانکه حتّی فضیلتها و پیشرویها نیز معکوس جلوه داده میشود. پس «علاج واقعیّت»، همۀ کار نیست. واقعیّت، بردۀ روایت شده است. از این جهت است که رهبر انقلاب بر «تبیین» اصرار دارند. بیش از آنکه «نظام»، محتاج اصلاح باشد، «تصوّر از نظام» باید اصلاح شود. رهبر انقلاب در همان آغاز اغتشاش تصریح کردند که نظام، «مظلوم» واقع شد. امّا در این مدّت، همواره بخشی از جبهۀ انقلاب به صد زبان گفتند که «متهم ردیف اوّل»، خود نظام است و وضع فرهنگیِ جامعه، گویای «باطن آلودۀ جمهوری اسلامی» است. یکی از حلقههای مفقودۀ جمهوری اسلامی، «یکصدا» و «یکحرف» نبودن نیروهای جبهۀ انقلاب است. اگر همدل بودیم کار به اینجا نمیرسید.
۶. کسی موافق با «اصالت» یا «تقدّم» یا «کفایت» مواجهۀ انتظامی نیست. همۀ سخن در این است که چنین برخوردی نیز «لازم» است، حالآنکه برخی، این «ضرورت» را انکار میکنند. علاج «اصیل» و «مقدّم»، اخلاق و تربیت و فرهنگ و معنا و تبیین و هویّت است، امّا مسأله این است که مکلّفان به این تکلیف، تاکنون «بیعمل» یا «کمعمل» بودهاند و با این حال، همچنان دعوت به کاری میکنند که خود نکردهاند. مدرسه و مسجد و هیأت و حوزه و دانشگاه و رسانۀ ملی و فضای مجازی و ... در اختیار بودهاند و در عین حال، تا حد زیادی خاموش نسبت به حجاب. در گذشته نگفتند و حتّی در این هفت ماه نیز نگفتند. به جای «داعی» به کار فرهنگی، باید «عامل» به آن بود. وقتی در «بگو و بشنو» کوتاهی میکنند، «بگیر و ببند» از راه خواهد رسید. «زبان» که رفت، «زنجیر» میآید. «تبیین» نباشد، «تحکّم» صدرنشین است. اگر «دلیل» به تبعید رانده شود «علّت» غالب میگردد. این گره در بلندمدّت و بهطور ریشهای، با سرپنجۀ تبیین گشوده میشود و راهکار اصالی، «تحوّل وجودی» و «اتّفاق انفسی» است. باید ارزشهای انقلابی در عمق «ذهنیّت جامعه»، بازسازی کرد. این است معنی بازسازی انقلابی در ساختار فرهنگیِ جامعه. کاری که امروز نیروی انتظامی بر عهده گرفته است، «ضروری امّا ناکافی» است و باید هرچه سریعتر، نیروها و نهادهای فرهنگی به میان بیایند و نقش خود را در کلانبرنامۀ «بازسازی انقلابی در ساختار فرهنگی» مشخص نمایند.
🖊 مهدی جمشیدی
🌐 #با_ما_همراه_باشید
✅ @PaydariOnline
🔆#یادداشت |به ظاهر انقلابیها
🔹در زمانهای که با اقبال مردم به اندیشه انقلابی، حضور در اکثر مسئولیتها نیازمند داشتن بنیانهای فکر اسلامی و انقلابی است؛ خیلی طبیعی است که برخی با نفوذ یا تظاهر به این امر در عین عدم باورمندی به اندیشه انقلابی یا چرخش در تفکرات به مرور زمان، همچنان ادای انقلابی در میآورند.
🔹جریانی که با چرخش در بنیانهای فکری به سوی لیبرالیسم، امروز تنها ادعای انقلابی بودن دارد و همه چیز را از منظر سیاستورزی عملگرایانه میبیند و چون نمیتواند بگوید دچار ضعف در ایستادگی بر مبانی انقلاب شده است، تلاش میکند تا نیروهای انقلاب را با برچسب زدن به تندروی متهم کند.
🔹جریان به ظاهر انقلابی طی سالهای گذشته به مرور دچار استحاله و با جریان سوپر انقلابی دهه ۶۰ به دلیل اشتراک در رویکرد تساهل و تسامح همراستا شده و امروز عملاً مصادیق دامنه تجدیدنظرهایش به قلمرو ارزشهای اساسی انقلاب نیز رسیده و جز پوسته شعاری، چیزی از هویتش باقی نمانده است.
🔹جریان به ظاهر انقلابی به دلیل خطای تحلیل از باورمندی عموم مردم به انقلاب، با کوچکترین مناقشهای در هر موضوعی چون احساس میکند با ایستادگی بر منطق انقلابی در انتخابات پیشرو شکست میخورد، هسته انقلابیگری را وانهاده و پوسته انقلابی را حفظ کرده است.
🔹این جریان چون میخواهد ضمن حفظ جایگاه فعلی در ساخت قدرت همچنان بالا برود، در عین چرخش فکری، همچنان ظاهر انقلابی را نگه میدارد و تلاش میکند با تئوریزه کردن بحران حکمرانی و ارجاع به مصلحت، نسخه عقبنشینی از ارزشهای انقلاب اسلامی را تحت لوای واژههایی چون حکمرانی نو مطرح کند.
🔹به ظاهر انقلابیهای امروز، همراستا با سوپر انقلابیهای دیروز که شاخصه مشترکشان تحمیل ارزشهای لیبرالیسم به جامعه دیندار ایرانی به دلیل بیایدئولوژی بودن است، عملاً ارزشهای اسلامی و انقلابی را با توجیه عدم امکانپذیری کنار زده و با تیغ واقعیت، از آنها تصویری خیالی میسازد.
🔹جریان به ظاهر انقلابی همچون سوپر انقلابیهای دیروز که در جریان استحاله شدن تلاش کرد از امام خمینی(ره) تصویری لیبرال به نمایش بگذارد، تلاش دارد تا رهبر انقلاب را به نفع خویش، مصادره به مطلوب کند و تفکرات روشن و انقلابی ایشان را با برداشتهای گزینش شده، تحریف کند.
یکی دیگر از اشتراکات به ظاهر انقلابیها با سوپر انقلابیهای دیروز در ایجاد وجاهت اجتماعی، انتشار تصاویر و خاطرات با امام(ره)، رهبری و شهدا برای عدم پاسخ به انحرافات فکری است. کسانی که به دلیل عدم تشابه در ویژگیها، مواضع و اقداماتشان با ایشان، راهی جز تحریف برای دکان زدن ندارند.
🖌علی خضریان
🌐 #با_ما_همراه_باشید
✅ @PaydariOnline
.
🔆 #یادداشت |دو خیانت به جمهوری اسلامی
🔺روزنامه اعتماد از قول خاتمی نوشته: "جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی تمایل پیدا کرده است".
🔹خاتمی همان کسی است که در کنار موسوی و اشرافیت سیاسی- اقتصادی مفسد، کودتای آمریکایی- انگلیسی و صهیونیستی را در سال ۱۳۸۸ هدایت کرد و با دروغ تقلب، علیه جمهوریت و رای ۲۴/۵ میلیون نفری مردم آشوب به راه انداخت
🔹در مظلومیت جمهوری اسلامی همین بس، که برخی عناصر ناسالم یا غافل و مقصر، در مراکزی مانند "همراه اول، ستاد اجرایی فرمان امام و برخی شرکت ها، بانک ها و موسسات دولتی یا عمومی"، در پوشش آگهی، رسانه های مغرضی مثل "اعتماد" و "سازندگی" و "دنیای اقتصاد" را تامین مالی می کنند. یعنی همان کاری که مشابهش را مفسدانی مانند شهرام جزایری کرده اند.
🔹مراجع اقتصادی نظارتی، حسابرسی، قضایی و امنیتی، باید با جدیت و فوریت، تامین کنندگان مالی رسانه های جریان نفاق و تحریف را مورد تعقیب و مجازات قرار دهند.
🖌محمد_ایمانی
🌐 #با_ما_همراه_باشید
✅ @PaydariOnline
🔆 #یادداشت |سکوتی که بوی خون میدهد!
🔺صد سیلی به زن مسلمان بخورد باز هم عدهای چشم از خلخال زن یهودی بر نمیدارند!/ سوز چاقو بیشتر است یا ماست؟
🔹نمیدانم شنیدید یا نه ولی در هفتهای که گذشت سه گلوله بر تن انسانی اصابت کرد و چاقو سینهای را شکافت و دو فرزند پانزده و شانزده ساله از نعمت پدر و مادر محروم شدند؛ خداروشکر اما ماست بر سر کسی ریخته نشد! احتمالا اینها به گوشتان نرسیده است چون بریده شدن گلوی یک طلبه آنقدر جذاب نیست که ترند فضای مجازی شود. یا مثلاً برای حمید علیمی و امثالش گلوله خوردن یک آیت الله کمتر از چپه شدن یک سطل ماست اهمیت دارد. حتی مسئله ماست هم نیست؛ مسئله کسی است که ماستی شده است. صد سیلی به زن مسلمان بخورد عدهای چشم از خلخال زن یهودی بر نمیدارند که مبادا خش بردارد.
🔹آیت الله سلیمانی عضو سابق خبرگان رهبری بر روی صندلی بانک مورد هدف یازده گلوله قرار گرفت. خب به ضارب هم حق بدهیم؛ با خود گفته دیگر کی فرصت میکنم یک چنین مقام سابقی را بدون خدم و حشم در یک مکان عمومی میان مردم پیدا کنم. شاید آمده پول شارژ بادیگاردها و ماشین ضد گلولهاش را تحویل بگیرد. در مجازی گفتند بحث روی عدد چهار میلیارد تومان بالا گرفته بود. تقصیر خود شهید بود که فکر میکرد آن مقدار پول در جیب عبا جای میگیرد و با خدمتکاران خود تعارف کرد بر سر تحویل پول از بانک. واقعیت این است که آیت الله سلیمانی میان مردم یازده گلوله خورد و آنها که در ذهن مشوش خود توانایی هضم بادیگارد و نوکر نداشتن عضو سابق خبرگان را هم ندارند، به او تهمتهای میلیاردی زدند تا شاید وجدانشان را اینچنین گول بزنند. وجدانی که هر چند سنگ شده باشد اما از سکوت تناقض آمیز برای خون یک انسان اندکی بدرد میاید.
🔹به طلبهی دیگری با ماشین حمله شد و سپس ضارب با چاقو به جان او افتاد و خون انسانی بر زمین جاری شد. خوشبختانه آن طلبه فوت نکرده است اما وجدان بعضی زودتر از اینها مرده است. هر چقدر مقایسه کنیم که سوز چاقو بیشتر است یا ماست کم گفتیم. شاید به آن ضارب هم گفتهاند این طلبهها خطرناکند. اگر با چاقو سینهشان را نشکافیم فردا روزی بر سر مردم ماست میریزند. امروز بزن بر قلبش تا فردا ماستی نشوی.
🔹عدهای ناشناس زنی را در سراوان به شهادت رساندند. مولوی عبدالحمید بخاطر این زن بالای منبر میرود؟ حمید علیمی برای بچههای پانزده و شانزده سالهاش توئیت میزند؟ عزاداران خلخال زن یهودی و سطل ماست لبنیاتی آیا برای آنها عزاداری میکنند و هشتگ زن زندگی آزادی میزنند؟ یا وقتی بفهمند شوهر این خانم فرمانده نیروی انتظامی سراوان بوده و در ماشین همراه همسرش به شهادت رسیده است، روضه سکوت میگیرند؟ اینها یک طرف و شهید امر به معروف که برای دو دختر کم حجاب غیرت داشت یک طرف. باز هم هست و نیازی به گفتنش نیست. آخر کلام اینکه مواضعتان خونی شده است. توئیتهای شما بوی خون میدهد. از ماست گفتنهایتان خون میچکد. سکوت شما همه جا را خونی کرده است.
🖌محمد فخرا، فعال رسانهای
🌐 #با_ما_همراه_باشید
✅ @PaydariOnline
🔆 #یادداشت |برادران متدین و با غیرت تا پای جان از ناموسشان حمایت میکنند
بسم الله الرحمن الرحیم
حجاب و عفاف حکم الهی است که در این کشور اسلامی مورد توجه همگان بوده و هست.
اما شلحجابان نیز بدانند که برادران متدین و با غیرت این مرز و بوم تا پای جان از ناموسشان حمایت کرده و میکنند.
نمونه زیبای قرن شهادت برادرعزیز مهندس حمیدرضا الداغی است که مورد حمله بیغیرتانی شده که مدعی زن، زندگی، آزادیاند، که نه قدر زن را میدانند و نه از زندگی درکی دارند و نه معنای آزادی را فهم میکنند که با سلب آزادی و قمهکشی، تجاوز به حریم بندگان خدا کرده و امنیت مملکت اسلامی را به مخاطره میاندازند.
از مسئولین امر برخورد قاطع با این قانونشکنان را درخواست داشته و از درگاه الهی علو درجات بر این شهید عزیز خواهانم.
ارادتمند
🖌مرتضی آقاتهرانی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
🌐 #با_ما_همراه_باشید
✅ @PaydariOnline
🔆 #یادداشت |خرمشهر اینجاست! جهانآرا کجاست؟
۱. یک هفتۀ اول پس از بیستوششم فروردین، شاید کشف حجاب بیش از پنج درصد کاهش پیدا کرد. شال هم نه بهعنوان حجاب، بلکه برای احتیاط به دور گردن اضافه شد. اما بعد از این یک هفته، و احساس شعاری و تبلیغی بودن هشدار سردار رادان، وضع به گذشته بازگشت؛ بلکه جسارت و بیحیایی، فزونی بیشتری گرفت. اکنون تا حد زیادی، وضع کشف حجاب، عادی و بهنجار شده است. مشاهدۀ روزانۀ حدود ده درصد کشف حجاب و حتی کشف بدن، در حال تثبیتشدن از نظر روانی و فکری است. کشف حجاب، آشکار و آسوده و در همهجا است. البته بعضی از اینان در درونشان، حس نگرانی به وجود آمده که نظام قصد برخورد دارد و در کمین ما نشسته است و چهبسا از راه برسد. با این حال، وضع همچنان مانند گذشته است؛ به این معنی که روند، دوباره صعودی شده است اما با شیب کم.
۲. در حال حرکت به سمت طبیعیشدگی و هنجارشدگی هستیم. آنقدر تعلل کردند که تا حدی وضع، به نفع آنها تثبیت شده است. غیرتها و حساسیتها، ساییده شدهاند و این گروهکهای فرهنگی، بخشی از جامعه شدهاند. در واقع، خودشان را در جامعه جا کردهاند و در پی جایابی ساختاری نیز هستند. اینان جامعه را از آنِ خود کردهاند و بخش متدین نیز بیش از گذشته، ناچار است در فضاهای گلخانهای بخزد و از واقعیتهای فرهنگیِ بیرونی بگریزد، مبادا که دامنش به معاصی اینان، آلوده شود. این همان کاری است که دربارۀ «مدارس» انجام شد و در اثر آن، مدارسِ خاصِ حزباللهیها و مؤمنان ایجاد گردید. مدارس اینان از مدارس دیگران جدا شد و اینک کار جدایی، به «جامعه» هم کشیده شده است. انقلابیها، هرچه بیشتر در حال منزویشدن هستند و خود را پنهان میکنند. مدسه و جامعه را نمیپسندند اما به جای «مواجهه» و «اصلاح»، میگریزند و برای خود، «باغچههای فرهنگی» ایجاد میکنند؛ ناکام در جامعهپردازی توحیدی و راضی به باغچهپردازی مصنوعی. از خودسازی به جامعهپردازی عبور نکردهاند، چه رسد به اینکه بخواهند تمدّنسازی کنند. منطق تقیّه و گریختن و پنهانشدن و بیرونکشیدن گلیم خویش را از آب آموختهاند و بس.
۳. نیاز نیست که قانون حجاب در مورد همه «اجرا» شود تا سخن از «امکان» و «قابلیت»، معنا داشته باشد. شاید دربارۀ حدود بیست درصد، اعمال «قدرت» (اجرای قانون) موضوعیت داشته باشد. بقیۀ افراد با مشاهدۀ اِعمال قدرت، تمکین و همراهی خواهند کرد. برای اینان، «اقتدار» کافیست و حاجت به قدرت نیست. ازاینرو، بیست درصد اِعمال «قدرت» و هشتاد درصد تجلی «اقتدار»، ما را از گردنه عبور خواهد داد. کار دولت، بسته به اقتدار است؛ اقتدار که فرویخت، همهچیز مباح میشود. واقعیت اجتماعی، صفر و صدی نیست، بلکه با مواجهههای پیوستاری و متنوّع، گرههایی که به ظاهر کور هستند، گشوده میشوند. در جنگ ترکیبی، باید چندلایه و چندسویه عمل کند و اهرمهای مختلف را به کار گرفت.
۴. بسیاری از ساختارها، چندان در خدمت غایات دینی نیستند. تسهیلگر نیستند، بلکه گاه مانع هستند؛ هرچه که بتوانند بازدارندگی ایجاد میکنند. سبک زندگیِ ما نیز در بخش مهمی، زیر نفوذ «ساختارهای تجدّدی» هست؛ حتی در لایۀ خُرد. فقط تحلیل ارزشهای معطوف به ازدواج و انتخاب همسر، کافی است که تغییر ساختارهای ذهنی را نشان بدهد. از ازدواج تا اشرافیت در زندگی تا فرزندآوری تا پوشش تا مصرف و خرید و پاساژ و سلبریتی و فضای مجازی و لذت و بدن و بینی و گونه و ... در هم تنیده شدهاند و تجدّد را میزایند؛ آن هم در ابعاد ساختاری. در بند هفتمِ بیانیۀ گام دوم، تعبیر «نفوذ سبک زندگی غربی» به کار برده شده است. اولاً نفوذ و ثانیاً نفوذ ساختاری. تجدّد، ما را محاصره کرده است و میخواهد بیش از گذشته، سرزمینهای فرهنگی ما را اشغال کند. خرمشهر اینجاست. جهانآرا کجاست؟!
۵. ما دچار فقر «فهم عالمانه و دینی» هستیم. چندان شناخت درستی از گرهها و گرانیگاهها در دست نیست. باید این فهم را تولید و تکثیر کرد؛ چون ادبیات متناسب با این فهم، ذهنیتها را تغییر خواهد داد. باید تعبیر دینی و انقلابی از دردها و درمانها ارائه داد. رسالت نخبگان فکری، آفرینش همین فهمهای قدسی است تا به واسطۀ آنها، راه گشوده شود. راهکارها هم وابسته و مشروط به فهمها هستند. حتی فهم ما از ماهیت حجاب هم متوقف مانده است و ازاینرو، روایتهای نو ایجاد نکردیم. تغییر انفسی، تغییر در فهم نیز هست و اغلب باید از «فهم» به «وجود» رسید.
🖊 مهدی جمشیدی
🌐 #با_ما_همراه_باشید
✅ @PaydariOnline
🔆 #یادداشت |آشنا شون کیه؟!
🔹"نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟". محافل غربگرا، توییت احمد مسعود را کنایه به ایران(در ماجرای طالبان)خوانده و بر همین اساس، دعاوی خود را تکرار کرده اند که چرا ایران پس از خروج آمریکا،وارد جنگ با طالبان نشد.
♦️"تو اول بگو با کیان دوستی- پس آنگه بگویم که تو کیستی". احمد مسعود پیش از این با وساطت صهیونیست بدنامی به اسم برنارد هانری لوی -که ماموریتش،کمک به بحران سازی، جنگ افروزی و تجزیه در کشور های منطقه است- به دیدار ماکرون در فرانسه رفت.
🔹جواد طباطبایی که خود سال ها در فرانسه زیسته، لوی را فردی هزار چهره و طرفدار صهیونیسم با رویکرد ضد ایرانی می دانست.
♦️هانری لوی همان کسی است که سال گذشته،برخی بازیچه های نگون بخت اپوزیسیون ایرانی را به ملاقات با ماکرون برد،اما خودش در تصاویر آفتابی نشد.
🔹او از نقش آفرینان جنگ یا تجزیه طلبی در کردستان عراق، سوریه، سودان، لیبی، افغانستان و اوکراین، و از طرفداران و خدمتگزاران سرسخت رژیم صهیونیستی است که بارها با کسانی مانند شیمون پرز و ایهود باراک ملاقات کرده است.
♦️ماجرای افغانستان پیچیده است، اما نه آن قدر که از نقش غرب غفلت کنیم.
✍"محمد ایمانی"
✅ @PaydariOnline
🔆 #یادداشت |بازسازیهای درونی در جبهۀ تبیین-۱
۱. دشمن، بخش هر چند کوچکی از مردم را نسبت به نظام، بدبین و دچار سوءظن کرده است. نوعی «بیماری ذهنی» در لایهای از مردم ایجاد شده که در اثر آن، همهچیز را «مختل» و «معیوب» فرض میکنند و علتالعلل را نیز «نظام» میدانند. بهواقع، در یک جنگ شناختیِ تمامعیار قرار داریم و «کجروایتها»، در حال ربودن «حقیقتها» هستند. جامعه، زیر آتش مستمر و متراکم دشمن قرار گرفته. دشمن بهطور مستقیم و با هدف مبتنی بر گرای نفوذیها، آتش میریزد. گویا تمام مهمّات تمدنیاش را فقط برای ما خرج میکند. پارهای از جامعه نیز نسبت به عملیات شناختیِ دشمن، دچار حالت «استسباع شناختی» شده است؛ منفعلانه و طوطیوار، فقط «تکرار» میکند و ترجیح میدهد که «فکر» را کنار بگذارد و گوشش به دهان بیگانه باشد. از هر امری بدتر این است که «وضع معیشتی»، به کمک جبهۀ دشمن آمده و تهاجم شناختی را تسهیل کرده است.
۲. در الگوی تحلیلی آیتالله خامنهای، تحول فرهنگی دارای سه ضلع است: «امام»، «خواص»، «امّت». خواص اهل باطل میتوانند هم «مصلحت» را بر «امام» تحمیل کنند و هم «اغوا» را بر «مردم». تعبیر «حجاب اجباری» را نیز «خواص» آفریدند و برای نفی آن دلیل تراشیدند، و آنگاه بخشی از «عوام» را با خود همراه کردند. ازاینرو، رهبر انقلاب از ما خواستند که دربارۀ گفتههایشان، «فکر» و «بحث» کنیم و آنها را «امتداد» و «بسط» بدهیم و به «فهم عمیق» و «راهکارهای عینی» دست بیابیم. اگر این توقع را برآورده کنیم، هم «ادبیات معرفتی» و هم «گفتمان اجتماعی» ایجاد میشود. نقشۀ راهِ عملیّات فرهنگی در موضع رهبر انقلاب چنین است: ثروت اجتماعیِ انقلاب با «جهاد تبیین» حفظ میشود؛ و این یعنی «گفتگوی معطوف به گشودن گره ذهنی»؛ باید «حرف نو» یا «منطق نو» داشت؛ «بیان منطقی و اقناعی»، کارساز است؛ و باید فضلای جوان و صاحبفکر، «حلقههای معرفتی» تشکیل بدهند. «تبیین»، امکانی برای «دفاع عقلانی» از دین است. پس تبیین، «طرح عقلانیت» است و عقلانیت، مدار «گفتگو» است و گفتگو، زمینۀ «تبیین» است و تبیین، شکنندۀ «کجروایتها» است. البته اصرار چندبارۀ رهبر انقلاب بر «جهاد تبیین»، به معنی «غفلت از واقعیّت» نیست، بلکه به معنی «غلبۀ روایت بر واقعیّت» است. در جهانِ روایتزده، هر واقعیّتی در چهارچوب «گفتمانِ مسلّط»، معنا میشود. واقعیّت، «صامت» شده و روایت، آن را به دلخواه خویش، «تفسیر» میکند. پس علاج واقعیّت، شرط کافی نیست. باید بودنمان را در کنار انقلاب، «اظهار» کنیم؛ باید «نشان» بدهیم که انقلابی هستیم. مسأله، «تجلی هستی انقلابیمان» در برابر چشمهایی است که تشنۀ مشاهدۀ گسست مردم از انقلاب هستند. راهحل، جزیرهایشدنما نیست؛ ما از جامعه گریختیم و میدان را برای ظهور و تجلی فاسقان، خالی کردیم.
۳. چرا واکنش نیروهای فکری جبهۀ انقلاب نسبت به روایتهای جبهۀ مقابل، اندک و حداقلی است؟! از برخی از بدنۀ خودی شنیدم که دچار شبهه و اشکال شدند؛ پاسخ میخواستند. هم ایمان داشتند و هم اشکال. روایتبازی دشمن، موریانهوار میجود و میفرساید. در جبهۀ انقلاب، نیروی فکری کم داریم که واکنشها، اینچنین ناچیز هستند؟! یا نیروها کافیاند و مبارزان اندک؟! یا ساماندهی نداریم و جبهه نیستیم؟! مسأله ما چیست؟! چالشها میآیند و میروند و در هر مورد، با ضعف مواجهه در سرآمدان جبهۀ انقلاب روبرو میشویم. واکنشها اندک هستند؛ چه رسد به واکنشهای کیفی و کارساز. چرا چریکهای خط مقدم، احساس تنهایی میکنند؟! لیبرالهای داخلی، دیگر حتی بیپروا به شخص رهبر انقلاب حمله میکنند؛ مکرر و آشکار. و ما اغلب نیز نظارهگر. این کجروایتها هرچه متراکمتر و فشردهتر شوند، کار دشوارتر خواهد شد. دیر نشود؟! تاریخ را همین کجروایتها به زنجیر میکِشند. در این اغتشاش چندماهه دیدیم که در میان نیروهای فکری و فرهنگی، بعضی «اندیشۀ غنی» و «تفکر خلّاق» ندارند و تهیمایه هستند؛ بعضی «محافظهکار» و «ترسو» هستند؛ بعضی فقط در برابر «پول» و «قرارداد»، تبیین میکنند و سفارشی میجنگند؛ و بعضی «لیبرال» و «دگراندیش» شدهاند و با دشمن، مخرج مشترک دارند. در معرکۀ «جنگ روایتها»، حوزویان که باید «میدان» را دریابند، مشغول «درسوبحث» هستند. موقع ابتلا و هزینه که میرسد، اهل خوف و مصلحت و حملبرصحت و تقیّه، به سوراخ سکوت پناه میبرند و اگر هم بهناچار، زبان باز کنند، جز سخن دوپهلو نمیگویند. به حلقههای میانی محتاجیم، اما همه به دولت و مجلس و شهرداری مهاجرت کردهاند. حس تکلیف در اینجاها که هوای بهاری دارد گُل میکند، نه در زمستان جنگ میدانی. در دانشگاهها و پژوهشگاهها نیز طمع ارتقا و ترفیع، ایمانسوزی کرده است؛ اهل علم، کارمندان مطیع نان شدهاند و با استادیاری و دانشیاری و استادی و ... تجدید میثاق میکنند.
🖊 مهدی جمشیدی
✅ @PaydariOnline
🔆 #یادداشت |بازسازیهای درونی در جبهۀ تبیین-۲
۴. نکتۀ دیگر اینکه در جریان گفتگوهای مردمی و اجتماعی دریافتم اشکالها و شبهههایی که بخشی از روحانیت در همین چند ماه گذشته دربارۀ حجاب بیان کردند از زبان مردم، تکرار میشود، از قبیل اینکه حجاب در زمان ائمه، اجباری نبوده است، یا حجاب، خاص زنان مؤمنان هست، و... . در حقیقت، بخشی از روحانیت به «نیروی مولّد سکولاریسم» تبدیل شده است و در کنار روشنفکری سکولار، در حال ایفای نقش همافزا است. بهخصوص دربارۀ مسألههای دینی، سکولارهای حوزوی میتوانند با شواهد و دلایل شبهدینی، ذهن عوام را نسبت به دین، دچار تحریف کنند. یکی از دلایل متزلزلشدن مقولۀ حجاب در جامعه، دستکم از نظر فکری و معرفتی، همین بخش از روحانیت هستند. این بخش، مانند خوره به جان دین افتاده و ذرهذره، در حال فرسودن ارزشهای دینی به نفع سکولاریسم هست؛ چنانکه داغتر و آتشینتر از جریان روشنفکری سکولار، روند سکولاریسم را توجیه و نظری میکند و از آنجا که جامۀ دین نیز بر تن دارد، کار را بر ما دشوار کرده است. این در حالی است که بخش دیگر روحانیت، اغلب در حاشیه و اهل سکوت هستند.
۵. شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز فاعلیت ندارد، در قدرت، مرکزنشین است و در جامعه، شبیه حاشیۀ زائد. نیست و هست. بزرگترین نزاع بر سر سبک زندگی (حجاب) در این هشت ماه رخ داد، اما دریغ از حرارت و حرکتی از سوی شورا. هزینهها، نصیب نیروی میدانی میشود، و شورانشینان عالیمقام، آرام و آسودهاند. «آرمان» و «روحالله» در کف خیابان، جان دادند و در خون غلتیدند، اما دریغ از فریادی که از این «جمع محافظهکار» شنیده شود. باید یقۀ غیرت چاک میدادند. انقلاب به شورا نیاز دارد ولی «شورای انقلابی» نه «شورای انفعالی». هر چند همۀ اعضا یکسان نیستند، اما فضای غالب، سکوت و بیزبانی و هراس و محافظهکاری است. شورا، خودش بیمار است؛ سالهاست. ذهنشان جولانگاه «معادلات محافظهکارانه» است. حس کردهاند دچار «بنبست» شدیم. اگر «ماهیانه»، شورای انقلاب فرهنگی به چالش کشیده بشود که چه میکند و چه طرحی دارد و دهها سوال دیگر، شاهد این وضع نمیبودیم. کسی نمیپرسید طرح فرهنگی شورای انقلاب فرهنگی کجاست؟! چرا پاسخگو نیست؟ چرا شفافسازی نمیکند؟ میگوییم تقدم کار فرهنگی، و میگوییم تقدم نهیازمنکر به مسئولان، اما شورای انقلاب فرهنگی را فراموش کردهایم. سرچشمه اینجاست. چرا پذیرفتهایم که شورا باید صوری و خنثی باشد؛ هست اما نباید باشد. تحول را از همین نقطه آغاز کنیم.؛ پاسخ بخواهیم و هزینه مسئولیت را بالا ببریم. چیزی که ما از جلسات شورا میشنویم «تعداد جلساتشان» است؛ جلسات بسته، محفلی، ناگفتمانی و ... . ضروری است گزارشی از «کارنامۀ عملکرد فردی اعضای شورا» در هشت ماه گذشته، تهیه و منتشر بشود تا آشکار شود که چه کردهاند. به نظرم از «اعضای حقیقی» شروع کنیم؛ یک به یک. معنی «مردمسالاری دینی» چیست؟! شعار و تعارف است؟! فقط انتخاباتی است؟! خیر! ما «حق» و «تکلیف» داریم که بر قدرت، نظارت کنیم و پاسخ بخواهیم. جبهۀ فکری انقلاب، بسیج و تجهیز بشود برای حسابرسی انقلابی از «شورای خاموشان بیخطر».
۶. لازمۀ حلقۀ میانی، جمعی هماندیش و همنظر است. افسوس که آفت اختلاف، در تاروپود ما نفوذ کرده است. عدهای چریک تنها و بیادعا، در میدانند و تیر و ترکش دشنام و ترور شخصیت به جان میخرند. وقتی به صورت طبیعی، حلقۀ میانی تشکیل نشده و شمشیری از نیام برنیامده، یعنی گرهی وجود دارد. چه کسی باید علاج کند؟! «پدر معنوی» نداریم. مصباح که پَر کشید. رحیمپور و کچویان و ... پدری کنند برای جماعت اندک دهه شصتی و هفتادی که پرچم تبیین فکری و تولید اجتماعی را نگاه داشتهاند. نسل پیشین ما کجایند؟! و صدالبته حوزه. از هر جا قطع امید کنیم از بزرگان حوزه نمیتوان برید. اینان همه تاریخ ما هستند؛ هویتند. چرا خاموش نشستند؟! مشروطه را از یاد بردهاند یا انقلاب را؟! صد شکر که عامه مردم، دیانت فطری و هویتی دارند و گوششان به زبان جریان روشنفکری، بدهکار نیست، وگرنه بیش از اینها از دست داده بودیم. تعلقات دینی خود مردم، نجاتبخششان بوده، نه آنچنان فاعلیت نیروها. کمفروشی کردهایم. رشدها و رویشها را باید دید و ستود، اما در نسبت با خلاءهای بزرگ و نیازهای فوری باید چارهاندیشی کرد. یک جبهۀ وسیع، روبروی ماست که با تمامیت تمدنش به جنگ روایتی و نزاع معنایی آمده است. بهقطع باید چارهای دیگری برای این رویارویی تاریخی و تمدنی اندیشید. کار و کنش ما با حجم تهاجم و تعدی دشمن، تناسب ندارد.
🖊 مهدی جمشیدی
🌐 #با_ما_همراه_باشید
✅ @PaydariOnline
🔆 #یادداشت |خواهران کشف حجاب کرده اینک وقت آن است که پاسخ گوی افکار عمومی باشید
🔹شما الان ده ماه هست کشف حجاب کرده اید و پا روی سازنده ترین سبک رفتار عفیفانه زن تمدن ساز ایرانی واسلامی گذاشته اید،اما بعد از ده ماه دیگر وقت آن است دستاوردهای این الگوی پوششی را برای خود وجامعه عیان کنیدو درباره دستاورد شعار ازادی توضیح دهید
سوال اول: آیا کشف حجاب شما رغبت مردان به ازدواج و تعهد را افزایش داده وآمار ازدواج ما رشد کرده است یا خاصیت زنانگی را برای مردان بی مفهوم کرده است ؟
سوال دوم :آیا با کشف حجاب شما نظام منزوی شد و دستاوردی نداشت یا این شما بودید که با حجم گسترده متلک های خیابانی مواجه شده اید؟
سوال سوم : آیا کشف حجاب شما برای ما نتایج مثبت اقتصادی داشت ،یا این شما بودید که برای رقابت مجبور به استفاده بیشتر از خدمات زیبایی شده اید ؟
سوال چهارم :ایا کشف حجاب شما ،تورم را کاهش داد یا با درگیر کردن جریان مطالبه گری به معضلات فرهنگی برای مدیران ناکارآمد سایه امن ایجاد کرد ؟
سوال پنجم :برای فرزندانتان و وارثان تمدن ایرانی اسلامی چه پاسخی خواهید داد ؟به آنها چگونه خواهید گفت ما پا بر روی ارزش های زن ایرانی گذاشتیم واز سبک زندگی زن غربی تبعیت کردیم که بر اساس فلسفه حقیرانه زن افسونگر طراحی شده بود ؟
⏪خواهر من وقتی کشف حجاب شما در طی این ده ماه هیچ دستاوردی برای تعالی خانواده واجتماع نداشته ،آن رابرای چه ادامه میدهید؟
✍عالیه سادات
🌐 #با_ما_همراه_باشید
✅ @PaydariOnline