🔴 آن نورانیت کجا رفت‼️
🔻 #زمانـــه| سالها برای درس آموزی از حاج آقای امجد پای منبرش نشستیم و چقدر در لیالی قدر با او گریستیم. تهران بدون حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، خوشوقت، حق شناس ، استاد فاطمی نیا و حاج آقای امجد برایمان قابل تحمل نبود ، تا سال ۸۸ سال که فتنه فرا رسید غبار همه جا را گرفته بود... علمای روشن ضمیر و انقلابی به رسالت خود عمل کردند و با تمام وجود به میدان آمدند ولی برخی دیگر با سکوت و نجوای تردید مردم را در فتنه رها کردند.
🔹 آن روزها محمدامجد، مهدی هاشمی و روح الله زم جزء فعالین فتنه بودند پسران شیوخی که هر کدام به نحوی در حال تدارک برای ایستادن در برابر ولایت بودند.
🔹دلمان برای استاد اخلاق می سوخت! او یک بار همین امتحان را در مسجد کوی دانشگاه سال ۷۸با قبولی داده بود، ولی حالا اصحاب فتنه را صدیق می دانست و برای آنها دعا میکرد! ؛ امام زاده صالح که می توانست نقش مسجد کوی دانشگاه سال ۷۸ را داشته باشد شده بود پاتوق اصحاب فتنه، و البته مردم تحمل نکردند و با تشدید اعتراض های مردمی به شیخ مجبور به ترک این مکان مقدس شد.
🔹عده ای از دلسوزان جلسات متعددی با ایشان برگزار کردند، کاشف به عمل آمد برخی از فتنه گران از جمله مهدی هاشمی مرتب با تزریق اطلاعات غلط و نشان دادن عکس جنازه و ضرب وشتم و درگیری و نامه نگاری های هدایت شده سعی در تحریک آنها دارند
🔹علت منبرهای فتنه انگیز تا حدی معلوم شد ،کودکان دیروز بزرگ شده بودند و پدران پیر و تسلیم فرزندان! ؛ اما همچنان عده ای از دلسوزان شروع کردند با برخی از آقایان ارتباط گرفتن و دادن اطلاعات واقعی البته تفاوت کار این بود که زحمت این عزیزان منحصر می شد به چند جلسه وکار حلقه های اطراف و فرزندان ناخلف شبانه روزی و مستمر بود
🔹 با شیخ امجد جلسه ای مفصل برگزار شد و آنقدر استدلال وسندآوردند تا ایشان قانع شد ولی در نهایت شیخ شرطی محالی گذاشت، او گفت اگر محمد ما را متقاعد کردید من قبول می کنم. او گفت من به محمد نان حلال داده ام امکان ندارد دروغ بگوید!. سست بودن دلیل شیخ بر همه آشکار بود و محمد را هم همه می شناختند او از مبنا دچار انحراف بود.
🔹 شیخ دیکتاتوری موسوی در مقابل رای اکثریت مردم را نمی دید، ایستادن او را در برابر قانون را نمی دید، ولی خطای یک پاسبان و درجه دار را در برخورد با آشوبگران اغتشاشگران را فریاد میزد... شیخ قدرت تشخیص خود را به به حلقه اطرافیان خود و پسرش محمد واگذار کرده بود و افکار آنها را فریاد می زد!
🔹یک روز تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور را رد می کرد و روز دیگر و در رفتاری متناقض اصرار بر حضور درانتخابات مجلس خبرگان را داشت و وقتی رد صلاحیت شد مثل میر حسین بجایی اعتراض قانونی با صدور بیانیه برعلیه نظام به انحراف ادامه می داد. یک روز از سیاست دوری می کرد روز دیگر حامی حسن روحانی می شد و توافق برجام را تبریک می گفت و این اواخر هم در فرانسه برای مرگ امیر ارجمند منافق پیام تسلیت صادر کرد و کنار برادر فتنه گر او بر علیه جمهوری اسلامی بیانیه صادر کرد!
🔹ولی نظام همچنان حرمت شیخ حفظ کرد ، با توصیه شاگردان و مریدان انقلابی شیخ و برخی از اعضا بیتش سعی شدمحمد هاشمی و محمد را از شیخ دور کنند ولی محمد اورا رها نمی کرد. شیخ به مالزی و فرانسه که رفت اوضاع بدتر شد اندک دسترسی های شاگردان دیروز و دلسوزان امروز او هم قطع شد وهر چند مدت یکبار پیامی از شیخ صادر می شد که مایه افسوس بیشتر می شد!
🔹امروز وقتی فیلم سقوط شیخ را از آن ارتفاع به این مقام پست دیدم احساس کردم او دیگر حاج آقا امجد نیست . هر چه به صورتش نگاه کردم کمترین اثری از نورانیت آن شبهای قدر ندیدم و چقدر چهره اش درس آموز شده است!
🔹داستان امجد داستان تکراری تاریخ است. داستانی عبرت آموز از انحراف یک عالم که تسلیم مشاوران و فرزند منحرف خود شده . البته راه توبه باز است شاید شبی شیخ راهی مسجد شود و توبه نصوح کند ولی با دلهایی که منحرفشان کرد چه می کند.
🖌 امین توکلی زاده
#امجد
🤲خدا عاقبت همه ما را بخیر کند🤲
#زبیر_تکرار_میشود؟
بیش از دو دهه پیش پای آقای امجد به عنوان استاد اخلاق به یکی از نهادها باز شد. پس از مدتی با توصیه و درخواست ایشان، آقازاده نامبارکشون در بخش فرهنگی مشغول فعالیت شد. جوان طلبه ای فاقد عقبه علمی لایق و پشتوانه فکری عمیق.
کم کم این آقازاده را توهم ایدئولوگ و استراتژیست بودن برداشت ( توهمی که در روزگار ما برای خیلی ها پیش آمده و نتایج آن، تطهیر عناصر فاسد سیاسی نظیر ابراهیم یزدی، انکار حجاب اجباری، شکستن قبح عبور از ارزشها و... بوده)
آقازاده امجد کم کم در جلسات تفسیر دوشنبه های پدرش که در دفتر او در خیابان سمیه تهران برگزار میشد در حضور پدر سخنرانی که چه عرض کنم سخن پراکنی می کرد و در کمال تعجب و علیرغم درخواست دلسوزانه دوستان، مورد حمایت و تایید مطلق پدر واقع میشد.
این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه روضه هفتگی آقای امجدِ مورد علاقه و ارادت جوانان انقلابی، تبدیل شد به پاتوق اراذل و اوباش سیاسی یا به تعبیر آیت الله جوادی آملی، دیوث سیاسی که در آینده ای نزدیک به سران فتنه ۸۸ تبدیل شدند.
در سال قبل از فتنه ۸۸ که رفت و آمدهای محمد هاشمی، سید محمدخاتمی، تاجزاده ، عبدالله نوری و ... به منزل و روضه آقای امجد زیاد شده بود، بنده به مدت یکسال روزهای یکشنبه از اذان صبح تا پاسی از شب کاملا ملازم آقای امجد بودم .
آقای امجد به من می گفت: بنده و آیت الله ممدوحی و آیت الله معصومی ذرات سرگردان بودیم که آیت الله خوشوقت دستمان را گرفت و پیش روی مرحوم علامه طباطبایی گذاشت و طلبه مان کرد.
در همان دوره حساس ملازمت، یک روز آقای امجد به بنده گفتند: برویم خدمت آیت الله خوشوقت. رفتیم مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام در خیابان شریعتی ... آیت الله خوشوقت به آقای امجد فرمودند: آقای امجد این روضه تان را مراقبت کنید تا هر کس و ناکسی به آن وارد نشود! آقای امجد گفت: آقا نمیتونم که دم در روضه بایستم و به این بگم بیا و به اون بگم نیا
آقای خوشوقت فرمودند: پس این روضه را تعطیل کن! آقای امجد گفت: من نمیتونم روضه امام حسین را تعطیل کنم! آیت الله خوشوقت فرمودند: پس چوبش را خواهی خورد...
و من شاهد بودم که آقای امجد عارف انقلابی و... چگونه در حلقه فتنه گرانی که فرزندش برای او گردآورده بود فرورفت و تمام تلاش دلسوزان بی نتیجه ماند.
در آخر او در فتنه ۸۸ چند ویدئو حاوی بیانیه های مکتوب_ دیکته شده_ علیه نظام خواند. فرزند متخلفش احضار شد و سپس به مالزی رفت. پدر هم دنبال او به مالزی رفت همان سال من برای سخنرانی ماه مبارک رمضان به مالزی رفتم و محفل سبزیها را در آپارتمان آقای امجد دیدم...
به هرحال دو چیز مایه سقوط آقای امجد شد:
1. آقازاده ناخلف: مولا علی علیه السلام در حکمت ۴۵۳ نهج البلاغه درباره عامل سقوط زبیر_که یار و پسرعمه امیرالمومنین علیه السلام بود_ می فرماید: زبیر دائما مردی از ما اهل بیت بود تا اینکه فرزند شومش عبدالله بزرگ شد.
2. همنشینی با فاسدان از اصحاب زر و تزویر
علامه امینی در جلد ۸ الغدیر نقل می کند که سیاست عثمان در دوران خلافتش آلوده کردن زبیر و امثال او به بذل و بخشش از بیت المال و مال حرام بود تا جایی که پنجاه و نه میلیون هشتصد هزار درهم به زبیر بخشید در حالی که به ابوسفیان فقط دویست هزار و به هر یک از دامادهای خود، یکصدهزار درهم بخشید.
آقای امجد_که علیرغم تمام جفاهایش به نظام اسلامی_ هرگز حتی برای ساعتی حتی احضار نشد _پس از بازگشت از مالزی مورد لطف محمد هاشمی رفسنجانی قرارگرفت و دو باب منزل ویلایی در محله کوثر شهرک مهدیه قم دریافت کرد و....
اکنون اگر خبر تولید و پخش ویدئوی اخیر در فرانسه، صحت داشته باشد،احتمال می دهم که ایشان تقاضای پناهندگی کرده و در تور سازمان منافقین افتاده و ناچار شده مطالبی علیه نظام بگوید تا برای خود و پسرش پناهندگی بگیرد. خدا کند که این احتمال منتفی باشد.
#فتنه
#امجد
#مهدوی_ارفع
🆔 @mahdavi_arfae
🔰زبیری ها در انقلاب اسلامی
📌 امیرالمؤمنین (ع )فرمود:
زبیر با ما بود، از ما اهلبیت بود. واقعاً هم همین جور بود.
میدانید بعد از رحلت پیغمبر، در مسجد، در پای منبر خلیفهی اول - جناب ابوبکر - حدود ده نفر از صحابه بلند شدند و صریحاً از امیرالمؤمنین دفاع کردند؛ گفتند اینجائی که شما نشستهای، حق علی بن ابی طالب است. یکی از آن ده نفر، زبیر بود!
زبیر، رفیق دوران عشرت نبود؛ رفیق دوران محنت بود.
امیرالمؤمنین فرمود: زبیر همواره با ما بود، «حتّی شبّ ابنه عبدالله»؛ (شرح نهجالبلاغه ابنابی الحدید، ج ۲، ص ۱۶۷) تا پسرش عبدالله بزرگ شد، آمد توی عرصه، در تصمیمگیریها دخالت کرد؛ آن وقت او عوض شد.
زبیر همانی شد که آمد در مقابل امیرالمؤمنین شمشیر کشید!
گاهی اوقات یک رخنهی کوچک در درون خانواده، یک چنین اثر بسیار مهمی میگذارد. لذا باید جلوی این رخنه را گرفت.
#حکیم_انقلاب 90/10/7
#زندگی_مکتبی
#سبک_زندگی
#زم
#امجد
@BIMEMOJ
🔴 سروده سید مجتبی نور الحسینی خطاب به شیخ محمود امجد در پی اسائه ادب به انقلاب، رهبر شهدای گران قدر
حرفی زدی و شر فشاندی ای شیخ
بر جان و دلم زخم نشاندی ای شیخ
روزی تو برایم آیت الله بودی
امروز شدی حامی شیطان ای شیخ
با این سخن خام و نپخته شده ای
مبغوض دل هر انقلابی ای شیخ
جاسوس و مخل امنیت را خواندی
در راه وطن شهید شاهد، ای شیخ ؟!!
او به گنه و فسق خود اذعان داشت
در جهل خودت غرق گشتی ،ای شیخ
تو از سر نفس حکم توبه دادی
باشی تو خودت لازم توبه، ای شیخ
تکرار شود قصه تاریخ هر روز
باز هم یک علی و جهل رفیقان ای شیخ
#امجد
#محتوای_اختصاصی_گفتمان
@goftemansazan